خامه تو
معنی کلمه خامه تو در فرهنگ فارسی
جملاتی از کاربرد کلمه خامه تو
ز خامه تو که نقاش چرب انگشت است نگارخانه دل حالت صور یابد
سحریست ببین در خامه تو منسوخ گر احکام و سنن
ز خامه تو باسلام تهنیت گویم که جمع ملت اسلام را توئی یاور
هر شرابی که در خم انشاست بلب خامه تو مقرون باد
ابواب غیب اگر چه فرو بسته شد ولی از شق خامه تو در آن خانه روزن است
صائب زنند مهر به لب جمله طوطیان هرجا که خامه تو شکربار میشود
دفتر به پیش خامه تو را عرضه گر دهد از هر خط شعاع، خورد نشتر آفتاب
هست بر چرخ فضل خامه تو کوکب شب نمای روز نورد
طوطی از خامه تو شکر انشا میخورد بلبل از نامه تو خواهش املا میکرد
تیر از سهم سر خامه تو گم کند بر فلک خویش مسیر