ثناگستر

معنی کلمه ثناگستر در لغت نامه دهخدا

ثناگستر. [ ث َ گ ُ ت َ ] ( نف مرکب ) مدح گستر. مدّاح :
گمان برم که من اندر زمین همان شجرم
شجر که دید ثناگستر و ستایش گر.فرخی.آن ثناگستر منم کاندر همه گیتی بحق
عزّ و ناز از مدحهای شاه حق گستر گرفت.مسعودسعد.

معنی کلمه ثناگستر در فرهنگ عمید

مداح، ستایشگر.

جملاتی از کاربرد کلمه ثناگستر

ای اثرهای تو ثناگستر وی هنرهای تو مدیح‌آرای
بر طالع قویش دعاگوی مشتری بر طلعت شهیش ثناگستر آفتاب
سرگرم مدح او نه منم کامد از ازل مدحت گرش سپهر و ثناگستر آفتاب
در وصف عارض تو، چو گیرد به کف قلم ریزد فرو ز کلک ثناگستر آفتاب
نخل ریاض ملک که باب عزیز تست سرسبز از دعای ثناگستر تو باد
دارم ز خاک پای تو امید مرحمت هستم بدرگه تو ثناگستر آمده
تا که درویش ثناگستر حیدر شده ایم جز به دامان علی دست تولا نزنیم
گر فروغی سخنت عین گهر شد نه عجب گر ثناگستر سلطان سخندان شده‌ای
روح بر جان تو ثناگستر عقل بر همت تو مدحت خوان
آن ملاحت راست در مستی ثناگستر لبم شور صد دریاست با هر قطرهٔ می بر لبم