ذوالقرنین
معنی کلمه ذوالقرنین در فرهنگ فارسی
خداوند دو شاخ .
معنی کلمه ذوالقرنین در دانشنامه آزاد فارسی
ذُوالقَرْنَیْن
(در عربی به معنای دارندۀ دو شاخ) شخصیتی در قرآن که سه بار به نام او تصریح شده و به داستان جهانگشایی او و بستن سدی مقابل یأجوج و مأجوج در سورۀ کهف، ۸۳ـ۹۸ اشاره شده است. قرآن وی را مؤمن به خدا و روز جزا و متدین به دین حق و برخوردار از خیر دنیا و آخرت که به صلح و رفق و کرامت و بسط عدالت در میان مردمان سلوک می کرده، معرّفی کرده است. در این که ذوالقرنین کیست نظریاتی مختلف ارایه شده که مهم ترین آن ها عبارت است از ۱. اسکندر مقدونی؛ ۲. کوروش یا داریوش بزرگ هخامنشی؛ ۳. تُبَّعُ الاقْرَن پادشاه جنوب عربستان؛ ۴. تِسِن چی هوانگ تی بزرگ ترین پادشاه قدیم چین. در وجه تسمیۀ ذوالقرنین نیز چند وجه یاد کرده اند: ۱. چون شرق و غرب زمین را در نوردیده بود؛ ۲. روزگار او برابر دو نسل طول کشید؛ ۳. تاج او دو شاخک یا برجستگی داشت؛ ۴. بر سر او دو گیسو بود. از میان احتمالات مذکور، براساس بررسی هایی که دو تن از علمای معاصر هند، سر احمدخان و سپس ابوالکلام آزاد، انجام داده و ویژگی های مذکور در قرآن کریم را بر کوروش کبیر تطبیق داده اند، بیش از همه احتمالات به مضامین آیات نزدیک تر و قابل قبول تر است. همچنین منظور از قوم یأجوج و مأجوج همان قوم مغول و سدّ مورد بحث را سدّی میان کوه های قفقاز در تنگۀ داریال و یا سدی در شرق ایران و شمال خراسان کنار رود اترک دانسته اند. علامه طباطبایی در تفسیر المیزان قول اول را به رغم پاره ای اعتراضات، ارجح دانسته است.
معنی کلمه ذوالقرنین در دانشنامه اسلامی
ذوالقرنین مرکب از دو کلمه است:۱- "ذو" که در لغت به معنی صاحب است ( در حالت نصب آن «ذا» و در حالت جر «ذی»). ۲- "قرْن" که در لغت به معنی جمع کردن می باشد، اقتران از همین ریشه اجتماع دو چیز یا چیزهاست، به استخوان شاخ نیز "قَرن" گویند. ترکیب "ذوالقرنین" معانی مختلفی دارد و یکی از معانی لغوی آن صاحب دو شاخ است و در اصطلاح نام شخصی می باشد که نام او سه بار در قرآن آمده است، او یکی از ناشناخته ترین و بحث انگیزترین شخصیت های قصص قرآنی می باشد.
وجه تسمیه
اولین اختلاف پیرامون "ذوالقرنین" وجه تسمیه اوست، اقتضای مباحث تاریخی و فقدان نصوص قطعی روایی در مسأله تسمیه ذوالقرنین، باعث این اختلاف شده است؛ (البته برای قرآن اسم افراد مهم نیست، بلکه مهم شخصیت و اعمال افراد است).۱- او به شرق و غرب عالم رسید که عرب از آن تعبیر به قرنی الشمس (دو شاخ آفتاب) می کند.۲- دو قرن زندگی یا حکومت او۳- وجود برآمدگی مخصوص در دو طرف سر او۴- تاج مخصوص او که دارای دو شاخک بوده و...
ذوالقرنین کیست؟
در اینکه او چه شخصی است، نظرات مختلف است به اضافه اینکه قرآن هم به شخصیت وی تصریح نکرده؛ نظرات عبارتند از:۱- اسکندر مقدونی۲- یکی از پادشاهان یمن۳-کوروش هخامنشی ۴- منذر بن ماء السماء۵-تسن چی هوانگ تی (بزرگترین پادشاه قدیم چین) و...جدیدترین نظر در این مورد از "ابوالکلام آزاد" است، وی معتقد است ذوالقرنین همان "کوروش کبیر" است و صفاتی که قرآن برای او ذکر کرده با تاریخ زندگی او منطبق است، برخی از مفسرین این نظریه را پذیرفته اند.
یاد کرد قرآن از ذوالقرنین
...
[ویکی شیعه] ذوالقرنین، لقب شخصیتی در قرآن که اختلاف های اساسی درباره هویت، دوره تاریخی و جزئیات سرگذشت او بحث های پردامنه ای را در منابع اسلامی در پی داشته است. بنا بر باوری قدیمیُ ذوالقرنین همان اسکندر مقدونی (حک : ۳۵۶-۳۲۳ق.م) است ، به همین دلیل در منابع اسلامی و ایرانی، به ویژه اسکندرنامه ها، بیشتر مطالب مربوط به ذوالقرنین همان اطلاعات منابع تاریخی و افسانه ها و اسطوره های مربوط به اسکندر است.
در دوره اخیر برخی کوروش هخامنشی (حک : ۵۹۹-۵۳۰ق.م) را ذوالقرنین دانسته اند. هویت یأجوج و مأجوج و تعیین محل جغرافیایی سد ساخته شده توسط ذوالقرنین در برابر آن ها یکی از مسائل اصلی مرتبط با ذوالقرنین است.
ماهیت رازآمیز و پاسخ کوتاه پیامبر به پرسش کنندگان درباره ذوالقرنین و نیز کنجکاوی مسلمانان برای آگاهی از جزئیات داستان و به ویژه هویت این شخص به بحث های مفصّل و اختلافات جدّی میان عالمان اسلامی دامن زده است. آنچه بیش از هر چیز ذهن عالمان مسلمان را مشغول کرد، تطبیق ذوالقرنین بر اسکندر مقدونی بود که به لحاظ شخصیتش، آرای متفاوت و گاه متناقضی را درباره مسائل مرتبط با ذوالقرنین پدید آورد.
[ویکی اهل البیت] ذوالقرنین یکی از ناشناخته ترین و بحث انگیزترین شخصیت های قصص قرآنی می باشد.برخی از مفسرین معتقدند ذوالقرنین همان "کوروش کبیر" است. آنچه از آیات قرآن برمی آید، این است که او مردی قوی، صالح و شجاع بوده، خداوند به او قدرت و سلطنتی بزرگ بخشیده بود.
ذوالقرنین مرکب از دو کلمه است:
ترکیب "ذوالقرنین" معانی مختلفی دارد و یکی از معانی لغوی آن صاحب دو شاخ است و در اصطلاح نام شخصی می باشد که نام او سه بار در قرآن آمده است، او یکی از ناشناخته ترین و بحث انگیزترین شخصیت های قصص قرآنی می باشد.
اولین اختلاف پیرامون "ذوالقرنین" وجه تسمیه اوست، اقتضای مباحث تاریخی و فقدان نصوص قطعی روایی در مسأله تسمیه ذوالقرنین، باعث این اختلاف شده است؛ (البته برای قرآن اسم افراد مهم نیست بلکه مهم شخصیت و اعمال افراد است).
در این که او چه شخصی است، نظرات مختلف است به اضافه این که قرآن هم به شخصیت وی تصریح نکرده؛ نظرات عبارتند از:
جدیدترین نظر در این مورد از "ابوالکلام آزاد" است، وی معتقد است ذوالقرنین همان "کوروش کبیر" است و صفاتی که قرآن برای او ذکر کرده با تاریخ زندگی او منطبق است، برخی از مفسرین این نظریه را پذیرفته اند.
داستان ذوالقرنین در سوره کهف آیات 83 تا 97 ذکر شده است و آنچه از این آیات برمی آید، این است که او مردی قوی، صالح و شجاع بوده، خداوند به او قدرت و سلطنتی بزرگ بخشیده بود.، وی مؤمن، موحد و مهربان بوده و از طریق عدل و داد منحرف نمی شود، به همین جهت مشمول لطف خاص خدا بوده به مال و ثروت علاقه ای نداشته است:
«وَیَسْئَلونَکَ عَنْ ذِی القَرْنَین»؛ و از تو درباره ذوالقرنین می پرسند. «إِنَّا مَکَّنَّا لَهُ فِی الْأَرْضِ وَآتَیْنَاهُ مِن کُلِّ شَیْءٍ سَبَبًا»؛ ما به او در روی زمین، قدرت و حکومت دادیم و اسباب هر چیز را در اختیارش گذاشتیم، او از این اسباب پیروی (و استفاده) کرد.
[ویکی نور] ذوالقرنین نوشته عبدالله مستحسن، پژوهشی در شناسایی شخصیت ذوالقرنینی است که قرآن به بیان سرگذشت و عملکرد او در آیات 83 تا 98 سوره کهف پرداخته است.
داستان ذوالقرنین یکی از داستان های اسرار آمیز قرآن است. ولی تا به حال تفسیر روشن و قابل قبولی از آیات مربوط به آن ارائه نشده است. نویسنده اثر معتقد است، آن چه تاکنون مفسرین از ظاهر آیات استنباط و ارائه نموده اند، بیشتر به داستان سرایی شبیه است تا تفسیر. به همین جهت ایشان درصدد برآمده تا به فراخور توان، آیات را بررسی و دست آوردی از این آیات ارائه دهد.
ذوالقرنین مردی مخلص و با ایمان بود. خدا نیز به خاطر اخلاص و ایمانش، قدرت بی نظیری به او داده و او را قادر به انجام هر کاری ساخته بود و حکومت و منابع روی زمین نیز به او بخشیده بود. او با استفاده از اسبابی که در اختیار داشت، حرکت کرد تا به محل غروب خورشید رسید. وی مشاهده نمود خورشید در چشمه ای سیاه غروب می کند. در این هنگام به گروهی از مردم برخورد کرد. خداوند به او می فرماید، مخیر هستی این ها را عذاب کنی یا در میان آن ها به نیکی رفتار کنی. بعد از مدتی باز حرکت می کند(سفر دوم) تا به محل طلوع خورشید می رسد، خورشید را می بیند که بر قومی طلوع می کند که برای آنان، پناه و پوشش جزء خورشید نیست. ذوالقرنین مجدداً به وسیله اسبابی که در اختیار داشت حرکت (سفر سوم) و به سرزمینی که بین دو سد قرار دارد، می رسد. در اینجا با مردمی برخورد می کند که هیچ سخنی را متوجه نمی شوند. مردم این سرزمین، از دو قوم یاجوح و ماجوح شکایت می کنند که جز فساد کار دیگری در روی زمین انجام نمی دهند. و از او می خواهند، سد و حائلی برای آن ها بسازد تا از شر آن ها در امان باشد. ذوالقرنین بعد از اتمام ساختمان(تعبیر قرآن ردم) در توصیف این بنا می فرماید: «حالا خیالتان راحت باشد نه کسی می تواند از آن بالا رود و نه این که در آن نقبی ایجاد کند.»؛ اما این راهم به آن مردم گفت: «این بنا جاودانی نیست و موعدی دارد و بالاخره روزی خراب خواهد شد. و وعده خدا حتمی و حق است.» این پایان داستان ذوالقرنین با استفاده از ظاهر آیات قرآن می باشد.مؤلف با یک نظم مناسب، اول به بیان مفسیرین در این زمینه می پردازد. وی معتقد است، از آن جا که مفسرین نتوانسته اند، تصویر روشنی از این آیات بدست آورند. به همین جهت عمده تلاش خود را صرف این مطلب نموده اند تا بدانند این ذوالقرنین چه شخصی بوده و در این راه نیز چندین ذوالقرنین؛ از جمله کورش هخامنشی، اسکندر مقدونی در تاریخ خلق کرده اند. و در ادامه از شان نزول آیه، نظریه ابوالکلام آزاد، نظر بعضی از مفسرین متاخر سخن می گوید و تمام این ها را به نقد می کشد و نظریه خود را در ارتباط با ذوالقرنین با آیات سوره کهف که به آن عنوان تفسیر دوم می دهد، ابراز می دارد.
روش مؤلف در اثر، تفسیر قرآن به قرآن و در برخی از مواضع از روایات و ادعیه برای توضیح و شرح و تایید کمک گرفته است.
مؤلف ابتدا به معرفی ذوالقرنین در بیان مفسرین می پردازد. و بیان می کند تکلیف ما در تفسیر این آیات، کشف مسائل تاریخی نیست. ممکن است یک یا چند ذوالقرنین هم در تاریخ بوده باشد؛ اما وجود آن ها ربطی به آیات مذکور ندارد و این چنین نگاهی به قرآن؛ یعنی قرآن را کتاب تاریخ دانستن!
جملاتی از کاربرد کلمه ذوالقرنین
چون بگردد از دو گیتی رای تو دست ذوالقرنین آید جای تو
علیرضا شاپور شهبازی انتساب نقشبرجستهٔ انسان بالدار را به ذوالقرنین نادرست میداند. او بر این باور است این نقشبرجسته نمیتواند تصویر کوروش باشد، به دلیل آنکه در هنر جهان باستان نمونهها و همانندهایی دارد. والتر هینتس، این نگاره را ربالنوع فنیقی و روح نگهبان کاخ کوروش میداند. در ایجاد این نقش از هنر و فرهنگهای ملل مختلف آن روز الهام گرفته شدهاست. از جمله تاج به نام هِمهِم که پیشینهای مصری دارد. دیوید استروناخ معتقد است که بالهای این نقش برجسته ریشهای آشوری و لباس آن ریشهای ایلامی دارد.
قصد آن کردم که ذوالقرنین ثانی گویمت هر غلامت از تو در هر مکرمت آن یافته
همیشه تا که خواننده ز دفترها همی خواند که ذوالقرنین در ظلمت ز بهر آب حَیوان شد
عارف ابن عربی (۶۳۸–۱۲۴۰ میلادی) بهطور تمثیلی شخصیت ذوالقرنین را آن قلبی تفسیر کرده که سمتهای چپ و راست بدن را کنترل میکند.
چونش گویا یافت ذوالقرنین گفت: چونک کوهِ قاف دُرّ ِ نطق سُفت
می کند مانند ذوالقرنین از نور دو صبح قاف تا قاف آفرینش را مسخر آفتاب
اجابت کن چه گر بر تو گرانست که ذوالقرنین سلطان جهانست
سایهٔ یزدان ملک شاه آنکه اندر ملک خویش بندگان دارد چو افریدون و ذوالقرنین و جم
چون بگویم هرچه ذوالقرنین ملک و مال داشت هر غلامی از تو در هر مکرمت آن یافته
خامه ملهم تو ثانی ذوالقرنین است خنجر سبز لباس تو، بجای خضرست
همچو ذوالقرنین بر ظلمت زده زرین علم وانگه از سرچشمه ی آب حیوتش ناگزیر
شأن نزول یا اسباب النزول به علل و وقایع پیرامون نزول آیات قرآن اشاره دارد. در تفسیر قرآن، شأن نزول را میتوان از طریق مطالعه محتوای آنها و مطالعه تاریخ صدر اسلام دریافت. در بعضی موارد، پرسش یا مسئله پیش از داده شدن پاسخ مطرح میشود، مثلاً گفته میشود: «از تو دربارهٔ ذوالقرنین میپرسند» و سپس پاسخ داده میشود. برخی دیگر از موارد نیاز به مطالعات تاریخی و جانبی دامنهداری دارد. در بسیاری از موارد هم میان مسلمانان (بهویژه از مذهبهای مختلف) اختلاف نظر هست.
مولانا ابوالکلام آزاد (وزیر فرهنگ سابق هند) تفسیری به زبان اردو بر قرآن کریم دارد، و در این تفسیر ذوالقرنین را که در قرآن از آن نام برده شده، همان کوروش هخامنشی میداند؛ و اما بخشهایی از این کتاب:
در میان علمای مسلمان، این تم هویت یابی ذوالقرنین با اسکندر کبیر، به نظر میرسد که در اینجا سرچشمه گرفته. این که چرا ابن هشام این تشخیص هویت را انجام دادهاست تماماً روشن نیست.