معنی کلمه جاجرم در لغت نامه دهخدا
جاجرم. [ ج َ ] ( اِخ ) نام یکی از دهستان های بخش حومه شهرستان بجنورد است. واقع در جلگه ، هوای آن بواسطه مجاورت با کویر میان دشت تا اندازه ای گرمسیر است. آب کلیه قری از چشمه سار و قنوات تأمین میشود. این دهستان در جنوب خاوری بجنورد است و از 14 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل میشود. مجموع نفوس آن در حدود 9589 تن میباشد. جاده شوسه قدیمی میامی و شاهرود از این دهستان عبور میکند که فعلاً مخروبه است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).
جاجرم. [ ج َ ] ( اِخ ) قصبه مرکز دهستان بخش اسفراین شهرستان بجنورد، واقع در 90گزی جنوب خاوری بجنورد، سر راه اتومبیل رو میان آباد. واقع در جلگه ،گرمسیر، سکنه 3144 تن شیعه فارسی زبان. آب آن از چشمه و قنات و محصول آن غلات ، بنشن ، میوه و شغل اهالی زراعت ، کسب و مالداری و قالیچه بافی است. راه اتومبیل رو دارد. در قسمت باختر جاجرم روی تپه قلعه ای از سنگ ساخته شده از آثار قدیمه است که مطلعین محل اظهار میدارند در زمان جلال الدین سلجوقی ساخته شده معروف به قلعه جلال الدین است. در وسط آبادی جاجرم تپه مرتفعی از بقایای ابنیه قدیمی است که حکام سابق در اینجا سکونت داشته اند، پست و تلگراف ، آمار، دفتر ازدواج و طلاق و دبستان دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9 ).