راست گفتار. [ گ ُ ] ( ص مرکب ) راستگو. صادق القول. که گفتارش راست و درست باشد. که راستگویی را پیشه سازد : چو صبح صادق آمد راست گفتار جهان در زر گرفتی محتشم وار.نظامی.سخنگوی و دلیر و خوب کردار امین و راست عهد و راست گفتار.نظامی.مسدد؛ راست گفتار. ( منتهی الارب ). و رجوع به راستگو شود.
معنی کلمه راست گفتار در فرهنگ عمید
کسی که گفتارش راست ودرست باشد، راست گو.
جملاتی از کاربرد کلمه راست گفتار
از آن کم کنم قصد آزار او که باشد به من راست گفتار او
جوحی گفت: ای قاضی مسلمانان! در مسجد محله ما امامی است پرهیزگار راست گفتار نیکوکردار، وی را بطلب و به جای من سوگند ده تا خاطر این مرد قرار گیرد.
مرد دین دار کیست آنکس کو خوب کردار و راست گفتار است
پدر شاه و فرزانهتر پادشاست بدین راست گفتار من بر گواست
سپهبد پشیمان شد از کار اوی بپیچید ازان راست گفتار اوی
حکیمی راست گفتار است و کردار کسی کو متصف گردد بدین چار
با عیینه که فخر انصار است نیک کردار و راست گفتار است
در آئینه دیدش سپهدار روی بدانست شد راست گفتار اوی
جوابش داد پیر راست گفتار که بر قادر نباشد هیچ دشوار