معنی کلمه خانه کن در لغت نامه دهخدا
ما که و اختیار چه کاین شجره است آن ما
بد پسران خانه کن بادسران سرسری.خاقانی. || کنایه از پسر ساده که با عشاق صحبت دارد و هرچه دریابد از ایشان بتصرف خود آرد. ( آنندراج ) :
خرابت کند شاهد خانه کن
برو خانه آباد گردان بزن.سعدی ( از انجمن آرای ناصری ).|| ( ق مرکب ) بنه کن : «خانه کن از این محل به محل دیگر رفتم ». یعنی : با تمام اهل وعیال و مال و حشم و متعلقات از اینجا بدانجا شدم.