لا و لم. [ وَ ل َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ( از لا + لم نفی ) به معنی. نه : وز تو جواب بنده به لا و نعم شود زان پس که داد چرخ جوابش به لا و لم.مسعودسعد.
جملاتی از کاربرد کلمه لا و لم
شد نعم معزول از شغل مروت آنچنانک حکم جزم امروز جز با حرف لا و لم نماند
بنفاق و به ریا لا و لم لو کرده چون سگان نیم شبان بانگ عواعو کرده
خموش از حرف زیرا مرد معنی بگرد حرف لا و لم نگردد
نرود بر ضمیر اشرف تو هر چه از جنس لا و لم باشد
ز عشق این حرف بشنیدم خموشی راه خود دیدم بگو عشقا که من با دوست لا و لم نمیدارم
زین لا و لم به عالم توحید راه تو وقتی بری، که سامع و قایل یکی شود
چو دیدم اتفاق عاشقانت شدستم از خلاف و لا و لم سیر
ز لا و لم مسلم شو به هر سو کت کشم میرو به قدوست کشم آخر که خانه زاده قدسی