لا و نعم. [ وَ ن َ ع َ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) ( از: لا به معنی نه + نعم به معنی آری ). از قبیل تقابل. از اتباع. و هر دو حرف ایجابند «لا» برای نفی وانکار به معنی نی و نیست و «نعم » برای اثبات و اقراربه معنی آری و بلی. ( غیاث ). بحث. جَدَل : گشادند بر هم در فتنه باز به لا و نعم کرده گردن دراز.سعدی.- بی لا و نعم ؛ بی گفتگو. - لا و نعم نگفتن ؛ هیچ نگفتن.
معنی کلمه لا و نعم در فرهنگ عمید
۱. نه و آری. ۲. [مجاز] چون وچرا، گفت وگو.
معنی کلمه لا و نعم در فرهنگ فارسی
نه و آری : گشادند بر هم در فتنه باز بلا و نعم کرده گردن دراز . ( سعدی . کلیات )
جملاتی از کاربرد کلمه لا و نعم
اگر با کس نمیجوشم نخواند کس مرا بدخو نگویم حرفی از لا و نعم با هیچکس زانرو
دی نیز ز رعبی که به دل داشت ز اردی دم هیچ نیاراست زدن لا و نعم را
منت از اهل کرم بردن چرا نشتر لا و نعم خوردن چرا
ام لیلی دید چون دارد جوانش عزم جنگ مات شد ز انسان که از لا و نعم گردید لال
من بنده که از لا و نعم فرق نتانم شکر نعمت را چه توانم گفت آری
عاقل کسی بود که به او هر چه می دهند لا و نعم نگوید و شکر نعم کند
پیش اصحاب طریقت سخن از لا و نعم نزد سلطان حقیقت نه سؤال و نه جواب
دهن از بحث وگفتگو بستم لب ز لا و نعم فرو بستم
بی ساخته در اهل کرم رسم کرم نیست ورنه سخن اهل کرم لا و نعم نیست