خاتم جم. [ ت َ م ِ ج َ ] ( اِخ ) مهر حضرت سلیمان است اگر چه جم پادشاه بوده است ولی هر جا خاتم جم استعمال شود مراد مهر حضرت سلیمان است. ( از فرهنگ شعوری ج 1 ص 273 ) : حلقه ای ار کم شود از زلف تو خاتم جم خواه بتاوان آن.خاقانی.بی دم مردی خطاست در پی مردم شدن بی کف جم احمقی است خاتم جم داشتن.خاقانی.|| کنایه از جگر است. ( ناظم الاطباء ).
معنی کلمه خاتم جم در فرهنگ فارسی
مهر حضرت سلیمان است اگر چه جم پادشاه بوده است ولی هر جا خاتم جم استعمال شود مراد مهر حضرت سلیمان است .
جملاتی از کاربرد کلمه خاتم جم
بگاه شام که از ریو جادوی ریمن فتاد خاتم جم در بدست اهریمن
لبت به بوسه اهل هوس نشان گردید چرا به خاتم جم دیو کامران گردید
لب لعلش نگین خاتم جم دهان از حلقه انگشتری کم
خط شد محیط لعل تو تا خود چهها کند این اهرمن که خاتم جم کرد در کلیچ
عرش بلقیس کرسی حرمت خاتم جم پشیزهٔ کرمت
بیدم مردان خطاست در پی مردم شدن بیکف جم احمقی است خاتم جم داشتن
رحمی به مور خسته کن ای پادشاه حسن جم باش و همچو خاتم جم سنگدل مباش
مگر سخاوت او بود مهر خاتم جم که گشته بود مر او را مطیع دیو و پری
بگیر خاتم جم می فروش از دستم شده ست یک دوسه پیمانه می ضرور مرا
دمید عاقبت الامر خط به گرد لبت ببین که خاتم جم شد نصیب اهرمنی