بلوچی

بلوچی

معنی کلمه بلوچی در لغت نامه دهخدا

بلوچی. [ ب ُ / ب َ ] ( ص نسبی ) منسوب به بلوچ. رجوع به بلوچ شود. || هرچیز مربوط به بلوچ و بلوچستانی. ( فرهنگ فارسی معین ). || از مردم بلوچ. بلوچستانی. ( فرهنگ فارسی معین ) :
همه مرزبانان زرین کمر
بلوچی و گیلی به زرین سپر.فردوسی.- زبان بلوچی ؛ از لهجه های ایرانی است که در بلوچستان بدان سخن گویند. ( فرهنگ فارسی معین ). از زبانهای ایرانی غربی ، از ریشه هندواروپائی که در بلوچستان و بعضی نواحی دیگر رایج است. دو لهجه اساسی شرقی و غربی و لهجه های فرعی متعدد دیگر دارد. بلوچی ، نظر به ارتباطش با لهجه های دیگر ایرانی شرقی ، بسیاری از خصوصیات آنها را اقتباس کرده است. ( از دایرة المعارف فارسی ).

معنی کلمه بلوچی در فرهنگ عمید

۱. مربوط به بلوچ: لباس بلوچی.
۲. از مردم بلوچ.
۳. (اسم ) زبانی از شاخۀ زبان های هندوایرانی که در بلوچستان رایج است.

معنی کلمه بلوچی در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به بلوچ ۱ - هر چیز مربوط به بلوچ و بلوچستان . ۲ - از مردم بلوچ بلوچستانی . یا زبان بلوچ . از لهجه های ایرانی است که در بلوچستان بدان سخن گویند

معنی کلمه بلوچی در دانشنامه عمومی

بلوچی (اروزگان). بلوچی ( به لاتین: Balūchī ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت اروزگان واقع شده است.
بلوچی (بلخ). بلوچی یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت بلخ واقع شده است.
بلوچی (سرپل). بلوچی ( به لاتین: Balūchī ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت سرپل واقع شده است.
بلوچی (هرات). بلوچی ( به لاتین: Balūchī ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت هرات واقع شده است.
بلوچی (هلمند). بلوچی ( به لاتین: Balūchī ) یک منطقهٔ مسکونی در افغانستان است که در ولایت هلمند واقع شده است.

جملاتی از کاربرد کلمه بلوچی

مشهورترین لغت نامه بلوچی زبان، به نام لغت نامه «سید گنج» توسط سید ظهور شاه هاشمی در یک جلد قطور نگاشته شده‌است.
جوزف الفنبین در کتاب «زبان بلوچی، لهجه‌شناسی با متن» زبان بلوچی را به شش لهجه تقسیم می‌کند که عبارتند از: لهجه‌های تپه‌های شرقی، لهجه رخشان، پنجگوری، لهجه سراوان، لهجه کیچی، لهجه لتونی (لاشاری) و لهجه‌های ساحلی.
ادبیات افغانی یا ادبیات افغانستان به آثار ادبی گفته می‌شود که در افغانستان امروزی، وصل‌کننده آسیای مرکزی و جنوبی، تولید می‌شود. دو زبان اصلی این کشور دری و پشتو است، اما زبان‌های منطقه‌ای چون اوزبیکی، ترکمنی، بلوچی و پشه‌ای نیز ادبیات خود را دارند. هرچند افغانستان کشوری چند زبانه است، اما این زبان‌ها که در فوق ذکر شد به‌طور معمول توسط نویسنده‌گان افغان در گفتار و نوشتار به‌کار برده شده و نصاب درسی نیز به‌همین زبان‌ها تهیه شده‌است. ادبیات افغانستان به‌طور وسیع تحت تأثیر ادبیات عربی و فارسی قرار دارد.
مردم بهشهر به زبان مازنی سخن می‌گویند و از قومیت تبری و ایرانی‌تبار هستند (اقلیت‌های آذری، ارمنی، بلوچی، تالشی، کردی، گالشی و گرجی هم در بهشهر زندگی می‌کنند) دین مردم بهشهر اسلام (اکثراً: شیعه دوازده‌امامی اندکی: سنی شافعی) است، اقلیت‌های بهائی، مسیحی و یهودی هم در گذشته (دورهٔ پهلوی) در بهشهر زندگی می‌کردند.
در سال ۱۹۵۱ خیر محمد ندوی برای اولین بار مجله ای به زبان بلوچی به نام اومان منتشر کرد.
بلوچ‌ها مردمان سنی مذهبی هستند که به زبان بلوچی صحبت می‌کنند و بیشتر در نواحی جنوب غربی افغانستان در مجاورت با مناطق بلوچ‌نشین (بلوچستان) ایران و پاکستان زندگی می‌کنند. جمعیت بلوچ‌های افغانستان حدود سه میلیون نفر است.
حدوداً تا پیش از ۱۹۴۰ چندان ادبیات مکتوب منسجمی به زبان بلوچی در دست نیست. اما در دهه چهل میلادی، بعضی از تحصیل‌کردگان بلوچ به گرد آوری و تدوین اشعار و داستانهایی که غالباً به صورت شفاهی و سینه به سینه نقل شده بود پرداختند.
گروهی دیگر از پژوهشگران برای ادبیات بلوچی چهار دوره در نظر گرفته‌اند، دوره اول از قرن پانزدهم میلادی تا نیمه اول قرن شانزدهم به دوره رند و لاشار معروف بوده، دوره دوم از سال ۱۵۰۰ میلادی که حاکمان و قوم رند لاشار به سند و پنجاب مهاجرت کردند تا حدود سال ۱۸۰۰ میلادی زمانی که بریتانیا بلوچستان را مورد تهاجم و تجاوز قرار داد، دوره سوم از زمان تجاوز انگلیس به بلوچستان تا ۱۹۲۰ میلادی به دوره بریتانیا معروف است و از ۱۹۲۰ میلادی تاکنون تماماً
گویشهای شمال غربی به گویشهای مانندتاتی، تالشی، لکی، هورامی، گیلکی مازندرانی، بلوچی، آذری کهن، دیلمی و تا حدودی گویش کردی سورانی نیز ریشه آن به دریای خزر و شرق آن یعنی پهلوی اشکانی برمیگرد.
نخستین نویسنده ای که در عرصه ادب بلوچی مقالات ناقدانه می‌نوشت را می‌توان کریم دشتی دانست؛ مجموعه نقدهای این نقاد چیره‌دست را می‌توان در کتاب «شر گداری» مطالعه نمود.