تقبیل
معنی کلمه تقبیل در فرهنگ معین
معنی کلمه تقبیل در فرهنگ عمید
معنی کلمه تقبیل در فرهنگ فارسی
۱ - ( مصدر ) بوسه زدن بوسیدن بوسه دادن . ۲ - ( اسم ) بوسه زنی . جمع : تقبیلات .
معنی کلمه تقبیل در دانشنامه اسلامی
تقبیل در حج مصادیق و احکام متفاوتی دارد؛ به گونه ای که بوسیدن همسر از روى شهوت بر مُحرم حرام و موجب ثبوت کفاره است و از سوی دیگر بوسیدن حجرالاسود و دیگر مکان های مقدس مانند رکن یمانی، مضجع شریف پیامبر(ص) و تقبیل مکان ولادت پیامبر(ص) در مکه و ... مستحب است.
باید توجه نمود که، بوسه بر این مکان ها، با اعتقاد به استقلال غیر خدا در تاثیر، همراه نیست تا شرک به شمار آید؛ بلکه به قصد احترام به آنان و تبرک انجام می شود.
معنی کلمه تقبیل در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تقبیل
هر شامگه (سحاب) به تقبیل خاک پاش از اوج چرخ مهر در افتد به روی خاک
یعنی: دراز کن به سوی من دستی را که کف وی عادت کرده است به بخشش زر و مال و پشت او به تقبیل اهل حاجت و سؤال. آن کریم دست به سوی وی دراز کرد، چون ببوسید بر وجه طیبت گفت: موهای لب تو دست مرا بخراشید.
وهُوَ فخرالعارفین و زین السالکین شیخ خالد و در کمالات صوری و معنوی واحد. اصلش از اکراد سلمانیه و در بغداد صاحب خانقاه و دستگاه. به صحبت علما و فضلای معاصرین رسیده و سالها در بادیهٔ تحصیل و طلب دویده و در خدمت عرفا و مشایخ این عهد ریاضات کشیده تا بادهٔ معرفت چشیده. همواره آستانش ملجاء فقیران و پیوسته محفلش مجمع امیران. به همت و سخاوت معروف و به طاعت و عبادت موصوف. سلاسل بسیار دیده و طریقهٔ نقشبندیه گزیده. اکنون سلسلهٔ علیهٔ نقشبندیه را به وجودش افتخار است و شیخ بالاستحقاق و الاستقلال آن دیار است. از بلاد بعیده طالبان خدمتش مخصوص به تقبیل حضرتش میآیند و به مفتاح توجه و التفاتش قفل گنجینهٔ طلب میگشایند. از کثرت مریدین، پاشای بغداد از وی متوهم شده، شیخ از بغداد به روم آمده. اکنون در روم به سر میبرد. این دو بیت از اوست:
اگر کسی خواهد که ادب مباشرت بداند، اول باید که بریدی فرا پیش دارد، چنانک در خبر است از معانقه و ملاعبه و دست فرا گرفتن و بر ماسیدن و تقبیل کردن و در حال مباشرت روی از قبله بگرداند، و بسم اللَّه بگوید، و این دعا بر خواند: «اللهم جنبنا الشیطان و جنب الشیطان ما رزقتنا» و تعجیل نکند که مصطفی گفت: اذا جامع احدکم امرأته فلا یعجلها، فان لهن حاجة کحاجتکم
مهچه رایت او کرد بهر سو اقبال چرخ صد جای بخاک اوفتدش بر تقبیل
فشفینا النفس من تقبیلها رغم الحسود و سقینا شربه من کفها شرب الیهود
آسمان میل به تقبیل حنابش دارد چه کند راکع ارش میل بمرکع نکشد
دین قوی دار که از قوت اسلام برست حجر و کعبه ز تقبیل و طواف کفار
خورشید پیاده در رکابش میرفت میکرد رخ خاک به خدمت تقبیل
مشکل رسد به دولت تقبیل سده ات گردون اگر چه راست کند قامت دوتا