تاجیک

تاجیک

معنی کلمه تاجیک در لغت نامه دهخدا

تاجیک. ( ص ، اِ ) غیر عرب و ترک را تاجیک نامند. ( شرفنامه منیری ). تازیک وتاژیک ، بر وزن و معنی تاجیک است که غیر عرب و ترک باشد. ( برهان ). || عرب زاده ای که در عجم کلان شود. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ). فرزند عرب در عجم زاییده و برآمده را نیز گویند. ( برهان ). تازیک و تاژیک ، همان تاجیک مذکور و نیز اصلی است ترکان را، و قیل بچه عرب که در عجم بزرگ شود. ( شرفنامه منیری ). || نام ولایتی. || طایفه غیرعربی باشد. || آنکه ترک و مغول نباشد. در لغات ترکی بمعنی اهل فرس نوشته اند. ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ). مؤلف فرهنگ نظام آرد: نسل ایرانی و فارسی زبان ، مثال : در افغانستان و توران نژادی هستند که خود را تاجیک می گویند، مبدل لفظ مذکور تازیک است و از آن بعضی از اهل لغت چنین قیاس کرده اند که معنی لفظ مذکور نسل تازی ( عرب ) است که در عجم بزرگ شده باشد لیکن صحیح همان است که نوشتم ، و این لفظ در ایران مورد استعمال ندارد فقط در افغانستان و ترکستان به فارسی زبانان آنجا گفته می شود و بیشتر در مقابل ترک استعمال میشودو اصل این کلمه پهلوی تاجیک منسوب به قبیله تاج است که از قبایل ایران بوده - انتهی. سعید نفیسی در معرفی مردم بخارا آرد: در زمان رودکی شهر بخارا چون دیگر شهرهای ماوراءالنهر شهری بوده است مرکب از نژاد ایرانی و شاید یکی از قدیمترین مداین باشد که نژاد ما در آن رحل اقامت افکنده بهمین جهت مردم آن شهر بجز عده ای معدود از نژادهای دیگر که بعد بواسطه حوادث بدان جا رفته اند از نژاد ایرانی بوده اند و پارسی زبان ، مخصوصاً از زمانی که بخارا پایتخت سامانیان مرکز ادبیات فارسی شد و امرای آل سامان در رواج این زبان هیچ فرونگذاشتند، بخارا معروفترین مرکز زبان ما شد چنانکه هنوز پس از هزارواَند سال زبان اکثریت مردم بخارا و زبان بازار آن ، زبان پارسیست و هنوز اکثر مردم آن از نژاد ایرانند که امروزایشان را به اصطلاح محلی «تاجیک » می خوانند... ( احوال و اشعار رودکی ج 1 صص 67 - 68 ). مؤلف همان کتاب درباره مردم سمرقند آرد: در زمان حاضر جمعیت ولایت سمرقند نزدیک به نهصدوشصت هزار نفر است که بیست وهفت درصدآن از نژاد ایرانیست که امروز به اسم «تاجیک » خوانده میشود. ( احوال و اشعار رودکی ج 1 ص 120 ). در لاروس بزرگ آمده : تاجیکان مردمانی هستند که حداقل 2500000 نفرند که در مشرق ایران و شمال افغانستان ، در ترکستان روس و همچنین در ارتفاعات 3000 متری فلات پامیر پراکنده اند و بزراعت اشتغال دارند. غالب تاجیکها از نژاد خالص ایرانیند، همه آنها چادرنشین می باشند، در ایران و افغانستان بکار زراعت اشتغال دارند، و در ترکستان بازرگان یا مالکند و در نزد تاجیکان ترکستان علیا آثاری از آتش پرستی کهن مشاهده میشود. مؤلف قاموس الاعلام ترکی آرد: تاجیک در اصل نام قومی از ترکها بودو در این زمان این نام را بیک طایفه ایرانی الاصل و متکلم بزبان فارسی و مقیم در آسیای وسطی اطلاق کنند. اینان در بلاد به تجارت و صناعت و در قرا و دیه ها به زراعت و فلاحت اشتغال می ورزند و مردمان فعال و مستعد و نسبت به طوایف دیگر مدنی میباشند ولی به اندازه ترکان و اوزبکان و افغانان و تاتار و اقوام دیگر جسورو سلحشور نیستند و از این رو در نظر اینان حقیر بشمار میروند و مردان دلاور محسوب نمیشوند. و کلمه «داجیک » که ارامنه به عثمانیان اطلاق می کنند از همین لغت مأخود است. محمد معین در برهان قاطع ذیل کلمه تاجیک آرد: تاجیک در «ختنی » تاجیک «روزگار نو ج 4 ش 3: کشور ختن بقلم بیلی »، در ترکی نیز تاجیک «جغتایی ص 194»... «فرای » نویسد: اشتقاق کلمه تاجیک محتملاً از شکل ایرانی شده «طایی » ( قبیله ای از عرب ) آمده ، باآنکه فیلوت آنرا مشتق از «تاختن » میداند و این قول بعیداست. ترکان نام تاجیک را مانند «تات » به ایرانیان اطلاق می کردند. رجوع شود به «شدر» . استاد هنینگ تاجیک را ترکی میداند مرکب از تا ( = تات «ترک » + جیک «پسوند ترکی » جمعاً یعنی تبعه ٔترک و این کلمه را با «تازیک » و «تازی » ( و طایی ) لغةً مرتبط نمیداند - انتهی. در دایرةالمعارف اسلام ذیل افغانستان در عنوان «قبایلی که از منشاء ایرانی هستند» از تاجیک بتفصیل سخن رانده شده است. ( برهان قاطعچ معین ) : مسلمانان و مشرکان و جهودان و مؤمنان و... ترکان و تاجیکان. ( کتاب النقض ص 476 ).

معنی کلمه تاجیک در فرهنگ معین

(اِ. ) ۱ - غیرترک و عرب ، آن که به زبان فارسی تکلم کند. ۲ - سکنة کنونی کشور تاجیکستان .

معنی کلمه تاجیک در فرهنگ عمید

۱. غیر عرب و غیرترک، آن که به زبان فارسی تکلم کند، مردم فارسی زبان.
۲. فرزند عرب که در عجم پرورش یافته و بزرگ شده باشد. &delta، بیشتر در مقابل ترک استعمال می شود.
۳. طایفه ای از نژاد آرین ساکن ترکستان افغان، پامیر، و ترکستان روس که اغلب به زبان فارسی تکلم می کنند.

معنی کلمه تاجیک در فرهنگ فارسی

قوم ایرانی ساکن تاجیکستان
غیرعرب وترک مردم فارسی زبان، فرزندعرب که درعجم، پرورش یافته وبزرگ شده باشد، تکلم به زبان فارسی
۱ - غیر ترک ( عموما ) آنکه ترک و مغولی نباشد. ۲- ایرانی ( خصوصا ). ۳- سکن. کنونی (( تاجیکستان ) )شوروی . ۴- (( تاجیک ) ) با(( تازی ) ) فرق دارد.

معنی کلمه تاجیک در دانشنامه عمومی

تاجیک (مانه و سملقان). تاجیک روستایی در دهستان جیرانسو بخش مرکزی شهرستان مانه و سملقان استان خراسان شمالی ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۷۰۹ نفر ( ۱۸۳خانوار ) بوده است.

معنی کلمه تاجیک در دانشنامه آزاد فارسی

گروه قومی اکثریت در کشور تاجیکستان از نژاد ایرانی. تاجیک ها در کشورهای افغانستان و بخش هایی از پاکستان و غرب چین نیز به سر می برند. زبان تاجیکی به زیرشاخۀ ایرانیِ غربی از خانوادۀ زبان های هند و اروپایی تعلق دارد و در واقع همان فارسی دری است، اما خط آنان سیریلیک است. تاجیک ها در دوره ای طولانی با همسایگان ترک خود در ارتباط بودند و برخی واژگان آلتایی را از آنان وام گرفتند. اکثریت تاجیک ها سنّی مذهب اند، اما اقلیتی شیعه از آنان نیز در افغانستان مشاهده می شود. تاجیک ها در پهنۀ جغرافیایی بسیار متنوعی، از کوهستان های مرتفع پامیر تا دره های گرم افغانستان، اقامت دارند. روستاییان تاجیک گوسفند، بز، گاو و گاه نیز شتر پرورش می دهند. کشاورزان مناطق کوهستانی مزارعی پله دار، به منظور کشاورزی آبی، می سازند و درکنار آن ها در نقاط مرتفع تر و شیب دار کوه ها، جو و گندم می کارند. نیز ← تاجیکستان

معنی کلمه تاجیک در ویکی واژه

غیرترک و عرب، آن که به زبان فارسی تکلم کند.
سکنة کنونی کشور تاجیکستان.
گونه‌ای از زبان فارسی

جملاتی از کاربرد کلمه تاجیک

چشمان تو با دلم نسازند جنگ است میان ترک و تاجیک
آبیکیک جماعت و شهرکی در جنوب غربی کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ خراسان ولایت ختلان قرار دارد. جمعیت این جماعت ۱۹۲۱۸ است.
مکان‌هایی با پسوند ـستان در گذشته بخشی از ایران زمین بوده‌است. ـستاندار یا استاندار عنوانی اداری بود که حاکمان استان در زمان امپراتوری ساسانی در ایران از آن استفاده می‌کردند. از جمله استان‌های بزرگی که از ایران جدا شده‌اند می‌توان به: افغان‌ستان، تاجیک‌ستان، پاک‌ستان، ازبک‌ستان و قرقیزستان اشاره کرد.
در تاجیکستان ادبیات کهن پارسی را ادبیات فارس-تاجیک می‌گویند، بی‌آن‌که به زادگاه آفرینندهٔ اثر توجه نمایند.[نیازمند منبع]
اسکندردریا رودی است در ناحیه عینی در ولایت سغد تاجیکستان. اسکندردریا ۲۰ کیلومتر درازا دارد و مساحت حوضه آبریز آن ۹۵۰ کیلومتر مربع است. این رود یکی از شاخه‌های اصلی سمت چپ فان‌دریا است.
فتنه جویی جمله برچون عشق نیست در میان ترک و تاجیک و عرب
ترک کی تاجیک کی زنگی کی رومی کی مالک الملکی که داند مو به مو سر و علن
معاهدهٔ جبل‌السراج میان احمدشاه مسعود تاجیک، عبدالعلی مزاری هزاره و جنرال عبدالرشید دوستم را عاملِ جنگ وانمود می‌سازد. گفته می‌شد که در معاهدهٔ جبل السراج، احمدشاه مسعود تاجیک به عنوان رئیس دولت، عبدالعلی مزاری هزاره صدراعظم و عبدالرشید دستم وزیر دفاع تعیین شده‌اند و هر سه طرف در پایِ این سند امضا کرده‌اند.
او پیش از آغاز دورهٔ ریاست جمهوری، به‌عنوان رئیس مجلس عالی تاجیکستان، به صورت دفاکتو از ۲۰ نوامبر ۱۹۹۲ تا ۱۶ نوامبر ۱۹۹۴ رئیس کشور تاجیکستان بوده است.
ناحیه‌های تابع جمهوری (به فارسی تاجیکی: Ноҳияҳои тобеи ҷумҳурӣ) یک واحد اداری از تقسیمات کشوری تاجیکستان را تشکیل می‌دهند که شامل هیچ‌کدام از ولایت‌ها نیستند و مستقیماً از پایتخت کشور اداره می‌شوند.
شد غیرت کار و بار عشقت زنار میان ترک و تاجیک
بپرس حال من از چشم خود، که این معنی حکایتی است که معلوم ترک و تاجیک، است
هر یک به زبان تُرک و تاجیک چون شعله بود بزیر آن دیگ
حکمتیار پشتون در این جنگ خونین و در هماهنگی با نیروهای دوستم ازبک نیز نتوانست به تصرف پایتخت و سقوط دولت مجاهدین (تاجیک) دست یابد.
فولاد ازان نگار تاجیک گردید اسیر رنج باریک
وی از نوامبر ۲۰۱۵ که جایگزین سرلشکر ظریف بوبوکلونوف شد، به عنوان معاون اول وزیر دفاع تاجیکستان فعالیت می‌کند . اواخیراً بر توسعه روابط نظامی بین تاجیکستان، روسیه، آمریکا و ازبکستان نظارت داشت.
توئی چون ملجا هم ترک و تاجیک از آن آیند جستت دور و نزدیک
دل آینه دار ترک و تاجیک بود زشت است اگر آینه تاریک بود
پوستین بر روی اطلس ساده این بر موی آن گوئیا با ترک تاجیکی هم آغوش آمده
جمعیت این استان عمدتا در امتداد بزرگراه اصلی ام۳۴ ، که کل منطقه را به دو قسمت غربی و شرقی تقسیم می‌کند، توزیع شده‌است. جمعیت عمدتاً ازبک، با اقلیت‌های تاجیک در مرز در جنوب با تاجیکستان (عمدتاً شهرستان خَواست) می‌باشد.