حلزون
معنی کلمه حلزون در فرهنگ معین
معنی کلمه حلزون در فرهنگ عمید
معنی کلمه حلزون در فرهنگ فارسی
( اسم ) جانوریست از رد. شکمپاییان جزو شاخ. نرم تنان که در حدود ۳۵٠٠ گونه از آن شناخته شده و در سراسر کر. زمین در خشکی و کنار نهرها زیست میکنند و برخی از گونه های آن نیز دریا زی هستند لیسک .
معنی کلمه حلزون در دانشنامه عمومی
زیست شناسان تا به امروز بیش از ۳۰ هزار گونه حلزون را شناسایی کرده اند. حلزون از محیط زیست بسیار متنوعی برخوردار است. محل زندگی بعضی از گونه های حلزون در دریا بوده و بعضی دیگر در آبهای شیرین یا در باغ ها زندگی می کنند. از انواع گیاهان تغذیه می کند. حلزون ها به عنوان مواد غذایی، آفات و عوامل ناقل بیماری، پیوند قابل توجهی با زندگی انسان دارند؛ پوسته آنها هم به عنوان اشیاء تزئینی استفاده و در جواهرات گنجانده می شود. حلزون همچنین دارای بار معنایی فرهنگِ متمایل به بی حالی است و در گفتار از حلزون به عنوان صفت شخص یا چیزی که به اندازه کافی سریع حرکت نمی کند استفاده می شود. حلزون هم شکل یا شبیه حلزون گوش است.
بدن شامل قسمت های زیر است:
سر که دارای یک جفت بازوی حسی است، یک پای شکمی و پهن عضلانی که نوعی عمل خزیدن را انجام می دهد و یک توده احشایی پشتی و گنبد مانند که بیشتر اندام های داخلی در آن جای داشته اند. ( حلزون ها معمولاً صدف دارند اما برخی از گونه های بی صدف آن نیز مشاهده شده است. چشم حلزون معمولاً بر روی دو تا شاخک بر روی سر آن قرار گرفته است ) مرحله لاروی حلزون ولیگر نام دارد که مجهز به یک کمربند مژکی ظریف است و آن را به عنوان عضو شنا به کار می برد. قسمت پشتی ولیگر بعداً کاملاً بزرگ می شود و توده احشایی در حال رشد به سمت پشت برآمدگی می یابد. اما این رشد رو به بالا در طرف راست و چپ به طور یکسان صورت نمی گیرد و نتیجه آن پیچ خوردگی توده احشایی و صدفی است که روی این توده را می گیرد.
رشد رو به بالا همچنین سبب می شود که لوله گوارشی به شکل U درآید و مخرج کاملاً به دهان نزدیک شود. مجموعه توده احشایی ولی نسبت به بقیه بدن معمولاً معادل ۱۸۰ درجه در خلاف جهت حرکت عقربه های ساعت می چرخد. در نتیجه فضای جبه در جلو و در بالای سر قرار می گیرد، آبشش ها جلویی می شوند، مخرج سوراخ های دفعی و تناسلی همگی در جلو قرار می گیرند و به فضای جبه باز می شوند. لوله گوارشی از شکل U به صورت یک قطعه درمی آید و قلب می چرخد.
تحول به صورت تابیدگی بدون تردید نوعی سازگاری با روش زندگی در حال بلوغ است. حلزون ها با عقب کشاندن بدن به درون صدف از خود محافظت می کنند و چون صدف یک دهانه بیشتر ندارد، باز شدن دهان و مخرج در یک جا نوعی مزیت محسوب شده و دهان نزدیکتر به زمین خواهد بود. در عین حال با این پیچیدگی قسمت های سنگین بدن از سر راه دور شده، در روی قسمت عقبی بدن واقع می شوند. در نتیجه مرکز ثقل طوری جابجا می شود که حرکت شکم پای صدف دار آسان تر شود.
حلزون (ماتیس). حلزون ( انگلیسی: The Snail ) کلاژ از آنری ماتیس است.
معنی کلمه حلزون در دانشنامه آزاد فارسی
حَلَزون
حَلَزون
حَلَزون
حَلَزون
حَلَزون
نرم تن شکم پایی با تنفس هوازی، و صدف مارپیچی. هزاران گونه از این جانور در زمین و در آب وجود دارد. حلزون های جنس Helix دارای دو گونه در اروپاست. حلزون معمولی باغ Helix aspersa به گیاهان بسیار آسیب می رساند. حلزون ها نر و ماده اند. قبل از جفت گیری، «پیکان عشق» آهکی ای، پوشیده با مخاط ایجاد می کنند که پوست جفت شان را سوراخ می کند. مخاط دارای فرومونی است که مقاومت کانال تولیدمثل ماده را نسبت به اسپرم کم می کند. گاهی حلزون رومی Helix Pomatia را برای عرضه در بازارِ غذا پرورش می دهند. جمع آوری بیش از حد جمعیت آن ها را کاهش داده است. هر فرانسوی در سال حدود پنج کیلوگرم حلزون می خورد.
معنی کلمه حلزون در ویکی واژه
جانوری از ردة شکم - پاییان ج زو شاخة نرم تنان که در حدود ۳۵۰۰ گونه از آن شناخته شده و در سراسر کرة زمین در خشکی و کنار نهرها زیست میکنند وبرخی از گونههای آن دریازی هستند، لیسک.
جملاتی از کاربرد کلمه حلزون
انسان شناسان تخمین میزنند که ۱۲۵ قبیله با ۵۰ گویش متفاوت در این سرزمین وجود داشتهاست؛ و تا قبل از ورود اروپاییان در آنجا میزیستند. در سر تا سر پیوجت ساوند قبیل زیادی میزیستند زیرا منابع طبیعی فراوانی یافت میشود مانند ماهی آزاد، ماهی هالیبوت، حلزون و نهنگ. بومیان از درخت سرو برای خود خانه و کانو میساختند؛ و نیز از پوست درخت سدر لباس برای خود میساختند. این قبایل از طریق شکار فصلی جان سالم به در میبردند.
اکثر تحقیقات تجربی گولد در مورد دسته حلزونهای خاکی پوسیلوزونیت و کریون بود. وی همچنین در پیشرفت زیستشناسی تکاملی در حال رشد سهیم بود؛ و به خاطر کتابهای رشدشناسی و تکامل نژادی مورد تمجیدهای بسیار قرار گرفت. در نظریه تکامل، او با انتخابگرایی سرسختانه، جامعهشناسی زیستی، که در مورد انسان به کار میرود و روانشناسی تکاملی به مقابله پرداخت. وی همچنین کمپینی علیه آفرینشگرایی راهاندازی کرد و اظهار کرد علم و دین باید دو حوزه مجزا در نظر گرفته شوند یا همان (مجیستریا) که قلمروهایشان همپوشانی نمیکند.
اسکارگو در حقیقت نام حلزون است به زبان فرانسوی و توسط انگلیسیزبانان برای اشاره به خوراک حلزون به کار میرود. حلزون خوراکی هرچه درشتتر باشد مرغوبتر است.
طول این پرنده ۴۸ و طول بالها ۷۶ سانتیمتر و وزن آن حدود ۶۰۰ گرم است. نوکپهن شمالی ماده دارای پرهای قهوهای و تیره و خالدار است و جنس نر بسیار خوشرنگ و زیباست. سر آن سبزرنگ و درخشان، نوک سیاه و عنبیه زردرنگ دارد. سینه سفید و پرهای آیینهٔ بالی سبزرنگ، و پاها به رنگ نارنجی هستند. دو سوی دم را دو تا چهار پر سفید دربر گرفته است. این پرنده از جانوران آبزی و حلزون و کرمها تغذیه مینماید.
گوش دریا یکی از حلزونهای خوراکی دریایی بزرگ است.
به کرم پیله شنیدم که طعنه زد حلزون که کار کردن بیمزد، عمر باختن است
او در ۱۹۷۱ در کشاکش جنگ ویتنام داستانی کوتاه را به نام حلزونی خشونت نوشت. او در ۱۹۷۳ نامزد دریافت جایزه صلح نوبل شد. او همچنین برندهٔ جایزه پسم این تریس (در لاتین به معنای صلح بر زمین است) بود. دریافت این جایزه به نامهای بازمیگردد که در ۱۹۶۳ برای پاپ ژان بیست و سوم نوشت و در آن از صلح برای همهٔ ملتها سخن گفت.
چشمی دارد که با هر معیار معقولی، محقرتر از نصف چشم انسان است. حلزون دریایی ناوتیلوس چشمی دارد که در میانهٔ راه چشم کرم پَهن و چشم انسان است. برخلاف چشم کرِم پَهن که فقط نور و سایه را تشخیص میدهد، اما
پرمانند، پرمستقیم، پردوتایی، پرسهتایی، غنچه، دوخت شاخک حلزون
حرکت لرزش استخوان سندانی، رکابی را در هنگامی که به داخل و خارج حلزون در سوراخ بیضی حرکت میکند به نوسان وامیدارد.
محیط هورها باعث شیوع بومی بیماریهای خطرناکی مانند مالاریا و تب حلزون شدهاست. همچنین کشاورزی و خانههای معدان در برابر سیلها و خشکسالیهای دورهای آسیبپذیر است.