تخت بزرگ
معنی کلمه تخت بزرگ در ویکی واژه
جملاتی از کاربرد کلمه تخت بزرگ
یکی گفت بهرام شد جنگجوی بتخت بزرگی نهادست روی
شهنشه بیامد برآمد به تخت بزرگان نمودند تعظیم سخت
برفتند با رامش از پیش تخت بزرگان و فرزانهٔ نیکبخت
ز پرده به گیسوش بیرون کشید ز تخت بزرگیش در خون کشید
ز شاهیش چون سال شد بر دو هفت ز تخت بزرگی ببایدش رفت
ز قلب سپه ویسه آواز داد که شد تاج و تخت بزرگی به باد
ازین گونه لشکر بگرگان کشید همی تاج و تخت بزرگان کشید
به تخت بزرگی نهادند روی جهان شد سراسر پر از گفتوگوی
بزرگان و فرزانگان را بخواند ز تخت بزرگی فراوان براند
هران نامور کو ندارد خرد ز تخت بزرگی کجا برخورد
آن دو به شدت به هم وابسته شده بودند. جان عاشقانه همسرش را دوست داشت. دلش میخواست همیشه با او باشد، او را در کارهایش سهیم کنند و از او مشاوره بخواهد. خیلیها یوکو را به دخالت در کارهای جان متهم میکردند و هنوز هم میکنند ولی بعد از اینکه یوکو در اثر تصادف اتومبیل دچار مشکل شد، جان تخت بزرگی سفارش داد تا همسرش هم در استودیو محل ضبط آخرین آلبوم بیتلها با نام ابی رود در کنارش باشد.
برای ایجاد دکوراسیون اصولی و حرکت بی دردسر در اتاق خواب، باید اندازه تخت متناسب با اندازه فضا اتاق باشد. بنابراین برای اتاق های بزرگ از تخت بزرگ و برای اتاق های کوچک از تخت کوچک باید استفاده کرد.