[ویکی الکتاب] معنی بَعْدِهَا: بعد او(مؤنث) معنی وَارِدَهُمْ: آب آور آنها - مامور آبشان (ورود در اصل لغت به معنای آب طلب کردن بوده و بعدها در غیر آن هم استعمال شده) معنی أَدْلَیٰ: دلو (نوعی سطل )را از چاه بیرون کشید (راغب در مفردات گفته : ورود در اصل لغت به معنای آب طلب کردن بوده و بعدها در غیر آن هم استعمال شده . و در معنای دلو گفته : دلوت الدلو - که ثلاثی مجرد است - به معنای دلو را به چاه سرازیر کردم است ، ولی ادلیت الدلو -... معنی أَرْحَامَکُمْ: رحمهایتان-رابطه خویشاوندیتان (رحم در اصل به معنای محل نشو و نمای جنین در شکم مادران میباشد بعدها در معنای قرابت و خویشاوندی استعمال شد ، چون خویشاوندان همه در اینکه از یک رحم خارج شدهاند مشترکند پس کلمه رحم به معنای نزدیک و ارحام به معنای نزدیکان ان... معنی زَیْدٌ: نام پسر خوانده پیامبر(زید غلامی بود که پیامبر خریداری و آزاد نمود و به دست ایشان مسلمان شد بعدها پدرش اورا می یابد واز او می خواهد که به جمع خانواده اش بر گردد ، پیامبر نیز او را در تصمیم گیری آزاد می گذارد ولی زید حاضر به ترک پیامبر نمی شود و پدراو ... معنی کَسَبَ: کسب کرد - به دست آورد (کلمه کسب به معنای جلب منفعت به وسیله سعی و عمل است ، با صنعت و یا حرفه و یا زراعت و امثال آن ، و این کلمه در اصل به معنای به دست آوردن چیزهائی است که حوائج مادی زندگی را برآورد ، ولی بعدها به عنوان استعاره در مورد تمامی دستآورد... معنی کَسَبَا: آن دوکسب کردند - آن دو به دست آوردند (کلمه کسب به معنای جلب منفعت به وسیله سعی و عمل است ، با صنعت و یا حرفه و یا زراعت و امثال آن ، و این کلمه در اصل به معنای به دست آوردن چیزهائی است که حوائج مادی زندگی را برآورد ، ولی بعدها به عنوان استعاره در مور... معنی کَسَبَتْ: کسب کرد - به دست آورد (کلمه کسب به معنای جلب منفعت به وسیله سعی و عمل است ، با صنعت و یا حرفه و یا زراعت و امثال آن ، و این کلمه در اصل به معنای به دست آوردن چیزهائی است که حوائج مادی زندگی را برآورد ، ولی بعدها به عنوان استعاره در مورد تمامی دستآورد... معنی کَسَبْتُمْ: کسب کردید - به دست آوردید (کلمه کسب به معنای جلب منفعت به وسیله سعی و عمل است ، با صنعت و یا حرفه و یا زراعت و امثال آن ، و این کلمه در اصل به معنای به دست آوردن چیزهائی است که حوائج مادی زندگی را برآورد ، ولی بعدها به عنوان استعاره در مورد تمامی دست... معنی کَسَبُواْ: کسب کردند - به دست آوردند (کلمه کسب به معنای جلب منفعت به وسیله سعی و عمل است ، با صنعت و یا حرفه و یا زراعت و امثال آن ، و این کلمه در اصل به معنای به دست آوردن چیزهائی است که حوائج مادی زندگی را برآورد ، ولی بعدها به عنوان استعاره در مورد تمامی دست... معنی یَکْسِبْ: کسب کند - به دست آورد (کلمه کسب به معنای جلب منفعت به وسیله سعی و عمل است ، با صنعت و یا حرفه و یا زراعت و امثال آن ، و این کلمه در اصل به معنای به دست آوردن چیزهائی است که حوائج مادی زندگی را برآورد ، ولی بعدها به عنوان استعاره در مورد تمامی دستآورد... معنی یَکْسِبُونَ: کسب می کنند - به دست می آورند (کلمه کسب به معنای جلب منفعت به وسیله سعی و عمل است ، با صنعت و یا حرفه و یا زراعت و امثال آن ، و این کلمه در اصل به معنای به دست آوردن چیزهائی است که حوائج مادی زندگی را برآورد ، ولی بعدها به عنوان استعاره در مورد تمامی... ریشه کلمه: بعد (۲۳۵ بار)ها (۱۳۹۹ بار)
جملاتی از کاربرد کلمه بعدها
اروین بلومنفلد در سال ۱۸۹۷ میلادی در برلین زاده شد. طی جنگ جهانی اول، در ۱۹۱۶ در رستهٔ دفاعی محل خدمت خود، وظیفهٔ رانندگی آمبولانس را بر عهده داشت. در ۱۹۱۸ از اولین فرصت به دست آمده استفاده کرد و به هلند گریخت. در آنجا با اعضای نهضت هلندی دادا تماس پیدا کرد. اینان همان کسانی بودند که بعدها او را از لحاظ هنری تحت تأثیر قرار دادند و ساختند. پس از آن که در ۱۹۲۱ با لنا سیتروئن ازدواج کرد، تاجری خردهپا شد و در آمستردام شروع به معامله اجناس چرمی کرد. در آن زمان هنوز عکاسی برای او چیزی جز یک اشتغال تفننی نبود. اما تجارتش در ۱۹۳۵ از میان رفت و از این رو تصمیم گرفت به پاریس برود و در آنجا به کار عکاسی خلاق بپردازد. در مارس ۱۹۳۶، نخستین نمایشگاه خود را برپا کرد.
با تشکیل حکومت ایلخانان مغول پساز قرنها یک دولت منسجم در فلات ایران برپا شد که بساط دستگاه خلافت عباسی را برچیده، تمام شهرها و استانها را زیر یک پرچم واحد آورده و حکومتهای محلی و ملوک الطوایفی را-که دلیل پارهپاره شدن ایران بودند- به همراه دولتهای مذهبیِ تفرقهانداز چون اسماعیلیان، از میان برداشت و با بها دادن به وزرای اندیشمند ایرانی، نهتنها پیشرفت علمی و فرهنگی ایران را دوباره احیا کرد، که زمینهای نیز فراهم شد تا بعدها صفویان از دل آن برخاسته و با استفاده از این موقعیت، فصل تازهای از تاریخ این سرزمین را رقم زنند.
بعدها کز نعمت و نازم به تشویر و عنا عقل کج رو رهزنی فرمود و طالع ره بری
اخراجها. میگوید: زن معتدّه را از خانه شوهر که در آن خانه عدّه میدارد بیرون مکنید تا عدّه وی بسر آید مگر که زنا بر وی درست شود، او را بیرون کنند تا حدّ شریعت بر وی برانند. آن گه او را با خانه خود فرستند. یا زنی بد زبان باشد که شوهر را و کسان وی را ستوهی نماید، آن گه بیرون کردن وی با خانه دیگر روا باشد. سدی گفت: الفاحشة نفس الخروج و المعنی الا انّ تفحش فتخرج، ای من خرجت فقد اتت بفاحشة. بیرون نیایند از خانه مگر که ببدکرد و زشتی و نافرمانی خود راضی باشند و همداستان و این فاحشه بر خود روا دارند. وَ تِلْکَ حُدُودُ اللَّهِ یعنی: ما ذکر من سنّة الطّلاق و ما بعدها وَ مَنْ یَتَعَدَّ حُدُودَ اللَّهِ فَقَدْ ظَلَمَ نَفْسَهُ ای استحقّ عقاب اللَّه. لا تَدْرِی لَعَلَّ اللَّهَ یُحْدِثُ بَعْدَ ذلِکَ أَمْراً یوقع فی قلب الزّوج مراجعتها بعد الطّلقة و الطّلقتین و هذا یدلّ علی ان المستحبّ ان یفرّق الطّلاق و لا یوقع الثّلاث دفعة واحدة حتّی اذا ندم امکنته المراجعة.
وقتی در سال ۱۸۰۵ هافمیستر راهی وین شد، تعدادی از کارهای آهنگساز وینی لودویگ فان بتهوون را که به تازگی پا به عرصهٔ آهنگسازی گذاشته بود توسط این شرکت صادر شده بود.(اپوس ۲۲-۱۹ و ۴۲-۳۹) کونل آثار جدید را با اضافه کردن آهنگسازان جدید (دانیل گوتلوب تورک، توماشک و لویی اشپور) آغاز کرد. بعدها همهٔ این آهنگسازان روابط گستردهای را با شرکت شروع کردند. پس از مرگ کونل، شرکت به یک کتابفروش اهل لایپزیگ، کارل فریدریش پیترز فروخته شد. پیترز قبل از مرگش آثار جدیدی از آهنگسازان دیگر به خصوص وبر و هامل همراه با نام خود به کاتالوگ اضافه کرد.(درحال حاضر "دفتر موسیقی ک. ف. پیترز")
دو فرزند او یعنی علیاکبر شهنازی و عبدالحسین شهنازی نیز بعدها از نوازندگان سرشناس تار شدند. ردیف آقا حسینقلی که فرزند بزرگش علیاکبر شهنازی، روایت و ضبط کرده، یکی از ردیفهای معروف موسیقی ایرانی است.
هر چند پایهگذاری سنت آنتینوسی در برخی موارد برای رضایت خاطر هادریانوس انجام گرفته بود، شواهد روشن میسازند که [این] سنت در میان طبقات گوناگون اجتماعی در امپراتوری نیز خالصاً محبوبیت داشت، و یافتههای باستان شناختی اظهار میدارند که آنتینوس در هر دوی مکانهای عمومی و شخصی پرستش شده بود. [بعدها] در مصر، آتن، مقدونیه و ایتالیا، کودکان به نام این ایزد نامیده شدند.
عَلِمَتْ نَفْسٌ ای علمت کلّ نفس «ما أَحْضَرَتْ» من خیر او شرّ و اثیب علی قدر عملها و قد کان قیل ذلک غافلا عنه و هذا تمام الکلام و هو جواب لقوله: إِذَا الشَّمْسُ کُوِّرَتْ و ما بعدها.
قال رسول اللَّه (ص): «فارس نطحة او نطحتان ثم لا فارس بعدها ابدا و الروم ذات قرون کلّما ذهب قرن خلف قرن هیهات الی آخر الابد».
اسوهنلد به روی قبیله اولیخس شمشیر کشید و برای خود این حق را قرار داد که از آنها و دراولیها باج اخذ کند. به نظر میرسد اسوهنلد باعث اختلاف بین پسر سویاتوسلاو شاهزاده با برادرش شده باشد. برادر شاهزاده بعدها به انتقام این تضریب، فرمان میدهد پسر اسوهنلد به نام لیوت را بکشند.
سابقه تشکیل تمدن در این جا به ۳۵۰۰ سال پیش میرسد. یونانیان باستان این سرزمین و اطرافش را کولخیس نامیدهاند. گرجیها این سرزمین را کُلخِتی و بومیان محلی اِگریسی میخواندند. بعدها ساکنان گرجی سرزمین گلخیدا، آجار نام گرفتند. در مآخذ قدیمی گرجی نیز نام آچارا آمده است.
إِنْ هِیَ ای ما هی، إِلَّا مَوْتَتُنَا الْأُولی ای لا موتة الا هذه التی نموتها فی الدنیا ثم لا بعث بعدها. و هو قوله: وَ ما نَحْنُ بِمُنْشَرِینَ ای بمبعوثین بعد موتنا.
قال عبد اللَّه بن عمرو: ینادون مالکا اربعین سنة فیجیبهم بعدها إِنَّکُمْ ماکِثُونَ ثم ینادون رب العزة رَبَّنا أَخْرِجْنا مِنْها، فَإِنْ عُدْنا فَإِنَّا ظالِمُونَ فلا یجیبهم مثل عمر الدنیا ثم یقول اخْسَؤُا فِیها وَ لا تُکَلِّمُونِ، فلیس بعدها الا کصیاح الحمیر اوّله زفیر و آخره شهیق.
وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها، وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ آنکه در آخر آیت گفت: وَ اللَّهُ عِنْدَهُ حُسْنُ الْمَآبِ ای حسن المرجع، و هی الجنة. آنچه گفت درین آیت که رفت وصف کافرانست و بهره ایشان. اکنون وصف مؤمنان در گرفت، و آنچه از بهر ایشان ساخت گفت: قُلْ أَ أُنَبِّئُکُمْ بِخَیْرٍ مِنْ ذلِکُمْ. روی عن عمر رضی اللَّه عنه لمّا سمع هذه الآیات، قال: «ربنا انک زیّنت و بینّت هذه انّ ما بعدها خیر منها فاجعل لعمر و آل عمر الّذی هو خیر منها. معنی آیت آنست که یا محمد: گوی شما را خبر کنم به از آنچه نصیب کافرانست. اینجا سخن تمام شد.
اما در متون غربی قدیم، دو نام مشهور «هیرکانی و «ورکانه» تغییر یافته از گرگان و معرب آن به صورت ارقانی بکار رفته بعدها در دوره اسلامی عربها آن را مستقیماً از گرگان به صورت «جرجانیه» بکار بردند و «کاسپی» نیز از نامهای بسیار کهن بجا ماندهاست.
«بَلْ نَقْذِفُ بِالْحَقِّ عَلَی الْباطِلِ» نفی اللهو و اللعب بقوله بل. نه نه بازی کن نیستیم و فرزند گیر و جفت گیر و انباز گیر نهایم. آن گه گفت نقذف بالحق علی الباطل یعنی بالاسلام علی الشرک و بالحجة علی الشبهة و بالوعظ علی المعاصی. و قیل الحق القرآن و و الباطل ابلیس، و التقدیر فی اللغة علی ذی الباطل، «فَیَدْمَغُهُ» فیکسره فیبلغ ام دماغه فلا یحیی و لا یبقی بعده، «فَإِذا هُوَ زاهِقٌ» ای هالک ذاهب و المعنی نرمی بالحق علی الباطل بالانبیاء و الکتب فیبطله حتی لا بقاله بعدها. «وَ لَکُمُ الْوَیْلُ» ای شدة العذاب «مِمَّا تَصِفُونَ» اللَّه به مما لا یلیق به من الصاحبة و الولد.
در زمان حکومت اسماعیل، قزلباشها تقریباً او را فردی خدایی میدیدند که در نظر ایشان نماینده امام غایب یعنی مهدی بود. گروهی برگرفته از قزلباشها، معروف به «اهل اختصاص»، گروه کوچکی از امرا بودند که در زمان پناهندگی اسماعیل به گیلان، جنبش صفویه را زنده نگه داشتند. این امرا شامل یک لَلِه ("مربی"، "سرپرست")، و بسیاری دیگر بودند. اسماعیل بعدها با اتخاذ سیاستی از انتصاب قزلباشان به سمت وکیل (نائب) قدرتمند خودداری کرد و در عوض نزدیکان ایرانی خود را به مناصب عالی منصوب نمود که اولین آنها زرگر گیلانی بود. این به این دلیل بود که اسماعیل اعتماد خود را به قزلباشها که قدرت زیادی داشتند و دیگر چندان قابل اعتماد نبودند، از دست داده بود.
برخی از خدایان اساطیر باستانی ارمنی، بعدها، همچنان در کنار خدایان پانتئون جدید پرستیده شدند و حتی عدهای از آنها شخصیتهای واقعی تاریخی انگاشته شده، چهرهای تاریخی بخود گرفتند و افسانههای ساخته و پرداخته شده پیرامون آنها که از دورانهای سپیده دم تاریخ ارمنستان و درگیریها و جنگهای طولانی دولت اورارتو با دولت آشور مایه گرفتهاند؛ سدهها بعد به صورت وقایع تاریخی تلقی شده وارد تاریخ گردیدند.
حکیمی گفت: مردمان بروزگار بگذشته عمل همی کردند و سخن نمی گفتند. بعدها می گفتند و عمل نمی کردند. امروز اما نه می گویند و نه عمل می کنند.
ثمّ امرهم بعبادته. و قال الزّجاج: هی مردودة الی ما بعدها، تقدیره:لْیَعْبُدُوا رَبَّ هذَا الْبَیْتِ