تفسیر

معنی کلمه تفسیر در لغت نامه دهخدا

تفسیر. [ ت َ ] ( ع مص ) هویدا کردن. ( ترجمان جرجانی ترتیب عادل بن علی ). آنچه که معنی را روشن کند. ( مهذب الاسماء ). ترجمه. ( از المنجد ). پیدا و آشکار کردن و بیان نمودن معنی سخن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). پیدا کردن و واکردن خبر پوشیده و با لفظ کردن مستعمل. ( آنندراج ). بیان و آشکار ساختن چیزی. ( از اقرب الموارد ). شرح و بیان. ( ناظم الاطباء ). گزارش. ( صحاح الفرس ). گزاره. گشاده کردن. پیدا کردن. شرح کردن غامضی را. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). در اصل بمعنی آشکار ساختن و هویدا کردن. ( از تعریفات جرجانی ). کلمه تفسیر مصدر باب تفعیل است از «فسر» بمعنی ظهور و کشف. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) :
اجازت خواهم از کلکش بدان تفسیر اگر بیند
که تأیید ابدبنیاد عزالدین بوعمران.خاقانی.شمیرا نام داردآن جهانگیر
شمیرا را مهین بانوست تفسیر.نظامی.آسایش دو گیتی تفسیر این دو حرف است
با دوستان مروت با دشمنان مدارا.حافظ. || در نزد نحویان بر تمییز اطلاق شود. رجوع به تمییز شود. || بگفته برخی از ماده «تفسره » است و آن نام چیزی است که پزشک بدان بیماری را تشخیص دهد. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || مقلوب «سفر» است از ماده اسفر الصبح ؛ یعنی بامداد روشنایی بخشید. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). || در اصطلاح اهل رمل تفسیر عبارت از شکلی است که از بستن یا گشادن شرح حاصل شود. ( از کشاف اصطلاح الفنون ). و رجوع به همان مأخذ شود. || شرح کردن کلام خدا را. کشف کردن ظاهر قرآن. بیان ادراک معانی و حقایق قرآن. آشکار کردن غوامض سخن بطور کلی : نبشتن دانست و تفسیر قرآن.( تاریخ بیهقی چ ادیب ص 146 ). علمای عصر و فضلای دهر را جمع کرد تا در تفسیر قرآن مجید و کلام مخلوق باری جل جلاله و عظم قدرته و کماله تصنیفی مستوفی کردند. ( ترجمه تاریخ یمینی چ 1 تهران ص 253 ). بر معرفت تفسیر و تأویل و قیاس و دلیل و ناسخ و منسوخ و صحیح و مطعون اخبار و آثار واقف. ( ترجمه تاریخ یمینی ایضاً ص 398 ).
- تفسیر و تأویل ؛ صاحب نفائس الفنون آرد: تفسیر را بعضی اینطور معنی کرده اند که تفسیر کشف ظاهر قرآن است و تأویل کشف باطن و بعضی دیگرگفتند تفسیر آن است که بروایت تعلق داشته باشد و تأویل آنکه بدرایت و بعضی گفتند تفسیر محکمات را باشدو تأویل متشابهات را. و بعضی دیگر گفتند هرچه ادراک بشر در معانی و حقایق آن برسد تفسیر است و هرچه نرسد تأویل خوانند و بهمین جهت خداوند فرمود و مایعلم تأویله الا اﷲ ( قرآن 3 / 7 ) و نگفت و مایعلم تفسیره الا اﷲ. و طایفه دیگر گفتند تفسیر آن است که در او خلاف نکرده اند و تأویل آنکه خلاف کرده باشند. و بعضی دیگر گفتند تفسیر بیان حقیقت است و تأویل بیان مقصود و بعضی دیگر گفتند رأی بر دو قسم است یکی آنکه درکمال عقل و وفور فضل باشد و بتأیید ربانی و انوار روحانی ناشی شود و دوم آنکه از هواجس نفس بود و آنراظن و جنان خوانند و منهی عنه این قسم است نه اول. وجمعی گفتند منهی عنه تفسیر است نه تأویل چه تفسیر آنست که در او بغیر از یک وجه نیامده باشد همچون قوله تعالی : و من الناس من بشری نفسه ابتغاء مرضاة اﷲ ( قرآن 2 / 207 ) که به اتفاق جمهور مراد بناس صهیب است و بس و در این صورت حمل ناس بر دیگران نتوان کرد و تأویل آن است که در وجوه بسیار آمده باشد همچون قوله تعالی : انفروا خفافاً ثقالاً ( قرآن 9 / 41 ) که مرادبخفاف و ثقال بقولی جوانانند و پیران و بقولی درویشان و توانگران و بقولی عزاب و متأخران و بقولی تندرستان و بیماران و در این صورت بر هر کدام که خواهند عمل جایز بود. ( نفایس الفنون ذیل علم تفسیر ). التفسیر و التأویل واحد و قیل التفسیر کشف المراد عن المشکل و التأویل رد احد المحتملین الی مایطابق الظاهر.و الاشهر ان التفسیر هو ایضاح معنی اللفظ و التأویل هو سوقه الی مایؤول الیه کتأویل قولک حین تبجس الغمام بحین تبجسه. ج ، تفاسیر. ( اقرب الموارد ) ( از منتهی الارب ). دانشمندان اصول و فقه درباره تفسیر و تأویل اختلاف نظر دارند ابوعبیده و گروهی برآنند که هر دو لفظ دارای یک معنی است ، اما راغب گوید: تفسیر اعم از تأویل است و اکثر استعمال تفسیر در الفاظ و مفردات آن است اما استعمال تأویل بیشتر در معانی و جمله ها است و اغلب درباره کتب آسمانی تأویل بکار رود،در صورتی که تفسیر در همه موارد خواه کتب آسمانی و خواه جز آنها استعمال شود. ابوطالب ثعلبی گوید: تفسیر بیان وضع بر سبیل حقیقت یا بر طریق مجاز است مانندتفسیر کلمه «صراط» به راه و «صیب » به باران. و تأویل معنی باطن لفظ است مأخوذ از «اول » بمعنی رجوع به عاقبت امر. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ). رجوع به همان متن در معنی تفسیر و تأویل شود. در شرع عبارت است از: توضیح معنی آیه و شأن و قصه آن و سبب نزول آیه با لفظی که دلالت ظاهر و آشکار بر آن داشته باشد. ( از تعریفات جرجانی ).

معنی کلمه تفسیر در فرهنگ معین

(تَ ) [ ع . ] ۱ - (مص م . ) شرح کردن ، بیان کردن . ۲ - (اِمص . ) گزارش . ۳ - بیان و تشریح معنی و لفظ آیات قرآن . ، ~به رأی الف - تفسیر قرآن براساس ذوق و نظر شخصی و نه حقایق آن . ب - تفسیر سخن یا امری مطابق میل خود.

معنی کلمه تفسیر در فرهنگ عمید

۱. معنی کلامی را بیان کردن، واضح و آشکار ساختن معنی سخن.
۲. شرح و بیان.
۳. (ادبی ) در بدیع، بیان کردن مضمونی در الفاظ فشرده و پوشیده و بعد به شرح آن پرداختن، مانند این شعر: به کردار دل و عیش و سرشک و جسم من داری / دهن تنگ و سخن تلخ و لبان لعل و میان لاغر.
۴. (اسم ) علم بیان کردن و توضیح دادن معانی آیات قرآن و احادیث.

معنی کلمه تفسیر در فرهنگ فارسی

واضح و آشکارساختن معنی سخن، شرح وبیان تفاسیر
۱ -( مصدر ) پدید کردن هویدا کردن . ۲ - گزارش کردن بیان کردن شرح دادن . ۳ - ( اسم ) گزارش . ۴ - بیان وتشریج معنی و لفظ آیات قر آن . توضیح علمی است که حقیقت معانی آیات قر آن را بحسب طاقت انسان و بمقتضای قواعد لغوی و صرفی و نحوی و بلاغی عرب بیان کندو مراد خدا را از قر آن آشکار سازد و در مورد مفردات و ترکیبات و معانی آنها و اسباب نزول وترتیب نزول و توضیح اشارات و مجملات و تمییز ناسخات و منسوخات و محکمها و متشابهات از یکدیگر و تفصیل تعریضات و قصص و حکایات آن بحث میکند . غرض ا ز آن معانی و حقایق قر آنی و فاید. آن حصول قدرت دراستنباط احکام شرعیه بر وجه صحیح و موضوع آن کلام الله است . جمع : تفاسیر تفسیرات .

معنی کلمه تفسیر در فرهنگستان زبان و ادب

{commentary} [سینما و تلویزیون] اظهار نظر سردبیر یا تحلیلگر خبر که از رادیو یا تلویزیون پخش می شود
{interpretation} [رایانه و فنّاوری اطلاعات] فرایند ترجمه و اجرای خط به خط (یک خط در هر مرحله ) گزاره های زبان مبدأ

معنی کلمه تفسیر در دانشنامه آزاد فارسی

علم شرح و تبیین آیات قرآن که از روزگار نزول وحی با شخص پیامبر آغاز شده و پس از رحلت آن حضرت، بتدریج بسط و تنوع یافته و گرایش ها و روش های مختلف در این حوزه پدید آمده است. علاوه بر فراهم آمدن آثار فراوان تفسیری به عربی و فارسی و سایر زبان ها، در طول چهارده قرن، مبانی و قواعد تفسیر نیز از دیرباز تدوین گردیده و به استقلال یا در مقدمه تفاسیر عرضه شده است. تفسیر در لغت به معنای ایضاح و تبیین است و در اصطلاح عام به شرح و توضیح کتاب های علمی و ادبی و فلسفی اطلاق می شود، اما به دلیل کثرت استعمال تفسیر در بیان معانی الفاظ و عبارات قرآن، این واژه، به تنهایی و بدون ذکر قرینه، در عرف دانشمندان اسلامی و همه مسلمانان بر تفسیر قرآن دلالت می کند. واژه تفسیر تنها یک بار در قرآن (فرقان: ۳۳) به کار رفته است که در آن خطاب به پیامبر اکرم(ص) گفته شده که مشرکان مکه، در مقام ایراد و بهانه آوری نسبت به رسالت پیامبر اسلام و قرآن به هر مَثلی دست می یازند، و خدا در برابر آنان پاسخی می آورد که هم حق است هم مطلب را به بهترین وجه (اَحسن تفسیراً) ارائه می کند. می توان گفت تفسیر تلاشی است که مفسر برای استنباط معنا و مراد از الفاظ قرآن صورت می دهد، از این رو، برخی گفته اند که میدان علم تفسیر جایی است که ابهامی در کلام باشد و مفسر با سعی و اجتهاد، پنهان یا پیچیده بودن را از آن بزداید. مهم ترین شرایط و آداب تفسیر از دید صاحب نظران عبارت است از فراگرفتن علوم مورد نیاز در تفسیر و استفاده از منابع معتبر و رعایت قواعد تفسیر. مهم ترین دانش هایی که مفسر بدان ها نیاز دارد، بدین قرارند: علوم ادبی، شامل لغت، صرف و نحو، معانی، بیان و بدیع؛ علوم قرآنی، شامل قرائات و شناخت ناسخ و منسوخ و اسباب نزول؛ علوم حدیث، شامل درایه و رجال؛ علوم دیگری نظیر اصول فقه، فقه، کلام و نیز علم موهبت. تفسیر قرآن بدون رعایت اصول ذکر شده و فراگرفتن علوم مورد نیاز، از مهم ترین مصادیق تفسیر به رأی دانسته شده است و روایات نکوهش کننده ای درباره آن هم از طریق شیعه هم از طریق اهل سنّت، وارد شده است. مورخان آغاز تفسیر قرآن را دوران صدر اسلام و به گونه ای دقیق تر دوره شخص پیامبر می دانند. ده تن از صحابیان مشهور نیز در عداد مفسران قرآن ذکر شده اند که عبارت اند از خلفای چهارگانه، عبدالله بن مسعود، عبدالله بن عباس، اُبیّ بن کعب، زید بن ثابت، أبوموسی أشعری و عبدالله بن زبیر. تفسیر در دوره صحابه شاخه ای از دانش حدیث بود و از محدوده نقل و روایت تجاوز نمی کرد. از سرآمدان تفسیر در میان تابعین به مجاهد بن جَبْر مکی (متوفی ۱۰۴)، عطاء بن ابی رَباح (متوفی ۱۱۴)، سعید بن جُبَیْر (متوفی ۹۵)، عِکْرِمَه مولی بن عباس (متوفی ۱۰۵)، ابوالعالیه رُفَیع بن مهران ریاحی (متوفی ۹۳)، محمد بن کعب قُرَظی (متوفی ۱۰۸)، حسن بصری (متوفی ۱۱۰)، قتادة بن دِعامه سدوسی (متوفی ۱۱۸) اشاره شده است. در قرآن آیات متعددی وجود دارد که وظیفه پیامبر را نه تنها ابلاغ وحی، بلکه تفسیر و تبیین و تعلیم آن دانسته است. امامان شیعه نیز مطالبی در تفسیر قرآن گفته اند که در آثار اصحاب و شاگردانشان به صورت مدوّن یا ضمن مباحث دیگر درج شده است. براساس آیه ۴۴ سوره نحل، تبیین قرآن وظیفه پیامبر اکرم(ص) و پس از رحلت ایشان، طبق حدیث متواتر ثقلین، برعهده اهل بیت آن حضرت است. به اعتقاد شیعیان، پیامبر بر مرجعیت دینی و علمی اهل بیت خود تصریح کرده و تمسک به آنان را لازم شمرده است. مکاتب و روش های تفسیر قرآن چندین گونه است ازجمله: تفسیر مأثور، گونه ای از تفسیر قرآن که مبتنی بر احادیث منقول از پیامبر و مطالب صحابه ـ و بنابر قولی تابعین ـ است و نیز روشی تفسیری در میان امامیه که مبتنی بر احادیث تفسیری پیامبر اکرم(ص) و اهل بیت علیهم السلام است. تفسیر ادبی، تفسیری مشتمل بر مباحث زبانی و ادبی قرآن، مانند لغت، اِعراب و بلاغت. بسیاری از دانشمندان و مؤلفان علوم قرآنی، تسلط بر علوم ادبی، همچون لغت و صرف و نحو و اشتقاق و علوم بلاغی را لازمۀ کار مفسر دانسته اند. تفسیر فقهی، یکی از گرایش های تفسیری قرآن است که به تفکیک و دسته بندی و تحلیل و تفسیر آیاتی می پردازد که با احکام فقهی ارتباط می یابد. تفسیر عقلی ـ کلامی هم یکی دیگر از گرایش های تفسیری است که در آن مفسر در تفسیر آیات به جای اتکا به روایات به اجتهاد و رأی خود اتکا می کند و با بهره گیری از کلام و فلسفه به تفسیر آیات و احیاناً به اثبات دیدگاه های کلامی خود یا رد آرای کلامی مخالفان خود می پردازد. تفسیر عرفانی مبتنی بر تأویل ظاهر الفاظ قرآن است. این نوع تفسیر ریشه در نوعی تلقی از قرآن دارد که براساس آن در ورای ظاهر الفاظ، بطن یا بطونی هست که کشف و شهود عرفانی از اسرار آن پرده برمی دارد. این نوع مواجهه با قرآن، با تفسیر به معنای مصطلح آن، که مبتنی بر قواعد ویژه ای است، تفاوت دارد. تفسیر علمی، که در آن مفسر می کوشد بین آیات قرآن و یافته های علم تجربی ارتباطی بیابد و به شرح آن بپردازد. در این دانشنامه، تفاسیر مهم فارسی و عربی ذیل نام آن ها معرفی شده اند.

معنی کلمه تفسیر در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دانش شرح و تبیین آیات قرآن که از عهد نزول وحی با شخص پیامبر صلی الله علیه وآله آغاز شده و پس از رحلت آن حضرت ، بتدریج بسط و تنوع یافته و گرایشها و روشهای مختلف در این حوزه پدید آمده است . علاوه بر فراهم آمدن آثار فراوان تفسیری به عربی و فارسی و سایر زبانها، در طول چهارده قرن ، مبانی و قواعد تفسیر نیز از دیرباز تدوین گردیده و به استقلال یا در مقدمه تفاسیر عرضه شده است . این مقاله از دو منظر تاریخی و موضوعی به این مبحث پرداخته و مشتمل است بر:۱) کلیات . ۲) تفسیر پیامبر. ۳) تفسیر اهل بیت . ۴) تفسیر صحابه . ۵) تفسیر تابعین . ۶) تفسیر مأثور . ۷) تفسیر ادبی. ۸) تفسیر فقهی. ۹) تفسیر عقلی ـ کلامی. ۱۰) تفسیر عرفانی . ۱۱) تفسیر علمی. ۱۲) تفسیر و گرایشهای تفسیری جدید. ۱۳) پژوهشهای تفسیری در جهان اسلام . ۱۴) خاورشناسان و تفسیر.
(۱) قرآن .(۲) آقابزرگ طهرانی، الذریعه.(۳) محمودبن روح اللّه آلوسی، روح المعانی.(۴) ابن بابویه ، ثواب الاعمال و عقاب الاعمال .(۵) ابن تیمیّه ، التفسیرالکبیر.(۶) ابن جزی، کتاب التسهیل لعلوم التنزیل .(۷) ابن جوزی، زادالمسیر فی علم التفسیر.(۸) ابن خلدون، تاریخ .(۹) ابن درید، کتاب جمهره اللغه.(۱۰) ابن رشیق ، العمده فی محاسن الشعر و آدابه و نقده .(۱۱) ابن عاشور (محمدطاهربن محمد)، تفسیرالتحریر و التنویر.(۱۲) ابن عطیه ، المحررالوجیز فی تفسیرالکتاب العزیز.(۱۳) ابن فارس ، معجم مقاییس اللغه.(۱۴) ابن کثیر، تفسیر ابن کثیر.(۱۵) ابن منظور، لسان العرب.(۱۶) ابوالفتوح رازی، روض الجنان و روح الجنان فی تفسیرالقرآن .(۱۷) احمد عمر ابوحجر، التفسیرالعلمی للقران فی المیزان .(۱۸) ابوحیّان غرناطی، تفسیرالبحر المحیط .(۱۹) سلیمان بن اشعث ابوداوود، سنن ابی داود.(۲۰) عبد العزیز سید اهل ، من اشارات العلوم فی القران الکریم .(۲۱) محمدعلی ایازی، «نگاهی به تفاسیر موضوعی معاصر»، کیهان اندیشه .(۲۲) علی اکبر بابایی، غلامعلی عزیزی کیا، و مجتبی روحانی راد، روش شناسی تفسیر قرآن .(۲۳) حسین بن مسعود بغوی، تفسیرالبغوی، المسمی معالم التنزیل .(۲۴) عبداللّه بن عمر بیضاوی، انوارالتنزیل و اسرارالتأویل .(۲۵) محمدبن عیسی ترمذی، الجامع الکبیر.(۲۶) محمد اعلی بن علی تهانوی، موسوعه کشّاف اصطلاحات الفنون والعلوم .(۲۷) عبدالرحمان بن محمد ثعالبی، الجواهرالحسان فی تفسیرالقرآن .(۲۸) علی بن محمد جرجانی، کتاب التعریفات .(۲۹) هدایت جلیلی، روش شناسی تفاسیر موضوعی قرآن .(۳۰) اسماعیل بن حمادجوهری، الصحاح : تاج اللغه و صحاح العربیه.(۳۱) حاجی خلیفه، کشف الظنون .(۳۲) محمدبن عبداللّه حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین .(۳۳) محمدباقر حکیم ، علوم القرآن .(۳۴) عبدعلی بن جمعه حویزی، تفسیرنورالثقلین .(۳۵) علی بن محمد خازن ، لباب التأویل فی معانی التنزیل .(۳۶) دائرة المعارف الاسلامیة، امین خولی، .(۳۷) محمدحسین ذهبی، التفسیر و المفسّرون .(۳۸) حسین بن محمد راغب اصفهانی، المفردات فی غریب القرآن .(۳۹) حسین بن محمد راغب اصفهانی، تفسیر راغب.(۴۰) محمد رشیدرضا، تفسیر المنار.(۴۱) محمدبن حسن رضی الدین استرآبادی، شرح شافیهابن الحاجب .(۴۲) فهدبن عبدالرحمان رومی، بحوث فی اصول التفسیر و مناهجه .(۴۳) محمد عبدالعظیم زرقانی، مناهل العرفان فی علوم القرآن .(۴۴) محمدبن بهادر زرکشی، البرهان فی علوم القرآن .(۴۵) زمخشری، تفسیر کشاف.(۴۶) عبدالرحمان بن ابیبکر سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن .(۴۷) ابراهیم بن موسی شاطبی، الموافقات فی اصول الاحکام .(۴۸) سعید شرتونی، اقرب الموارد فی فصح العربیه و الشوارد.(۴۹) جعفر شهیدی، تفسیر، تفسیر به رأی، تاریخ و حدود استفاده از آن .(۵۰) صبحی صالح ، دراسات فی فقه اللغه.(۵۱) صبحی صالح ، مباحث فی علوم القرآن .(۵۲) محمدبن لطفی صباغ ، بحوث فی اصول التفسیر.(۵۳) صدیق حسن خان ، فتح البیان فی مقاصد القرآن .(۵۴) محمدحسین علی صغیر، المبادی العامه لتفسیر القرآن الکریم بین النظریه و التطبیق .(۵۵) علامه طباطبائی، المیزان.(۵۶) شیخ طبرسی، مجمع البیان.(۵۷) ابو جعفر طبری، جامع البیان .(۵۸) فخرالدین بن محمد طریحی، مجمع البحرین .(۵۹) شیخ طوسی، تبیان.(۶۰) مساعدبن سلیمان طیار، مفهوم التفسیر والتاویل والاستنباط والتدبر والمفسر .(۶۱) حسن بن عبداللّه عسکری، معجم الفروق اللغویه.(۶۲) علوم القرآن عندالمفسرین .(۶۳) محمدبن مسعود عیاشی، کتاب التفسیر.(۶۴) خلیل بن احمد فراهیدی، کتاب العین .(۶۵) محمدبن یعقوب فیروزآبادی، ترتیب القاموس المحیط .(۶۶) محمدبن شاه مرتضی فیض کاشانی، تفسیر الصافی.(۶۷) احمدبن محمد فیّومی، المصباح المنیر.(۶۸) محمدبن احمد قرطبی، الجامع لاحکام القرآن .(۶۹) علیبن یوسف قفطی، تاریخ الحکماء.(۷۰) علی بن ابراهیم قمی، تفسیر القمی.(۷۱) محمدبن محمدرضا قمی مشهدی، تفسیر کنزالدقائق و بحرالغرائب .(۷۲) محمدبن سلیمان کافیجی، کتاب التیسیر فی قواعد علم التفسیر.(۷۳) کلینی، الکافی.(۷۴) محمدبن محمد ماتریدی، تفسیر الماتریدی.(۷۵) علامه مجلسی، بحار الانوار.(۷۶) محمدبن محمد مرتضی زبیدی، تاج العروس من جواهرالقاموس .(۷۷) مصطفی مسلم ، مباحث فی التفسیر الموضوعی.(۷۸) محمدهادی معرفت ، التفسیر و المفسّرون فی ثوبه القشیب .(۷۹) مقاتل بن سلیمان ، تفسیر مقاتل بن سلیمان .(۸۰) مقدمتان فی علوم القرآن، چاپ آرتور جفری و عبداللّه اسماعیل صاوی.(۸۱) احمدبن علی نسائی، کتاب السنن الکبری، چاپ عبدالغفار سلیمان بنداری و کسروی حسن .(۸۲) یحیی بن حمزه یمنی، کتاب الطراز المتضمن لاسرار البلاغه و علوم حقائق الاعجاز.(۸۳) EI ۱, sv "Tafsir" (by B Carra de Vaux (;.(۸۴) The Encyclopedia of religion , ed Mircea Eliade, New York ۱۹۸۷, sv "Tafsir" (by Andrew Rippin) ;.(۸۵) Arthur Jeffery, The foreign vocabulary of the Quran , Baroda ۱۹۳۸;.(۸۶) The Oxford encyclopedia of the modern Islamic world , ed John L Esposito, New York ۱۹۹۵, sv "Tafsir" (by Mustansir Mir).

معنی کلمه تفسیر در ویکی واژه

به مفهوم باستانی آن تف پاک کردن. تفسیر از دو کلمه تف- سیر شکل گرفته و منظور از سیر در این اصطلاح کشیدن یا پاک کردن است.
شرح کردن، بیان کردن.
گزارش.
بیان و تشریح معنی و لفظ آیات قرآن. ؛ ~به رأی الف - تفسیر قرآن براساس ذوق و نظر شخصی و نه حقایق آن. ب - تفسیر سخن یا امری مطابق میل خود.

جملاتی از کاربرد کلمه تفسیر

«دحورا» مصدر من غیر لفظ الفعل الاوّل ای یقذفون قذفا. و قیل: فعله مضمر تقدیره: و یدحرون دحورا، ای یبعدون عن مجالس الملائکة. و قیل «دحورا» جمع دحر و هو ما یرمی به فیکون تقدیره بدحور فخذف لجارّ و نصب. و قرأ بعضهم: «یقذفون» بفتح الیاء و کسر الذّال یعنی الملائکة یقذفون الشیاطین بالشهب فیکون تفسیرا «للزاجرات زجرا».
شعر عاشق بود همه تفسیر شعر شاعر بود یقین تف سیر
آن گه محسنان را تفسیر کرد گفت: الَّذِینَ یُقِیمُونَ الصَّلاةَ یدیمونها بحقوقها و حدودها و شرائطها. شرائط نماز دو قسم است: قسمی شرائط جواز گویند یعنی فرائض و حدود و اوقات آن، و قسمی شرائط قبول گویند یعنی تقوی و خشوع و اخلاص و تعظیم و حرمت آن. قال اللَّه تعالی: إِنَّما یَتَقَبَّلُ اللَّهُ مِنَ الْمُتَّقِینَ و تا این هر دو قسم بجای نیارد معنی اقامت درست نشود. ازینجا است که ربّ العزة در قرآن هر جای که بنده را نماز فرماید أَقِیمُوا الصَّلاةَ گوید و صلّوا نگوید و یُؤْتُونَ الزَّکاةَ ای یعطونها بشروطها الی مستحقّیها وَ هُمْ بِالْآخِرَةِ ای بالدّار الآخره و الجزاء علی الاعمال هُمْ یُوقِنُونَ فلا یشکّون فی البعث و الحساب. و انما اعاد لفظة «هم» للتوکید فی الیقین بالبعث و الحساب.
ابن عباس گفت: علم خود در جنب علم علی (ع) چنان دیدم کالغدیر الصّغیر فی البحر. و ابن عباس در علم تفسیر چنان بود که علی (ع) گفت: «کانّه ینظر الی الغیب من وراء ستر رقیق من جودة رأیه و کثرة اصابته».
گشودم در ازل مصحف، رخ یارم به فال آمد زهی فالی که تفسیرش همه حسن و جمال آمد
او در مورد نحوه برخورد با معترضان اعتراضات آبان ۱۳۹۸ ایران در شبکه یک تلویزیون دولتی ایران گفت «طبق تفسیر آیه ۳۳ سوره مائده، دستگیرشدگان اعتراضات باید در همان نقطهٔ جنایت در جلوی چشم مردم زجرکش شوند». او در ادامه افزود «همین جوانان اگر پیروز می‌شدند ما را می‌کشتند. آنها باید زجرکش شوند، اعدام با طناب‌دار، قطع دست راست و پای چپ. آنها را به یک کشتی کهنه در وسط دریا فرستاد، تا همان‌جا بمیرند.»
ظن ثبات دعوی راحت درین جهان تفسیر هر دو آیه سیمرغ و کیمیاست
این تفسیر با مایه‌های غنی روایات امامان شیعه و استفاده مناسب از مباحث عقلی ساماندهی شده‌است.
عمادالدین ابوالفداء اسماعیل بن عمر بن کثیر قرشی (زاده ۷۰۱ ق. – درگذشته ۷۷۴ ق. -روستای مجدل نزدیک دمشق، سوریه) گذشته‌نگار، تفسیرگر و حدیث‌نگار مشهور شافعی بود. وی از پیروان ابن تیمیه بود و تفسیری بر قرآن به نام تفسیر ابن کثیر دارد. همچنین کتاب البدایة و النهایة که تاریخی از آغاز جهان تا دو سال قبل از مرگ خود او نوشته اوست.
شیخ طبرسی در تفسیرش بنام مجمع البیان، پس از نقل قول ابوبکر وراق در این باره که اگر پرسندت که: ماغرک بربک الکریم، بایستی گوئی: مرا کرم تو مغرور ساخت، گوید: خداوند از این رو صفت کریم را در این جا مذکور فرموده است و دیگر اوصاف را جانشین آن نساخته که، پاسخ هنگام پرسش تلقین مخاطب شود.
خون او تفسیر این اسرار کرد ملت خوابیده را بیدار کرد
حقیقت چون دهم هیلاج تقریر ز دید انبیا در عین تفسیر
گفت: ملاحظة الحق علی دوام الاوقات. شیخ الاسلام گفت: کی بلعباس عطا گفت: ار نیاری کی دست در او زنی، دست در دامن دوستان او زن وی گفت: در تفسیر یمیتنی ثم یحیینی گوید، یمیتنی عنه ثم یحیینی به. از وی پرسیدند: کی مروت چیست؟ گفت: لا تستکثر للّه عملا. لابن عطا: