شکلی
معنی کلمه شکلی در لغت نامه دهخدا

شکلی

معنی کلمه شکلی در لغت نامه دهخدا

شکلی. [ ش َ ] ( اِخ ) ابوالفضل العباس بن یوسف شکلی ، برادرزاده ٔمحمدبن اسماعیل شکلی. مردی پرهیزگار و باورع بود و از سری سقطی و جز او روایت شنید و ابوبکر قطیعی و ابوحفص بن شاهین از او روایت دارند. ( از لباب الانساب ).
شکلی. [ ش َ ] ( اِخ ) محمدبن اسماعیل شکلی ، از راویان است و از علی بن ابی مریم حدیث شنید و برادرزاده اش ابوالفضل العباس بن یوسف شکلی از او روایت دارد. ( از لباب الانساب ).

معنی کلمه شکلی در دانشنامه عمومی

شِکلی جزیره ای است در دریاچه تونس در کشور تونس.
در این جزیره دژ معروفی به نام دژ شکلی ( به اسپانیایی: Fuerte Santiago ) وجود دارد که در روزگار اشغال تونس از سوی اسپانیا، در سدهٔ ۱۶ میلادی توسط اسپانیایی ها ساخته شده است.
این دژ با همکاری میان تونس و اسپانیا در سال ۱۹۹۴ به عنوان سالگرد سدهٔ ۲۱ بازسازی شد.

جملاتی از کاربرد کلمه شکلی

پشکلی گر جست از کون بزی کور شد زان چشم مرد هرمزی
ز خاک سیه چرده شکلی بساخت کز آن شکل شد حاصل او را شناخت
بعضی دستگاه‌های دارای اجزای متعدد، دارای این ویژگی هستند که فقط در صورت وجود تمامی اجزای خود قادر به کار کردن هستند، به شکلی که شما نمی‌توانید یکی از اجزای آن‌ها را از آن‌ها جدا کرده و دستگاه کماکان قادر به کار کردن باشد. به عنوان مثال می‌توانید یک موتور خودرو را در نظر بگیرید که برای حرکت نیازمند تمامی اجزای خود است.
مشکل شود همی صفت کلک او که آن هر مشکلی که دارد گیتی بیان کند
شکلی از نعل سمندش تا کند شاید بیان با هلال و خوشه ی پروین بیان کرد آسمان
مرد گذرنده چون در او دید شکلی و شمایلی نکو دید
«من در زمینهٔ طب کتابی ترجمه کرده‌ام که حدود ۱۲۰۰ صفحه دارد. در این کتاب سعی کرده‌ام حتی یک کلمهٔ فرنگی نیاورم. البته کار بسیار مشکلی است، ولی من این کار را انجام دادم.»
اکنون چو ز مشکلی بپرسی سر لاجرم و زنخ نخارم
گر نعیم وصل خواهی مشکلی بر خود ببین کاین سعادت با دل آسوده مشکل می‌دهند
مشکل آن باشد که حل گردد در او فکر جهان مشکلی کز فکر حل آن شود مشکل مخوان
آنها نمی‌خواهند اسلام حکومت کند و حکومت اسلامی را تحمل نمی‌کنند، زیرا که اگر اسلام حکومت تشکیل داد، ملت‌ها را به شکلی دیگر - برخلاف میل آمریکا - تربیت می‌کند و آنگاه است که مردم می‌دانند که باید صاحب قدرت باشند، استعمارگر را نپذیرفته و طردش نمایند، و می‌فهمند که کمونیسم وبائی است مانند استعمار و هر دو دشمن و تجاوزگرند.
گر به علم و حکمت حق قائلی بر تو منحل می‌شود، بی‌مشکلی
مشکلی دارم بپرسم از تو ، یا از یارتو جلوهٔ خوبی چه و منع تماشایی چه بود