بی خود

معنی کلمه بی خود در لغت نامه دهخدا

بیخود. [ خوَدْ / خُدْ ] ( ص مرکب ، ق مرکب ) بی خویش. که با خود نباشد. که حواس او موقتاً کار نکند. مغمی علیه که از هوش شده باشد. بیهوش. مدهوش. از حال رفته.از حال طبیعی خارج شده که اشعار نداشته باشد. که حواس او از کار افتاده باشد. مقابل هشیار :
زمانی فتادی چو مصروع بیخود
زمانی معلق زدی چون کبوتر.عمعق بخاری.بیخود افتاد بر در غاری
هر گیاهی به چشم او ماری.نظامی.چو گفتی نیمروز مجلس افروز
خرد بیخود بدی تا نیمه روز.نظامی.تو گر هوشیاری نه من بیخودم
همان هوشیارم همان بخردم.نظامی.همچو مرغ نیم بسمل مانده ام
بیخود و سرگشته تیمار او.عطار.یکی بیخود از خشمناکی چو مست
یکی بر زمین می زند هر دودست.( بوستان چ یوسفی ص 119 ). || غافل. ( ترجمان القرآن ). || بی اراده. بی قصد. بی آنکه خواهد و اراده کند :
سخن چون زان بهار نو برآمد
خروشی بیخود از خسرو برآمد.نظامی.آمد از بشر بیخود آوازی
چون ز طفلی که برگرد گازی.نظامی. || مقابل با خود. غیرمعتقد به خویشتن خویش. از خودرسته. از خویشتن خویش برآمده :
رازدارم مرا ز دست مده
بیخودان را به خودپرست مده.خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 800 ). || واله. شیدا. که خودی را فانی ساخته باشد. شوریده :
با خودی تو لیک مجنون بیخود است
در طریق عشق بیداری بد است.مولوی.که تا با خودی در خودت راه نیست
از این نکته جز بیخود آگاه نیست.سعدی.زآن بیخودم که عاشق صادق نباشدش
پروای نفس خویشتن از اشتغال دوست.سعدی.بی خود از شعشه پرتو ذاتم کردند
باده از جام تجلی صفاتم دادند.حافظ. || یاوه و لغو. بیهوده و بیهودگی. ( ناظم الاطباء ) :
عیش ناخوش همی کنی به سخط
سود بیخود چرا کشی به ستم.مسعودسعد.سخنگو چون سخن بیخود نگوید
اگر جز بد بگوید بد نگوید.نظامی.|| در تداول عوام. بی سبب. بی علت. بی جهت. ( یادداشت مؤلف ). فلان بی خود این کار را کرد؛ بی جهت به انجام دادن آن پرداخت.

معنی کلمه بی خود در فرهنگ معین

(خُ ) (ص مر. ) ۱ - بی هوش ، بی حال . ۲ - بی اختیار، بلااراده . ۳ - شوریده . ۴ - (عا. ) بیهوده ، بی فایده .

معنی کلمه بی خود در فرهنگ عمید

۱. بی هوش.
۲. بی حال.
۳. بی اختیار.
۴. خارج شده از حالت طبیعی.
۵. شوریده.
۶. بیهوده.

معنی کلمه بی خود در فرهنگ فارسی

بیهوش، بیحال، بی ا تیار، خارج شده ازحالت طبیعی
( صفت ) ۱ - بیهوش بیحال . ۲ - بی اختیار بلا اراده . ۳ - شوریده آشفته ۴ - بی جهت.

معنی کلمه بی خود در ویکی واژه

بی هوش، بی حال.
بی اختیار، بلااراده.
شوریده.
بیهوده، بی فایده.

جملاتی از کاربرد کلمه بی خود

انبر قفلی چند کاره که غیر از انبر ، در دو سمت جانبی خود چکش و میخکش هم دارد .
این گفت و چو سایه بی خود افتاد چون مرده به خاک مرقد افتاد
علاوه بر آثار فرهنگی و اجتماعی، آثار دیگری از این مهاجرت منحصربه‌فرد باقی‌مانده‌است. در همان زمان به کمک هیئت مدیره کنیسای حییم در خیابان قوام السلطنه، کنیسای کوچکی بنام کنیسای «دانیل» در داخل آن برای لهستانی‌ها ساخته شد تا یهودیان اشکنازی بتوانند در آن به امور مذهبی خود بپردازند
اقدامات و گرایش‌های خاص مذهبی سومین پادشاه صفوی باعث گردید علمای شیعه به تحریکات ضدشاهی خود ادامه دهند. شاه اسماعیل دوم چون به تدریج پی برد گفته‌های علمای شیعی در قزلباش و مردم تأثیر گذاشته‌است ناچار از ادامه سیاست مذهبی خود دست کشید. وی برای آنکه نشان دهد همچنان به طریقت شیعی پایبند است و با دیدگاه اهل تسنن مخالف است، میرزا مخدوم شریفی را در ۱۷ جمادی‌الاول ۹۸۵ هجری قمری به زندان انداخت. وی همچنین بر روی سکه خود شعری مبنی بر حقانیت امامت علی بن ابی طالب درج کرد.
اگرچه بیشتر کتابخانه‌های دانشگاهی داده‌هایی در اندازه و استفاده از مجموعه‌های خود را برای چندین دهه آماده کرده‌اند، اما تنها از اواخر دهه ۱۹۹۰ است که بسیاری از آنها با بررسی کاربران و همچنین مجموعه‌های خود، فرایند نظام مند ارزیابی را آغاز نموده‌اند. امروزه، بسیاری از کتابخانه‌های دانشگاهی پست مدیریت ارزیابی را در کتابخانه‌های خود به منظور هماهنگی و نظارت فعالیت‌های ارزیابی خود ایجاد کرده‌اند. علاوه بر این، بسیاری از کتابخانه‌ها در وب سایت‌های خود گزارش‌هایی از پیشرفت‌های خود را با توجه به ارزیابی‌ها و بررسی‌هایی که انجام داده‌اند منتشر کرده‌اند.
بهم خوابی خود کنی سربلند که خوان گردد از نازکان ارجمند
از عرب‌های شمالی عربستان ۵ مدرک که کهنه‌ترین آن‌ها مربوط به ۵۱۲ میلادی است، به‌دست آمده است. از عرب‌های جنوبی (مردم یمنی و عمانی) نیز آثاری به‌دست آمده‌است که با حروف خط و الفبای مسند می‌نوشتند. مردم حجاز که بر اثر صحرانشینی از نوشتن خط بی‌بهره ماندند. اما اندکی از آن‌ها که از دوره پیش از اسلام به عراق و شام می‌رفتند نوشتن را از آن‌ها آموختند و عربی خود را با حروف نبطی یا سریانی و عبرانی می‌نوشتند. برای نمونه سفیان بن امیه که از بازرگانان آن دوره بود از کسانی بود که خط سریانی (سطرنجیلی) را به حجاز آورد. سپس در طول دو قرن خط حجازی (که بعداً به کوفی شناخته شد) را بهبود بخشیدند تا خط فعلی عربی به‌دست آمد.
دیدیم و دیدنش ز خودی بی خودی نداد این زهر اگر به حوصله کند چشیدنیست
فسفولیپیدها، دسته ای از مولکول‌های آمفیفیلیک، اجزای اصلی غشاهای بیولوژیکی هستند. ماهیت آمفیفیلیک این مولکول‌ها نحوه تشکیل غشاها را تعریف می‌کند. آنها با قرار دادن گروه‌های قطبی خود به سمت محیط آبی اطراف (به ترتیب مایع خارج سلول و محلول داخل سلولی، سیتوزول) و زنجیره‌های لیپوفیلی خود به سمت داخل لایه دو لایه، خود را به صورت لایه‌های دوتایی مرتب می‌کنند، و یک منطقه غیر قطبی بین دو را تعریف می‌کنندهای قطبی
یکی از پیران طریقت گفت: با خواص در سفری بودم بمنزلی فرو آمدیم، شیری بیامد نزد ما بخفت، من از بیم برخاستم بر درختی شدم، تا بامداد بر شاخ‌ درخت می‌بودم، خواص بخفت و از آن شیر نیندیشید، روز دیگر چون بمنزل دیگر فرو آمدیم پشه‌ای برو نشست تا بامداد از اذی پشه می‌نالید، گفتم ای شیخ: دوش از شیر بدان عظیمی باک نداشتی و نیندیشیدی امشب از پشه‌ای بدین ضعیفی چرا چندین بنالی؟ جواب داد که دوش ما را از خود فرا گرفته بودند، از خود بربوده و رقم نیستی بر صفات ما کشیده، از خود بی خود گشته و بحق قائم شده، و امشب ما را بما باز دادند تا پشه‌ای بدین ضعیفی ما را اسیر روزگار خود کرد.
تا با خودم از هر دو جهان بیرونم چون بی خودم از هر دو جهان افزونم
خورد از دست ساحل، سیلی تأدیب رخسارش به مژگانم فروشد موج اگر شادابی خود را
از نظر فیزیولوژیکی، شق‌شدگی توسط تقسیم پاراسمپاتیک دستگاه عصبی خودمختار تحریک می‌شود و باعث می‌شود که سطح نیتریک اکسید (یک گشادکننده عروق) در شریان‌های ترابکولار و ماهیچه صاف آلت افزایش یابد. شریان‌ها گشاد می‌شوند و باعث پر شدن جسم غاری (و تا حدی کمتر جسم اسفنجی) از خون می‌شوند. به‌طور همزمان ماهیچه‌های ایسکیوکاورنوز و پیازی‌اسفنجی وریدهای جسم غاری را فشرده می‌کنند و خروج و گردش این خون را محدود می‌کنند. هنگامی که فعالیت پاراسمپاتیک به سطح پایه کاهش می‌یابد، راست‌شدگی فروکش می‌کند و می‌خوابد.
هرکه دید آن بت لیلی شکر شهر آشوب بی خود از خانه چو مجنون ره کهسار گرفت
امروز دلم بی سر و سامان شده باز سرگشته و بی خود و پریشان شده باز
در ۱۷۷۴، هَند به لنکستر، پنسیلوانیا نقل مکان کرد و در آنجا به پزشکی پرداخت. در ۱۳ مارس ۱۷۷۵، با کاترین اوینگ (متولد ۲۵ مارس ۱۷۵۱ در فیلادلفیا، پنسیلوانیا) ازدواج کرد. لنکستر منطقه‌ای بود که تعدادی از نخستین ایرلندی‌ها و همچنین اسکاتلندی-ایرلندی‌های مهاجر در پنسیلوانیا در آن اسکان یافته بودند؛ مردمی که به دلیل عقاید ضد انگلیسی و انقلابی خود، معروف بودند. هَند در تشکیل انجمن هم‌پیمانان شهرستان لنکستر که یک گروه شبه نظامی استعماری بود، فعال بود.
در یک مصاحبه در سال ۲۰۰۸ او دربارهٔ باور مذهبی خود گفت :من زندگی معنوی خود را دارم و برای آن ارزش زیادی قایل هستم.
در نیمه سده نوزدهم، زمانی که ارمنستان شرقی در استیلای امپراتوری روسیه قرار داشت ارمنستان غربی همچنان تحت تسلط دولت عثمانی بود و تعداد جمعیت ارمنی ساکن در آن و سایر شهرها و آبادی‌های ترکیه، بر سه میلیون نفر بالغ می‌شد. رفتار دولتمردان عثمانی با اهالی ارمنستان غربی بسیار غیرانسانی و بی رحمانه بود و غالباً اهالی از کلیه حقوق ملی و مذهبی خود محروم می‌شدند یا در مضیقه شدید قرار می‌گرفتند و بی هیچ دلیل و بهانه‌ای از خانه و کاشانه خود رانده به زندان افکنده یا کشته می‌شدند.
نباشد شاهدی بر خوبی کس، همچو اطوارش ندارد به ز خود بر خوبی خود محضر آیینه
چون جغد بر خرابی خود فال می زنیم کاین نغمه از ترانه مرغان باغ نیست