تناظر

معنی کلمه تناظر در لغت نامه دهخدا

تناظر. [ ت َ ظُ ] ( ع مص ) بهم نظر کردن. ( زوزنی ). بریکدیگر نگریستن. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء )( از اقرب الموارد ). || تناظرت النخلتان ؛ یعنی ، نگریست خرمابن ماده بسوی نر و گشنی حاصل نشد یا که گشنی داده نشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( ازاقرب الموارد ). || مقابله نمودن. || مشقت و ریاضت کشیدن در کار. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) ( از اقرب الموارد ). || ( اصطلاح نجومی ) نزد منجمان ، آن را اتصال طبعی نیز نامند و بجای اتصالات نظر بکار برند و این بر سه نوع است : تسدیس و تربیع و مقابله. و این چنان بود که بعد دو کوکب از دو نقطه اعتدال برابر اتفاق افتد مثلا چون کوکبی در بیستم درجه حمل بود و کوکبی در دهم درجه حوت ، میان هر دو تسدیس است که این هر دو درجه موافقند در مطالع بجهت آنکه بعد هر دو از اول حمل مساوی است بر توالی حمل و مخالف توالی حوت پس چون دو کوکب در این دو جزء باشند بجای نظر تسدیس نشیند. و همچنین ثور و دلو در مطالع موافقند. ثور بر توالی و دلو برخلاف توالی و این تربیع بود. و اجزاء جوزا یا جدی موافقند بر توالی. و این بجای مقابله نشیند و اگر ابتدای آن قسمت از میزان کنند حکم همین باشد آن اجزاء را که موافق باشند در درازی روز. بعد ایشان از دو نقطه ٔانقلاب برابر باشد. چنانکه اجزاء سرطان تا جوزا برخلاف توالی و اجزاء جوزا تا سرطان بر توالی. پس کوکبی در بیستم درجه سرطان باشد و دیگری در دهم درجه جوزا، میان هر دو تسدیس باشد. و همچنین اسد را با ثور و سنبله را با حمل و میزان را با حوت و عقرب را با دلوو قوس را با جدی و اگر از نقطه جدی ابتدا گیرند همین حکم دارد. این در شجره گفته ، بدان که بودن دو کوکب در دو طرف دو نقطه اعتدالین ، ببعد متساوی مسمی است به تناظر مطلعی. و بودن دو کوکب در دو طرف دو نقطه انقلابین به بعد متساوی مسمی است به تناظر زمانی. این در توضیح التقویم گفته. و تناظر مطلعی را اتفاق قوت نیز نامند و تناظر زمانی را اتفاق طبقت نیز گویند. کذا فی کفایةالتعلیم. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ).

معنی کلمه تناظر در فرهنگ معین

(تَ ظُ ) [ ع . ] (مص ل . ) ۱ - به یکدیگر نگریستن . ۲ - با هم بحث و گفتگو کردن .

معنی کلمه تناظر در فرهنگ عمید

۱. به یکدیگر نظر کردن، به هم نگریستن.
۲. با هم در امری گفتگو و جدال کردن.

معنی کلمه تناظر در فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱- بیکدیگر نظر کردن . ۲ - با هم بحث و مجادله کردن . ۳ - جمع : تناظرات .

معنی کلمه تناظر در فرهنگستان زبان و ادب

{correspondence} [روان شناسی] در نظریۀ اِسناد، نسبت دادن رفتار فرد به یک ویژگی شخصیتی در وی به جای موقعیتی که در آن قرار دارد

معنی کلمه تناظر در دانشنامه آزاد فارسی

تَناظُر (correspondence)
در ریاضیات، رابطه ای بین دو مجموعه، به نحوی که هر عضومجموعۀ اول به یک یا چند عضو مجموعۀ دوم مربوط شود. این یک یا چند عضو را متناظر یا نظیر می نامند. مثلاً اگرA مجموعۀ عضوهای یک خانواده وB مجموعۀ ماه های سال باشد و رابطه نیز به صورت «روز تولد.... در ماه ..... است» تعریف شود، تناظری بینAوB برقرار می گردد. تناظر یک به یک بین دو مجموعه وقتی برقرار است که هر عضو از مجموعۀ اول دقیقاً یک متناظر در مجموعۀ دوم، و هر عضو مجموعۀ دوم دقیقاً یک متناظر در مجموعۀ اول داشته باشد.

معنی کلمه تناظر در ویکی واژه

به یکدیگر نگریستن.
با هم بحث و گفتگو کردن.

جملاتی از کاربرد کلمه تناظر

یک کاربرد دیگر از این روش تولید اهداف کاذب در مقابل رادارهای کاذب است. چون طیف بسیار گسترده‌است تکرارکننده ضربه با نرخ ویدئو متناظر با موقعیت اهداف کاذب روشن و خاموش شود. بدین صورت اهداف دروغین در دید رادار ظاهر می‌شوند.
را در نظر می‌گیرد و برش کمینه متناظر با این ۲ راس مانند برش
به‌طور خلاصه، اگر ماتریس مد نظر را ماتریس مجاورت متناظر با یک گراف در نظر بگیریم، الگوریتم کاتهیل مکی نودهای گراف را به گونه ای نامگذاری می‌کند که ماتریس مجاورت گراف حاصل نواری باشد. نامگذاری نودها به این صورت است که با نودی که کمترین درجه را دارد آغاز می‌کنیم و با استفاده از یک الگوریتم جستجوی اول سطح در هر مرحله نودی که کمترین درجه را دارد و قبلاً نامگذاری نشده‌است را نامگذاری می‌کنیم. در پایان ماتریس مجاورت را با استفاده از گراف حاصل می‌سازیم که ماتریسی نواری است.
«هرگاه یک نظریهٔ جدید فیزیکی را با هر سرشت و جزئیاتی در مورد وضعیتی به کار بریم که در آن یک نظریه با عمومیت کمتر صادق است، نظریهٔ جدید به یک نظریهٔ متناظر کلاسیکی کاملاً جا افتاده تبدیل خواهد شد.»
اقتصادسنجی در ارزیابی سیاستگذاری‌ها نیز مفید است؛ مثلاً اگر سیاستگذار تابع تقاضای یک کالا را با داده‌های قبلی برآورد کرده‌باشد و حال بخواهد قیمت آن کالا را به صورت دستوری طوری تعیین کند که تعداد مشخصی از مردم از آن کالا استفاده کنند، کافی است این مقدار را در تابع تقاضا قرار داده و قیمت متناظر با آن را محاسبه کند. در اقتصادسنجی حتی در چنین مثال ساده‌ای ظرافت‌هایی وجود دارد که باید به آن‌ها توجه شود؛ مثلاً برای تخمین تابع تقاضا، مشاهده‌ها در جدول داده‌ها می‌بایست زوج قیمت و مقدار تقاضا در شرایط تعادل پایدار باشند. در غیر این صورت مدلِ پیچیده‌تر یا روش اقتصادسنجیِ دیگری برای تخمین‌های معتبر و آزمون آن‌ها لازم است.
در این روش با استفاده از داده‌های گسسته‌ی بولی، شبکه‌ی بولی متناظر با آن داده‌ها ساخته می‌شود. در شبکه‌ی بولی برای شبکه‌ی تنظیم‌کننده‌ی ژن، هر راس متناظر وضعیت یک ژن است و می‌تواند دارای مقادیر ۰ یا ۱ باشد. این شبکه قابلیت پیش‌بینی وضعیت هر راس را در هر مرحله‌ی زمانی دارد؛ بدین شکل که در هر مرحله‌ی زمانی وضعیت هر راس با توجه به وضعیت راس‌های همسایه‌ی خود در مرحله‌ی قبل به روز رسانی می‌شود. در روش‌های جدیدتر، وضعیت هر راس در هر مرحله‌ی زمانی از یک توزیع احتمالاتی روی چند تابع از همسایگان آن راس در مرحله‌ی پیشین انتخاب خواهد شد. به این نوع از شبکه‌های بولی، شبکه‌های بولی احتمالاتی گفته می‌شود.
است که به آن مقدارویژه، مقدار مشخصه یا ریشه مشخصه متناظر با
متناظر با یک مجموعه خوش ترتیب است. کوچک‌ترین عدد نامتناهی
در کتیبه‌های فارسی باستان هرگز نامی از اوستا برده نشده‌است. اما سنجش کتیبه‌های فارسی باستان و متن‌های اوستایی حکایت از آن دارد که از نظر شکل و مضمون میان این دو متن باستانی تناظرها و یکسانی وجود دارد.
اسکندر در روز ششم از ماه باستانی یونانی، هکاتومبایون، که احتمالاً متناظر با ۲۰ ژوئیهٔ سال ۳۵۶ ق م است در شهر پلا، پایتخت پادشاهی یونانی مقدونیهٔ باستان، زاده شد. پدر او، فیلیپ دوم، پادشاه مقدونیه بود و مادرش، المپیاس، دختر نئوپتولموس یکم، پادشاه اپیروس. المپیاس چهارمین همسر فیلیپ بود و با وجود آنکه فیلیپ هفت یا هشت همسر دیگر نیز داشت، المپیاس برای مدتی همسر اصلی او محسوب می‌شد احتمالاً به این دلیل که اسکندر را به دنیا آورده بود.