مثلثی. [ م ُ ث َل ْ ل َ ] ( حامص ) مثلث بودن. || ( ص نسبی ) همچون مثلث خوشبوی و عطرآمیز : کرده به صدر کعبه در بهر مشام عرشیان خاک درت مثلثی دخمه چرخ مجمری.خاقانی.و رجوع به مُثَلَّث ( معنی هفتم ) شود.
معنی کلمه مثلثی در فرهنگ فارسی
مثلث بودن
جملاتی از کاربرد کلمه مثلثی
کرسی «لا» مثلثی است صغیر اندر او مضمحل، جهان کبیر
مثلثی است موالید بهر رفتن تو درین بساط مربع تو خشت وار مخسب
جان و دل و خرد برسانم به باغ خلد آخر مثلثی به مثمن درآورم
چو گرد خلق تو کرددز حلم و جود و تواضع مثلثی بکف آرد سپهر مجمره سیما
کفیر (به عبری: כפיר به معنای: توله شیر) جت جنگنده تکموتوره و تک سرنشینه و بال مثلثی اسرائیلی است که با استفاده از بدنه اصلاحشده جنگنده فرانسوی داسو میراژ ۵ و سیستمهای اویونیک و الکترونیک اسرائیلی و مدل تولید اسرائیل موتور جنرال الکتریک- جی۷۹ (موتور اف-۴ فانتوم) توسط صنایع دفاعی اسرائیل طراحی و ساخته شد.
در زمانهای باستانی، میدانستند که مثلثی با نسبت اضلاع
کرده به صدر کعبه در، بهر مشام عرشیان خاک درت مثلثی، دخمهٔ چرخ اخضری
مثلثی ست غبار عبیر درگاهت که خاک اوست به از خون نافه ختنش
درون آرامگاه تقریباً شبیه آرامگاه اردشیر یکم است، دهلیز بدون دقت و با محور کج (ناموازی با نمای آرامگاه) کنده شده و تقریباً حالت مثلثی دارد که قاعدهاش ۱۰٫۸۰ متر طول دارد و پهنایش در مرکز ۲٫۵۰ و در گوشهٔ راست ۱٫۳۷ متر و در گوشهٔ چپ ۱٫۴۰ متر میباشند؛ ارتفاع دهلیز به ۲٫۸۰ متر میرسد. سه اتاقک آرامگاه با دقت بیشتری تراشیده شده و بهصورت مستطیل است و هرکدام دارای یک قبر میباشد.
آرش علایی (زاده ۱۳۴۸) و کامیار علایی (زاده ۱۳۵۳) هر دو در کرمانشاه، پزشک، دانشآموخته و پژوهشگر پیشین دانشگاه هاروارد و استاد دانشگاه ایالتی نیویورک، کارشناس بینالمللی بهداشت، و پایهگذار برنامه کلینیکهای مثلثی برای جلوگیری از گسترش ایدز در ایران هستند. آن دو در سال ۱۳۸۷ در رابطه با فعالیتهایشان برای پیشگیری از ایدز، دستگیر و زندانی و سه سال بعد آزاد شدند. بازداشت آن دو اعتراضات گستردهٔ بینالمللی را در پی داشت.
در این روش دریچه اصلی حفظ میشود. در اغلب افراد سعی در بکار بردن این روش است تا مشکل دریچه اصلاح شود. دریچه میترال از ۲ لت مثلثی تشکیل شدهاست این لتها از طریق آنولوس به عضله قلب میچسبد. جراحی با اصلاح ساختار دریچه میترال نارسایی دریچه را کاهش میدهد.
تخت تو در مربعی، عرشی و کعبهای کند شاه مثلثی از آن کاختر چرخ اخضری
نادر مثلثی که تو داری بخور حلال خمخانهٔ ابد خنک آ، کاندرو خزید