توانایی
معنی کلمه توانایی در فرهنگ عمید
معنی کلمه توانایی در فرهنگ فارسی
معنی کلمه توانایی در فرهنگستان زبان و ادب
معنی کلمه توانایی در ویکی واژه
نیرومندی، قدرت.
جملاتی از کاربرد کلمه توانایی
توانایی جسم و فر و خرد همه آنچه بر ما همی بگذرد
هجوم ضعف برد از یادم امید توانایی نشستم آنقدر بر خاک کز برخاستن رفتم
همه با توانایی او یکیست خداوند هست و خداوند نیست
رفت روزی به نزد دانایی زیرکی پر خرد توانایی
استپفورد کوکوز پنج دورآگاه قدرتمند و دختران شبیهسازی شده اما فراست هستند که با ترکیب نمودن توانایی دورآگاهی خود قادر به ایجاد یک گروه ذهنی قویتر میباشند. آنها در ابتدا با نام پنج در یک شناخته میشدند، اما پس از مرگ اِزمه و سوفی، در حال حاضر خواهرهای باقیمانده تحت عنوان سه در یک شناخته میشوند. سه کوکوی باقیمانده هماکنون دانشجویان انجمن اگزاویه به منظور آموزش و پرورش جهشیافتهها هستند.
زفانت را ز گویایی خبر نه تنت را از توانایی خبر نه
تا تواناییست اینجا دست ناگیراکراست نقد اینراحت قضا درپنجهٔ شل ریختهست
کودکان تیزهوش و مستعد، در واقع، محرومند و ممکن است از آسیب روانی و نقصان دائمی تواناییهایشان برای عملکرد خوب رنج ببرند، که برابر یا بیشتر از محرومیتی است که هر جمعیت دیگری با نیازهای ویژه که اداره آموزش به آنها خدمات ارائه میدهد، از آن رنج میبرند.
آدمی را که طلب هست و توانایی نیست صبر اگر هست و گر نیست بباید کردن
دریاب ضعیفان را در وقت توانایی
وَ لا یَحْزُنْکَ قَوْلُهُمْ اندوهگن مکناد ترا سخن ایشان إِنَّ الْعِزَّةَ لِلَّهِ جَمِیعاً خدایی اللَّه راست بهمگی و توانایی در همه کار و توانستن با همه کس هُوَ السَّمِیعُ الْعَلِیمُ (۶۵) او شنواست دانا.
تا قبل از انقلاب صنعتی در قرن ۱۸ تغییرات محیطی ارتباطی به رفتار انسان نداشتند و نتیجه تغییرات دراز مدت طبیعی مانند تغییر در انرژی خورشیدی یا فعالیتهای آتشفشانی بودند اما با شروع انقلاب صنعتی رفتار انسان باعث تخریب محیط زیست شدهاست. آنتروپوسین دورانی است که در آن فعالیتهای انسان باعث شده توانایی کرهٔ زمین برای نظم بخشی به خود در معرض خطر قرار گیرد.
تا توانی در توانایی مکن جور و ستم ای شهنشاه توانا بر گدای ناتوان