تجارتی

معنی کلمه تجارتی در لغت نامه دهخدا

تجارتی. [ ت ِ رَ ] ( ص نسبی ) منسوب به تجارت. کالای تجارتی. || بازاری. ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه تجارتی در فرهنگ معین

( ~. ) [ ع - فا. ] (ص نسب . ) منسوب به تجارت ، مربوط به امور بازرگانی .

معنی کلمه تجارتی در فرهنگ فارسی

( صفت ) منسوب به تحجارت مربوط بامور بازرگانی . توضیح در عربی طبق قاعده (( تجاری ) ) مستعمل است .ولی در فارسی بقیاس اباحتی و ملامتی (( تجارتی ) ) آورده اند.
ماخوذ از تازی منسوب به تجارت ٠ کالای تجارتی ٠

معنی کلمه تجارتی در ویکی واژه

منسوب به تجارت، مربوط به امور بازرگانی.

جملاتی از کاربرد کلمه تجارتی

استانبول در دوره‌های مختلف در زمینه‌های اجتماعی، فرهنگی و فعالیت‌های تجارتی و بازرگانی سرآمد بوده و در دنیا شناخته شده بوده‌است. در این شهر در سرتاسر روزهای سال فعالیت‌هایی مثل اُپرا، رقص، کنسرت، مسابقات ورزشی، باله و تئاتر ادامه دارد و مردم از سرتاسر دنیا برای شرکت در این برنامه‌ها به این شهر می‌آیند.
و باید در آنچه احتمال خلاف از نفس می رود عهد و پیمان از او گرفت و هر شغلی از مشاغل دنیویه یا دینیه در دست او باشد که باید آن را به جا آورد، از ریاستی و تجارتی یا حکمی یا تدریسی یا امثال اینها که هر روز مهم تازه و کار جدیدی از برای او در آن شغل هم می رسد باید در حین شرط با نفس آن شغل را به نظر درآورد و نفس را وصیت ایستادن به جاده حق در همه جزئیات آن شغل نماید پس سفارش بسیار به نفس کند در خصوص اینکه هر امری که در آن شبانه روز می خواهد بکند، عاقبت آن را نیک ملاحظه کند و این، عمده سفارشها و بالاترین همه است.
نام تجارتی: آلداکتون، کانرنول، لوویون
برپایه آمار رئیس زراعت، مالداری و آبیاری ولایت پروان، سطح تولیدات فی واحد زمین گندم نسبت به ۱۰ ساله گذشته ۳۰ درصد افزایش یافته است و باغ‌هایی که قبلاً از آن به شکل سنتی استفاده می‌شد، حالا به شکل تجارتی بهره‌برداری می‌شوند.
«در تمامی دکامرون، اخلاقیات تجاری غلبه داشته و نقش مسلط را دارند. ارزشهای شوخ‌طبعی فی البداهه شهری و تجارتی، پیچیدگی، و هوش و ذکاوت گرامی داشته می‌شوند، در حالیکه عیبهای حماقت و کندی یا معالجه گشته ویا مورد تنبیه قرار می‌گیرند.»....
اصطلاح استوای گرمایی برای بیان کمربند بیشینه دما در اطراف زمین نیز مورد استفاده قرار می‌گیرد که این کمربند بین مدار رأس‌السرطان و مدار رأس‌الجدی جابه‌جا می‌شود. این منطقه به نام منطقه همگرایی درون‌گرمسیری شناخته می‌شود و نتیجه وزش بادهای تجارتی از بخش‌های شمالی و جنوبی دو نیم‌کره زمین است که در نهایت به یکدیگر می‌پیوندند.
آن کس که می خرد غم عشقش به کاینات نیکو تجارتی و خوشی سود می کند
آرماویر (ارمنی: Արմավիր) یک شهر بزرگ تجارتی و پایتخت تاریخی ارمنستان در دوران حکومت دودمان اروندی بود. این شهر در یک کیلومتری غرب روستای آرماویر متعلق به سده ۱۷ام میلادی واقع شده است.
ذبح منی کنیم ما تا ببریم از او لقا نیست برای عاشقان بهتر از این تجارتی
بیشتر سیستم‌های برنامه‌نویسی کد برنامه را از حالت برنامه جدا می‌کنند. زمانی که شروع به اجرا می‌کنند آن‌ها را بار می‌کنند و همه حالت برنامه قبلی را باید دوباره به‌طور صریح از فایل برنامه یا از منبع دیگر به وجود آورد. تنظیمات برنامه به‌طور صریح ذخیره نمی‌شوند و باید آن‌ها را بعد از هر راه اندازی تهیه کرد. یک فرمان تجارتی همچنین تعداد زیادی از سندهای اطلاعاتی را هروقت شما ذخیره می‌کنید، می‌بندید و دوباره راه می‌اندازید معین می‌کند. شما جزئیات از قبیل گذشته تاریخی یا مختصات موس را گم می‌کنید. تصویر بر اساس اصرار شما را به تمامی ضایعاتی که شما به دلیل آن کامپیوتر را خاموش می‌کند یا راه اندازی می‌کند اجبار نمی‌کند
در واقع ارومیه با قرارگیری بر سر راه‌های تجارتی به عنوان گمرکی برای صادرات و واردات کالا از ایران به دیگر نقاط و بالعکس بوده‌است. همچنین ارومیه محلی برای خرید و فروش محصولات کشاورزی و عشایری مردم اطراف این شهر بوده‌است.
چون که دانستی که هر کسی مرکب است از نفس و بدن، پس بدان که حقیقت آدمی و آنچه به سبب آن بر سایر حیوانات ترجیح دارد همان «نفس» است که از جنس ملائکه مقدسه است و «بدن» امری است عاریت، و حکم مرکب از برای نفس دارد، که بدان مرکب سوار شده و از عالم اصلی و موطن حقیقی به این دنیا آمده، تا از برای خود تجارتی کند و سودی اندوزد، و خود را به انواع کمالات بیاراید، و اکتساب صفات حمیده و اخلاق پسندیده نماید، و باز مراجعت به وطن خود نماید یا هر بدنی حکم شهری را دارد از شهرهای اقلیم آفرینش، که پادشاه کشور هستی که حضرت آفریدگار است، هر بدنی را اقطاع روحی که از زادگاه عالم تجرد است مقرر فرموده تا از منافع و مداخل آن شهر تهیه خود را دیده، و مسافرت به عالم قدس کند و سزاوار خلوت خانه انس گردد و در این بدن شریک است با سایر حیوانات، زیرا که هر حیوانی را نیز بدنی است محسوس و مشاهده، مرکب از دست، پا، چشم، گوش، سر، سینه و سایر اعضاء به این سبب بر هیچ حیوانی فضیلتی ندارد، و آنچه باعث افضلیت آدمی بر سایر حیوانات می شود، آن جزء دیگر است، که «نفس ناطقه» باشد که حیوانات دیگر این جزء نیست.
جان چو سنگ می‌دهد جان چو لعل می‌خرد رقص کنان ترانه زن گشته که خوش تجارتی
هذا اوان الشد فاشتدی زیم مسلمانان بر اثر وی برفتند، تا واستانند، نتوانستند، و عاجز بازگشتند. دیگر سال چون رسول خدا و مسلمانان بقصد عمره بیرون آمدند، آواز تلبیه حطیم شنیدند که از یمامه می‌آمد در غمار حجاج بکر و ابل، و تجارتی عظیم با وی، و آن سرخ مدینه که رانده بود هدی خانه کعبه ساخته، و قلائد در گردنهای آن افکنده. مسلمانان گفتند: یا رسول اللَّه هذا الحطیم خرج حاجا، فخل بیننا و بینه. ما را بدو باز گذار تا داد خود از وی بستانیم. رسول خدا سروا زد، گفت: «انه قلد الهدی».
در حال حاضر پنج سالن استراحت اختصاصی شرکت هواپیمایی ال عال در ترمینال‌های فرودگاه بن گوریون تل‌آویو، فرودگاه بین‌المللی جان اف کندی نیویورک، فرودگاه هیترو لندن، فرودگاه شارل دوگل پاریس و فرودگاه بین‌المللی لس‌آنجلس به پذیرایی از مسافران «کلاس تجارتی» یا «کلاس درجه یک» پروازهای ال عال اشتغال دارند.
کندز، دارای زمین‌های حاصلخیز، دو دریای بزرگ، یک میدان هوایی و یک بندر تجارتی به نام شیرخان بندر می‌باشد. این ولایت ۲۷۰ کیلومتر با تاجکستان سرحد داشته و دریای آمو بین تاجکستان و کندز قرار گرفته‌است.
نبود خود تجارتی به از این که بری تو ز زشت خوب گزین
و بتر از وی عدل رجحان و نقصان آن پیدا شود، «فمن یعمل مثقال ذره خیرا یره» این باشد. اما حزم احتیاط است که باشد که شرب غرض وی تر بود، وی ضعیف تر پندارد و سلامت در آن بود که آلت غرض نیست گرداند. و دلیل دیگر آن که به اجماع اگر کسی در راه حج تجارتی دارد حج وی ضایع نبود، لکن ثواب وی چون ثواب مخلص نباشد، ولکن چون قصد اصلی وی حج است و آن دیگر تبع است ثواب وی را به جمله حبطه نکند، اگرچه نقصانی آرد.
بکوش در ره احسان که آن بود با حق تجارتی ز پی سود ده صدی کردن
پادشاه چون غنج و دلال و حسن و جمال او بدید، عاشق صحبت و وصلت او شد و در وقت منهی را فرمان داد تا خانه و مسکن و آشیانه و وطن آن حور جوزا منظر حورا مخبر کجاست و کدخدای او کیست؟ گفتند: بازرگانی است متمول و صاحب ثروت و حالی به تجارتی رفته است به سفری شاق در طرف عراق. پادشاه دل بر وصال او بنهاد و در تمنی جمال او می گفت: