دستکش
معنی کلمه دستکش در لغت نامه دهخدا

دستکش

معنی کلمه دستکش در لغت نامه دهخدا

دست کش. [ دَ ک َ / ک ِ ] ( نف مرکب ) دست کشنده. کشنده دست. || قاید نابینا را گویند و آن شخصی باشد که دست کوران را گرفته به هر جانب میبرد. ( برهان ) ( از آنندراج ). عصاکش. ( شرفنامه منیری ) ( انجمن آرا ). کسی که مردمان کور را به هر جانب میبرد و آنها را در راه رفتن اعانت می کند. ( ناظم الاطباء ). رهبر. || عصای کورکش. ( غیاث ). || گدا که دست پیش مردم برده چیزی بخواهد. ( انجمن آرا ). گدا. ( آنندراج ). سائل. ( شرفنامه منیری ). || کسی که جلوی اسب را گرفته می کشد. ( ناظم الاطباء ). || شخصی که چرغ و شاهین نگاه می دارد و به شکار کردن میرساند. ( برهان ). || ( ن مف مرکب ، اِ مرکب ) بچه سگ شکاری که مادر و پدر او را در حضور این کس جفت کرده باشند و کره اسب این چنین را نیز گویند. ( برهان ). دست پرورده. حیوان خانه زاد. || کره ای از اسب و مادیان نجیب گرفته. نجیب و اصیل در اسب و مانند آن که در خانه بعمل آمده باشد. که مادیان آنرا مالک آن فحل داده باشد از پدر و مادری نجیب در خانه زاده. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
کز اسبان تو باره دستکش
کجابرخرامد بر افراز خوش.فردوسی.بگفت و به گرز گران دست برد
عنان باره دستکش را سپرد.فردوسی.چو بهرام برخاست از خواب خوش
بشد پیش آن باره دستکش.فردوسی.زنخ نرم و کفک افکن و دستکش
سرین گرد و بینادل و گام خوش.فردوسی.چو بیدار شد رستم ازخواب خوش
برآشفت با باره دستکش.فردوسی.چو بیدار شد رستم از خواب خوش
بکار آمدش باره ٔدستکش.فردوسی.نشست ازبر باره دستکش
بیامد بر شیر خورشیدفش.فردوسی. || فحل که بدان مادیان را گشنی دهند. || جنیبت. یدک. ( یادداشت مرحوم دهخدا ) :
گفت یک چند بدم دستکش اسکندر
گفت یک چند بدم بارگی نوشروان.جوهری هروی. || اسیر و گرفتار و زبون و زیر دست. ( برهان ). اسیر. ( شرفنامه منیری ). مغلوب. ( غیاث ) :
ساقی شب دستکش جام تست
مرغ سحر دستخوش نام تست.نظامی. || مطیع :
ای دستکش تو این مقوس
وی دست خوش تو این مقرنس.کمال اسماعیل ( ازآنندراج ).دستکش کس نیم از بهر گنج
دستکشی می خورم از دسترنج.نظامی.

معنی کلمه دستکش در فرهنگ معین

(دَ کَ یا کِ ) (اِمر. ) پوشاک نخی ، ابریشمی ، پشمی ، چرمی یا پلاستیکی که با آن دست را به منظور گرم نگه داشتن و یا محافظت کردن بپوشانند.
(دَ کِ ) ۱ - (ص . ) رام ، مطیع ، زبون . ۲ - (اِ. ) نوعی نان .

معنی کلمه دستکش در فرهنگ عمید

۱. پوشاک دست که با نخ یا پشم می بافند یا از چرم نازک یا پوست یا پارچه به اندازۀ دست و به شکل دست درست می کنند.
۲. (صفت مفعولی ) [قدیمی، مجاز] اصیل، نجیب، خصوصاً در مورد اسب: چو بیدار شد رستم از خواب خوش / برآشفت با بارۀ دستکش (فردوسی: ۲/۲۷ ).
۳. [قدیمی] کسی که به چیزی دست بکشد.
۴. [قدیمی] چیزی که به آن دست بکشند.
۵. [قدیمی] نابینا که دست خود را به دیوار بکشد و راه برود.
۶. [قدیمی] کسی که دست نابینایی را بگیرد و با خود راه ببرد.
۷. [قدیمی] چیزی که با دست بکشند مثل کمان و کباده.
۸. [قدیمی] سائل و گدا که پیش مردم دست دراز کند: بِه که به کاری بکنی دستخوش / تا نشوی پیش کسان دستکش (نظامی۱: ۵۱ ).
۹. [قدیمی] مزد دست، دستمزد، دسترنج.
۱۰. [قدیمی] نوعی نان: دستکش کس نیَم از بهر گنج / دستکشی می خورم از دسترنج (نظامی۱: ۵۲ ).
۱۱. [قدیمی] محکم، مضبوط، استوار.
۱۲. [قدیمی] ریاضت دیده، ازکاردرآمده.
۱۳. [قدیمی] اسب نجیب و اصیل.

معنی کلمه دستکش در فرهنگ فارسی

پوشاک دست که بانخ یاپشم میبافندیاازچرم یاپارچه، کسی که بچیزی دست بکشد، وچیزی که به آن دست بکشند
( صفت اسم ) ۱ - پوشاک نخی ابریشمی پشمی یا چرمی که بدان دست را پوشانند . ۲ - چیزی که بدان دست کشند . ۳ - آنچه که با دست کشیده شود مانند کباده ۴ - محکم مضبوط . ۵ - مزد دست دسترنج ۶ - نوعی نان . ۷ - یا دست کشنده ( صفت ) کسی که به چیزی دست کشد . ۸ - کسی که دست کوران را گرفته به هر جانب برد . ۹ - کوری که دست خود را به دیوار کشد و راه رود . ۱٠ - گدا سایل ( که پیش مردم دست دراز کند ) .

معنی کلمه دستکش در دانشنامه عمومی

دَستکِش نوعی پوشش برای دست است. استفاده از دستکش قدمتی کهن داشته و موارد استفاده متعددی برای آن وجود دارد. دستکش ها از نظر شکل ظاهری و نوع مواد سازنده آن ها انواع گوناگون و متنوعی دارند.
استفاده از دستکش قدمتی چند هزار ساله دارد. مشت زنان مصر باستان در چهارهزار سال پیش از میلاد از نوع خاصی از دستکش بوکس بهره می برده اند. در ایران باستان نیز به دلایل بهداشتی و طبق دستور وندیداد، برای شستشوی جنازه مردگان خود از دستکش استفاده می نموده اند.
در اودیسه هومر و تاریخ هرودوت اشاره هایی به کاربرد دستکش شده است. در قرون اولیه میلادی با افزودن قطعات فلزی به دستکش های چرمی، از دستکش به عنوان نوعی سلاح مرگبار استفاده می شده است. در طول قرن سیزدهم میلادی دستکش به عنوان پوشاک تزئینی برای خانم ها بکار می رفته است. پیش از آن و در قرن یازدهم، پادشاهان و اسقفها از دستکش به عنوان بخشی از پوشش سلطنتی یا مذهبی خود استفاده می کرده اند.
دستکش ها به منظور محافظت دست در برابر سرما یا گرما، محافظت در برابر سایش، آفتاب سوختگی، ضربه، مواد شیمیایی یا آلودگی و به طور کلی محافظت دست از هر اثر خارجی که برای دست مضر است بکار می روند. گاهی جنایتکاران برای جلوگیری از باقی گذاشتن اثر انگشت از دستکش استفاده می کنند. گاهی نیز پلیس جنایی هنگام حضور در صحنه جرم و به منظور اجتناب از محو آثار جرم توسط دست از دستکش استفاده می کند.
دستکش ها معمولاً برای هر انگشت غلاف مجزا دارند. ولی در انواعی از آن چنین غلافی به چشم نمی خورد. اینگونه دستکش ها به دلیل سطح خارجی کمتر، معمولاً دست را گرم تر نگه می دارند.
برخی دیگر از انواع دستکش ها اصولاً انگشتان را پوشش نمی دهند. چنین دستکش هایی برای آزادی عمل انگشتان ضمن محافظت از کف و روی دست کاربرد دارند. در برخی از ورزش ها مانند دوچرخه سواری یا قایق رانی از چنین دستکش هایی استفاده می شود. بیشترین استفاده از دستکش ورزشی در ورزشهای رزمی دیده می شود
دستکش ها ممکن است از مواد گوناگونی مانند پارچه، تریکو، پشم، چرم، نایلون، لاتکس و حتی فولاد ساخته شده باشند. دستکش های دو انگشتی و ۵ انگشتی، دستکش های دو لایه و تک لایه، دستکش های ضدآب و پلار و … انواع دیگری از دستکش ها هستند. در کوهنوردی بنا به نوع صعود زمستانه یا تابستانه، کوهگشت، دما و رطوبت محل اجرای برنامه از انواع مختلف استفاده می شود. نوع تک لایهٔ آن معمولاً در هر ضخامتی از جنس پلار است ( حتی در انواع مارکدار کمپ، ماموت و… ) و در نوع دولایه بر این دستکش پلار روکشی جداگانه از جنس گورتکس اضافه می شود ( در حقیقت ۲جفت دستکش خریداری می کنید ) . در نوع ۲ انگشتی حفظ حرارت دست بهتر صورت می گیرد. در کل لایه گورتکس هم از نظر جنس خودش و هم نوع دوختش ( با چسب مخصوص درزها را ضدآب می کنند ) ضدآب محسوب می شوند. ولی نه ضدآب صد درصد، بلکه بنا به کیفیت پارچه و دوخت در بهترین حالت ۸۰٪ ضدآب است ( و این یعنی اینکه فقط چند ساعت در مقابل خیسی و آب زیاد مقاومت دارد - هرچه درصد بیشتر مقاومت بیشتر )
دستکش (فیلم). «دستکش» ( انگلیسی: Glove ( film ) ) فیلمی در ژانر درام است که در سال ۲۰۱۱ منتشر شد.
معنی کلمه دستکش در فرهنگ معین
معنی کلمه دستکش در فرهنگ عمید

معنی کلمه دستکش در دانشنامه آزاد فارسی

نوعی پوشش که به دست می کردند. به گفتۀ ژان شاردن، سیاح فرانسوی عصر صفویه، (۱۶۴۳ـ۱۷۱۳) ایرانی ها احتمالاً دستکش به دست نمی کرده اند. در قرن ۱۳ق انیس الدوله، از زنان ناصر الدین شاه قاجار، دستکشی ابریشمی به دست می کرد. از قرن ۲۰ دستکش در میان زنان ایران معمول شد که بیشتر همان دستکش های سبک غربی است. روستاییان نیز دستکش های یک تکۀ پشمی به دست می کردند.

معنی کلمه دستکش در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] دستکش، پوششی از جنس چرم، پارچه و مانند آن برای دست است. از عنوان دستکش، در باب صلاة و حج ،نام برده اند.
نجس بودن لباس های کوچک، که به تنهایی عورت را نمی پوشانند از قبیل جوراب و دستکش در نماز اشکال ندارد.
پوشیدن دستکش در احرام
پوشیدن لباس دوخته بر زن محرم، بنابر مشهور جایز است، جز دستکش(قفازین).
دست دادن با دستکش
در مواقعی که پزشک یا پرستار، ناگزیر از دست زدن به عورت بیمار یا هر یک از مرد و زن اجنبی ناگزیر از دست زدن به بدن یکدیگر است، در صورت امکان، باید از دستکش و مانند آن استفاده کنند که به طور مستقیم تماس با بدن صورت نگیرد.

معنی کلمه دستکش در ویکی واژه

guanto
رام، مطیع، زبون.
نوعی نان.
پوشاک نخی، ابریشمی، پشمی، چرمی یا پلاستیکی که با آن دست را به منظور گرم نگه داشتن و یا محافظت کردن بپوشانند.
, Gloves

جملاتی از کاربرد کلمه دستکش

ده‌ها مقاله و سخنرانی و نشست دربارهٔ کارهای سینمایی و داستانی گلستان چاپ و برگزار شده‌اند. از این جمله است مقالهٔ «کارنامه فیلم گلستان» به قلم بهرام بیضایی در شماره پنجم مجله آرش در آذر ماه ۱۳۴۱؛ که جلال آل‌احمد دو سال سپس‌تر در سال ۱۳۴۳ در کتاب یک چاه و دو چاله درباره‌اش می‌گوید: «. . . از بهرام بیضایی خواستیم که چیزی نوشت. «کارنامه فیلم گلستان» که با عزت و احترام و دستکش پوشیده حالی کرده بود که گلستان شده‌است نردبان تبلیغات کمپانی نفت.»
به که به کاری بکنی دستخوش تا نشوی پیش کسان دستکش
واهان ترپانچیان، «سیمیک کنستانتین» ،ابوالقاسم رضایی و جانی باغداساریان در ۱۳۳۰ خورشیدی استودیو البرز را بنیان نهادند. نخستین فیلم سینمایی استودیو البرز در سال ۱۳۳۰ خورشیدی با نام دستکش سفید ساخته شد. در مدت سه سال پنج فیلم سینمایی در استودیو البرز تهیه گردید.
نه طلائی که بود دستکش قید خلاص زر بی غش که خلوصش دل مرد داناست
لانگ در کالج کارول، یک کالج خصوصی کاتولیک در هلنا تحصیل کرد. دو سال فوتبال بازی کرد و بوکس را شروع کرد. در سال ۱۹۸۵، لانگ عنوان سنگین‌وزن دستکش طلایی را برای ایالت مونتانا به دست آورد. او در سال ۱۹۸۶ نایب قهرمان شد. لانگ در سال ۱۹۸۶ با مدرک ادبیات و نویسندگی انگلیسی از کارول فارغ‌التحصیل شد.
یقه ات پاک و کلاهت نو و سردست تمیز عینک و دستکش و ساعت و پوتین در خور
بخت طفل توست بر نایی که چرخ گوژ پشت چون کمان دستکش در قبضه فرمان اوست
پایگه عشق نه ما کرده‌ایم؟ دستکش عشق نه ما خورده‌ایم؟
از مهمترین صنایع دیگر شهر سیالکوت می‌توان به لوله‌سازی، چرم، پوشاک چرمی، تجهیزات موسیقی، جراحی و دندان‌سازی، تجهیزات ورزشی شامل پوشاک هنرهای رزمی، دستکش، مدال، صندلی، عصا، کارد و چنگال، چاقوهای شکار، تفنگهای بادی و تفنگهای ساچمه‌ای اشاره کرد. صادرات محصولات این صنایع سالانه میلیاردها دلار درآمد ارزی نصیب سیالکوت می‌کند. همچنین بخشی از صنعت قطعه‌سازی خودرو پاکستان نیز در سیالکوت فعال است. ضمن این‌که بخشهایی مانند تولید مبلهای چوبی و فولادی، محصولات لاستیکی، لوازم آشپزی، دوچرخه، تایر و تیوپ دوچرخه و کفش نیز در سیالکوت حضور پررنگی دارند.
کز اسپان تو باره‌ای دستکش کجا بر خرامد بافراز خوش
نشست از بر اسب آوردگاه همان دستکش باره تیره راه
جامه جان دریده میر شکار دستکش دست دل کشیده ز کار
متانول ماده‌ای سمی است و نوشیدن آن موجب نابینایی و حتی مرگ می‌شود. هنگام استفاده از متانول باید از ماسک و دستکش استفاده کرد چون از طریق تنفس و پوست وآشامیدن نیز می‌تواند جذب شود.
کوریست که با دستکش خویش نسازد گر عقل ترا نفس تو مأمور نباشد
بپوشید درع و بیامد چو شیر همان باره دستکش را به زیر
در سال ۲۰۰۸ ورزشگاه آلیانز آرنا که تماشاگر خداحافظی دروازبان افسانه‌ای اش بود در میان ۸۰ هزار تماشاگر در مونیخ اولیورکان دستکش‌هایش را در سن ۳۹ سالگی آویخت تا این گونه پایانی باشد بر دروازه‌بانی که به عقیده بزرگ‌ترین مربیان و کارشناسان فوتبال که می‌گویند همتایش نخواهد آمد.