حجامت. [ ح ِ م َ ] ( ع مص ) خون تن از شیشه و شاخ برکشیدن پس از شکافهای خرد که به تن دهند با استره. خون کشیدن با شاخ یا شیشه ای از تن پس از خستن تن به استره.احتجام. حجامت کردن. ( دهار ). حجامة. خون گشادن از تن با استره و بشاخ یا شیشه مکیدن تا هرچه بیشتر بیرون دَوَدَ . || ( اِمص ) حجامی. حاجمی. حجامت چی گری. و آلت آنرا «محجم » و «محجمه » گویند. ( المصباح المنیر ) ( محیط المحیط ). - شاخ حجامت ؛ شاخی که برخستگی های تیغ نهند و خون از تن مکند. - شیشه حجامت ؛ شیشه ای که بشکل شاخ کرده و با وی همان عمل شاخ کنند . حجامة. [ ح ِ م َ ] ( ع مص ) رجوع به حجامت شود.
معنی کلمه حجامت در فرهنگ معین
(حِ مَ ) [ ع .حجامة ] (مص م . ) بادکش کردن و خون گرفتن از بدن از طریقِ مکیدن به وسیلة شاخ و تیغ زدن بر محل مکیده شده .
معنی کلمه حجامت در فرهنگ عمید
خون گرفتن از بدن، از روش های درمانی در طب سنتی که با شکافتن پوست و خارج کردن خون انجام می شود.
معنی کلمه حجامت در فرهنگ فارسی
خون گرفتن ازبدن، خون گرفتن بامکیدن وتیغ زدن (مصدر ) گرفتن خون از بدن بطریقی که با تیغ مخصوصی پوست قسمتی از پشت را در میان دو استخوان کتف برش داده با ابزار مخصوص ( شاخ حجامت ) قسمتهای بریده شد. پوست را میمکند و بمقدار کافی خون از بدن خارج میکنند. یا شاخ حجامت . قسمت انتهایی شاخ گاو که درونش را خالی کرده بوسیل. آن حجامت کنند .
معنی کلمه حجامت در دانشنامه آزاد فارسی
حجامت (bloodletting) نام یک روش درمانی پیچیده است که امروزه از این روش یا روش های سنتی نظیر آن تحت عنوان روش های طب جایگزین یاد می کنند. براساس اسناد موجود این روش قدمتی حدود پنج هزارسال دارد و از نظر سازوکار در واقع یک استرس فوری به سیستم دفاع عمومی ساکن بدن است تا آن را علیه عوامل درونی و بیرونی تحریک کند.انواع حجامت. در کشورهای غربی حجامت تقریباً به ۱۰ روش مختلف انجام می شود ولی در طب سنتی ایران حجامت به طور کلی به دو دسته تقسیم می شود: ۱. حجامت خشک: در این روش که به روش لیوان گذاری هم معروف است به شیوۀ خلأ گرمایی و از طریق گذاشتن پنبه در حال سوختن در ته لیوان و گذاشتن لیوان در موضع انجام می شود. ۲. حجامت تر: در این جا پس از ضد عفونی کردن محل با استفاده از یک لیوان یک بار مصرف مخصوص حجامت و با دستگاه مکش، عمل بادکشی انجام شده و با این کار سبب تجمع مواد سبک خون مویرگی در موضع حجامت می شوند سپس لیوان را جدا نموده و با یک تیغ یک بار مصرف چند خراش سطحی به عمق ۱ـ۰.۵ میلی متر به صورت مایل ایجاد می کنند و بعد لیوان را می گذارند و عمل مکش را انجام می دهند. این عمل ۵ـ۳بار می تواند انجام شود و در مجموع حداکثر ۵۰ میلی لیتر خون از بدن شخص خارج می شود. دانشمندانی چون جالینوس، بوعلی سینا، جرجانی و رازی از حجامت در درمان بیماران خود بهره می بردند. بوعلی در کتاب قانون حجامت را در درمان بیش از ۳۰ نوع بیماری مؤثر دانسته است. حجامت اغلب در بهار و پاییز پیشنهاد می شود. در پزشکی امروز، موضوع حجامت موضوعی بسیار مورد اختلاف است. طرفداران آن معتقدند انسان برای پیشگیری از ابتلاء به بیماری ها می تواند با سالی حداقل یک یا دو بار حجامت کردن، بسیار کمتر در معرض ابتلاء به بیماری قرار گیرد و نیز می گویند اولاً همۀ حجامت ها خون گیری نیستند، مضافاً بر اینکه میزان دفع خون نقش اساسی در درمان ندارد به طوری که حتی با گرفتن ۳ میلی لیتر خون گاه می توان به درمان بیماری خاصی نائل شد و بالاترین حجم خون گیری در حجامت حدود ۵۰ میلی لیتر است که در مقایسه با انتقال خون به روش امروزی مقدار کمی است. در تحقیقاتی که اخیراً یک مورد آن نیز در بیمارستان لقمان حکیم تهران انجام شد، فاکتورهای بیوشیمیایی خون سیاهرگی اهدا شده را با خون حجامت به طور هم زمان مورد مقایسه قرار دادند که حاصل آن نشان دهندۀ تفاوت های فاحش بود، به نحوی که فقط میزان کلسترول خون حجامت۲.۵ برابر بیشتر از خون سیاهرگی و میزان سموم خون ۲۳ برابر خون سیاهرگی بود. همچنین حجامت را در پیشگیری از تشکیل لختۀ خون در عروق مؤثر دانسته اند. تفاوت حجامت با فصد خون. حجامت یک تطهیر کلان است که کل ترکیبات بیوشیمیایی بدن را تنظیم می کند ولی فصد (رگ زدن) بخشی از اندام را تحت درمان قرار می دهد. نظرات مخالفین حجامت. اکثر پزشکان جدید در جهت مخالفت با این روش درمانی کهن قرار دارند و معتقدند تأثیر مفید حجامت چه در قدیم و چه در زمان حال برای بیماران عمدتاً جنبۀ روانی و تلقینی دارد. به خصوص در مورد بعضی بیماری های سایکوسوماتیک (روانی ـ تنی) مثل بعضی سردردهای میگرنی. به هر حال اصل انکارناپذیر آن است که صرف تخلیۀ خون از بدن در بسیاری موارد نظیر غلیظ شدن خون در سنین بالا کاملاً مفید، بهداشتی و قابل توصیه است و به نظر می رسد بیشتر فواید حجامت در زمان قدیم با شرایط و امکانات ضعیف آن زمان مورد تأیید می باشد، ولی درحال حاضر همان کار به طور بسیار بهداشتی، سریع، بدون درد و برجا گذاشتن زخم و بدون ترس از صورت ظاهری کار یا انتشار بعضی عفونت های مسری خطرناک (نظیر ویروس های هپاتیت و ایدز) از طریق انتقال خون یا دفع بهداشتی خون قابل اجراست. ضمن آن که بیماران نیز نوعاً همین روش های جدید را دنبال می کنند. از دیگر معایب این روش می توان از ایجاد گوشت اضافه و تغییر رنگ پوست نام برد. به هرحال در دستورالعمل های مدون سازمان های انتقال خون، حجامت در کنار روش هایی نظیر خالکوبی (تاتو) در فهرست رفتارهای پرخطر قرار گرفته است. به نظر می رسد این روش هنوز نیازمند تحقیقات علمی بیشتر در مناطق مختلف جهان می باشد. حجامت در ایران. حجامت در ایران از قدیم الایام انجام می گرفت و این روند تا ۱۳۳۴ش ادامه داشت تا زمانی که طرحی تحت عنوان اجرای قانون نظارت بر درمان به مورد اجرا گذاشته شد و مخالفت وسیعی علیه حجامت آغاز گردید. این جلوگیری تا ۱۳۶۵ ادامه داشت تا این که پس از تلاش طرفداران این روش درمانی، مؤسسه «تحقیقات حجامت ایران» در ۱۳۶۹ به ثبت رسید. سازمان انتقال خون طی آگهی رسمی در شهریور ۱۳۸۲، انجام حجامت را ضمن رعایت استانداردهای مصوب مراکز درمانی وزارت بهداشت مجاز اعلام کرد. این مراکز باید نسبت به اخذ مجوز اقدام کنند.
معنی کلمه حجامت در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] حجامت گرفتن خون از بدن به شیوه ای خاص است. تندرستی، تقویت بینایی، رشد فکر و اندیشه و بر طرف شدن درد از جمله آثار و فواید حجامت بر شمرده شده است. حجامت گرفتن خون از بدن به شیوه ای خاص است. فضیلت حجامت در روایات برای حجامت آثار و فواید زیادی بیان و بر آن تأکید شده و سنّت پیامبر صلّی اللّٰه علیه و آله به شمار رفته است. تندرستی، تقویت بینایی، رشد فکر و اندیشه و بر طرف شدن درد از جمله آثار و فواید آن بر شمرده شده است. از عنوان یاد شده به مناسبت در بابهای صلات، صوم، حج، تجارت و نکاح سخن گفته اند. احکامی پیرامون حجامت کسی که پیشه اش حجامتگری است مکروه است در نماز برای غیر همکاران خود امامت کند. خون دادن از طریق حجامت یا غیر آن، بدون ضرورت، در صورتی که موجب ضعف گردد برای روزه دار مکروه است. در حرمت یا کراهت خارج کردن خون از بدن با حجامت یا غیر آن، بدون ضرورت برای محرم اختلاف است .شغل حجامتگری از مشاغل مکروه است. بسیاری، کراهت را به صورتی مقید کرده اند که حجامت کننده شرط اجرت کند. هزینۀ حجامت زوجه جزو نفقه واجب زوج به شمار نمی رود و تأمین آن بر شوهر واجب نیست. برخی در فرض نیاز زن، آن را جزو نفقه واجب دانسته اند. [ویکی شیعه] حجامت، به روشی از خون گیری گفته می شود که جهت پیشگیری و درمان بعضی از بیماری ها به کار می رود و شیوه ای بسیار کهن در طب است. حجامت یکی از سنّت های پیامبر(ص) و امامان شیعه بوده و احادیث بسیاری در سفارش به انجام و مداومت بر آن نقل شده است. امام علی(ع): إنَّ الحِجامَةَ تُصَحِّحُ البَدَنَ، وتَشُدُّ العَقلَ. (ترجمه: حِجامت، بدن را صحّت می دهد و عقل را استحکام می بخشد.) واژه حجامت، از ریشه «ح ج م»، به معنای مکیدن است. ترجمه برخی آثار یونانی به عربی درباره حجامت، چون الفصد و الحجامة از بقراط، فی الحجامة از جالینوس، نقل قول های رازی از پزشکان یونانی، اشاراتی در آثاری چون داستان های بیدپای، برخی نقش های باقی مانده از مصر باستان و مطالبی در تلمود، نشان دهنده قدمت و گستردگی جغرافیایی کاربرد این روش در دنیای کهن است.
معنی کلمه حجامت در ویکی واژه
حجامة بادکش کردن و خون گرفتن از بدن از طریقِ مکیدن به وسیلة شاخ و تیغ زدن بر محل مکیده شده.
جملاتی از کاربرد کلمه حجامت
و مروف کرخی گوید: هیچ کس ندیده ام که دنیا را خوارتر داشت از داود که جمله دنیا و اهل دنیا را در چشم او ذره مقدار نبودی. اگر یکی را از ایشان بدیدی از ظلمت آن شکایت کردی، تا لاجرم از راه رسم چنان دور بود که گفت: هرگاه که من پیراهن بشویم دل را متغیر یابم. اما فقرا را عظیم معتقد بودی و به چشم حرمت و مروت نگریستی جنید گفت حجامی او را حجامت میکرددیناری بدو داد گفتند اسراف کردی.
و هان، تا نگویی که چگونه شکر بر بلا و مصیبت متصور است و حال اینکه لازمه شکر، فرح و شادی است بر آنچه شکر آن کرده می شود و لازمه مصیبت، ألم و اندوه است، زیرا که شادی امری از راهی سبب ألم و حزن باشد و از راهی دیگر باعث فرح و شادی مانند حجامتی که آدمی از برای دفع ضرر می کند.
باش تا روز به شب نامده آن... تا حجامتگه تو بر درد از یک شپشاب
سه شنبه قصد می کن با حجامت به ریش از مرهمت مرهم همی نه
و باید طالب مرتبه رضا، آیات و اخباری که در رفعت مرتبه اهل بلا رسیده ملاحظه نماید و احادیثی که در اجر و ثواب مصیبت وارد شده مطالعه کند و بداند که هر رنجی را گنجی در عقب، و هر محنتی را راحتی در پیش است و هر بلایی را اجری، و هر مصیبتی را ثوابی است و از این سبب بود که مقربان و باریافتگان بارگاه به انواع مبتلا بودند و دوستی از دوستان درگاه نیست که سر او به خنجر تسلیم نبریده باشد و هیچ یک از مقربان بارگاه نیست که در بادیه محبت، خارهای مصیبت به پای او نخلیده باشد محرمی از محرمان قدس را نیافتم که چهره او از خوناب جگر سرخ نشده باشد و صدیقی از صدیقان را نشنیدم که به سیلی عناء رخسار او کبود نشده باشد پس آدمی باید به امید ثوابهای پروردگار، چون مردان مرد، بیابان بلا را به قدم صبر بپیماید و دشواریهای این راه را بر خود سهل و آسان نماید، چون مریضی که متحمل حجامت و فصد و خوردن دواهای گرم و سرد می گردد و مانند تاجری که بارگران سفرهای دور و دراز را به امید سودی می کشد.
چو سینه و جگر و دل مرا به جوش درآمد طبیب عشق تو فرمود داغ و فصد و حجامت
گفت: ما دو بنده بودیم از آن ملک و ما را با یکدیگر خصومت افتاد، یکی کشته شد بیاختیار بر سبیل دفع. اکنون من که ابرههام بنده ملکام، فرمان بردار و خدمتکار اگر ملک عفو کند، از این پس شربتی آب نخورم بیدستوری ملک. و اگر ملک سوگند خورده که خون من بریزد، و پای بر خاک یمن نهد. اینک حجامت کردم و خون خود در یکی شیشه نزدیک ملک فرستادم تا بریزد. و انبانی خاک یمن فرستادم تا پای بر آن نهد و سوگند ملک راست شود. چون رسول با آن هدیّهها پیش ملک نجاشی رسید، و آن پیغام بداد، ملک ازو خشنود شد و ولایت یمن جمله بدو ارزانی داشت و بوی تسلیم کرد. چون آن رسول نزدیک ابرهه باز آمد، ابرهه شاد شد و بشکر آنکه ملک از وی خشنود گشت، وزرای و عقلای اهل مملکت خویش جمع کرد و ایشان را گفت: مرا راهی سازید بعملی که ملک را خوش آید و او را در آن عزّی و جمالی بود، تا آن را شکر نعمت عفو او سازم. ایشان همه متّفق شدند که عرب را خانهای است معظّم مقدّس. و شرف جمله عرب بدان خانه است و مردمان شرق و غرب روی بدان خانه دارند و آن خانه از سنگست. تو در صنعاء یمن کنیسهای بساز بر نام ملک و بر دین ترسایی که دین نجاشی است و اساس آن از زر و سیم و الوان جواهر کن. و کس فرست باطراف زمین و دیار عرب و ایشان را بخوان و بزر و سیم و تحفهها و هدیّهها ایشان را رغبتی کن، تا عالمیان روی بدین کنیسه نهند و اینجا طواف کنند، و ملک را عزّی و جمالی باشد. ابرهه هم چنان کرد که ایشان گفتند و آن کنیسه بدان صفت بساخت. و آن را قلیس نام نهاد. و از بهر طمع مال و زر و سیم خلقی روی بآن کنیسه نهادند. و هر که آنجا رفتی با تحفه و هدیّه باز گشتی. و خبر در اطراف افتاد. که آن حجّ و زیارت و طواف که در مکّه و خانه عرب بود با یمن افتاد. و در آن وقت رئیس مکّه عبد المطّلب بود.
وجه دوم آنکه استغراق او در محبت به مرتبه ای برسد که احساس ألم نکند و اکثر بلاها را بفهمد و سوزش زخمها را ادراک کند و لیکن به آن راضی و راغب، و به دل و جان آن را شایق و طالب باشد مثل کسی که هر دو چشم او کور شده باشد و طبیب حاذق، در معالجه آن، امر به حجامت کند، زیرا در وقت حجامت، آن شخص ادراک ألم را می کند لیکن به آن مشتاق است.
اسکندر روزی خطاب به فرزندش گفت: ای مادر حجامتگر! فرزند گفت: بدین گونه، مادرم نیک اختیار کرده است وتو اما بد برگزیده ای.
بدان که آداب درویشی در باطن رضایت و در ظاهر آن که گله نکند. وی را در باطن سه حالت است: یکی آن که به درویشی شاد باشد و شاکر که داند که این صرف عنایت است از حق تعالی که با اولیای خویش کند. درجه دوم آن که اگر شاکر نبود باری کاره نبود فعل خدای را تعالی اگرچه درویشی را کاره بود، چنان که کسی حجامت کند کاره بود درد آن را ولکن از حجام ناخشنود نبود و این نیز بزرگ است. سیم آن که از خدای تعالی کاره بود بدین و این حرام است و ثواب فقر را باطل کند، بلکه به همه وقتی واجب است که اعتقاد کند که حق تعالی آن کند که باید کرد و کسی را با وی کراهیتی و انکاری نرسد.