جالب

معنی کلمه جالب در لغت نامه دهخدا

جالب. [ ل ِ ] ( ع ص ) از جلب. بسوی خود کشنده چیزی را. ( آنندراج ). کشنده و جلب کننده. از جائی به جائی. کشنده. در تداول فارسی امروز جالب توجه و گاه بمعنی موضوع خوش آیند و مرادف «انترسان » بکار رود. || غوغاکننده. آوازدهنده. || آنکه ارزاق رابه سوی شهرها حمل و نقل میکند : الجالب مرزوق والمحتکر ملعون. || فراهم آورنده جماعت. || ( اِ ) بانگ بر اسب وقت دوانیدن. ( ناظم الاطباء ). || ( ص ) جرح جالب ؛ جراحت به شده. ج ، جوالب و جُلَّب. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ).

معنی کلمه جالب در فرهنگ معین

(لِ ) [ ع . ] (اِفا. ) جلب کننده ، دلربا.

معنی کلمه جالب در فرهنگ عمید

۱. کسی یا چیزی که موجب جلب علاقه یا توجه می شود، جلب کننده.
۲. [مجاز] تعجب آور.
۳. خواستار، خواهان.

معنی کلمه جالب در فرهنگ فارسی

جلب کننده، بسوی خودکشنده، رباینده، دلربا
( اسم ) ۱- جلب کننده رباینده جاذب . ۲- بجای (( جالب توجه ) ) و (( جالب دقت ) ) آید.

معنی کلمه جالب در ویکی واژه

(گفتگو): آنکه یا آنچه نظر یا علاقه کسی را به خود جلب کند، درخور توجه؛ جلب کننده، دلربا.

جملاتی از کاربرد کلمه جالب

این گیاه جالب توجه ترین گلی است که ممکن است در خانه پرورش داد. چهار تا شش سال طول می کشد تا گل دهد. گل آن روی دمگل چند هفته دوام دارد. پرورش این گیاه خیلی ساده است.
از وی می‌آید که گفت: «تَرَکْتُ العَمَلَ، ثُمَّ رَجَعْتُ إلیه، ثُمَّ تَرَکَنی العَمَلُ فَلَمْ أَرْجِعْ إلیه.» عمل دست بداشتم، آنگاه بدان بازگشتم. چون عمل دست از من بداشت نیز بدان بازنگشتم؛ از آن که هر چیزی که ترک آن به تکلف و کسب بنده باشد ترک آن اولی‌تر باشد از فعل آن، اندر صحت این اصل که جمله اکتساب محل آفات‌اند و قیمت آن معنی را باشد که بی تکلف از غیب اندر آید؛ و اندر هر محل که اختیار شود و بنده بدان متصل شود لطیفهٔ حقیقت از آن زایل شود. پس ترک و اخذ هیچ چیز بر بنده درست نیاید؛ از آن‌چه عطا و زوال از خداوند است تعالی و تقدس و به تقدیر وی. چون عطا آمد از حق اخذ آمد و چون زوال آمد ترک آمد و چون چنین آمد، قیمت مر آن را باشد که قیام اخذ و ترک بدان است نه آن که بنده به اجتهاد جالب ودافع آن باشد. پس هزار سال اگر مرید به قبول حق گوید چنان نباشد که یک لَمحه حق به قبول وی گوید؛ که اقبال لایزال اندر قبول ازل بسته است و سرور سرمد اندر سعادت سابق وبنده را به اخلاص خود جز به خلوص عنایت حق راه نیست؛ و بس عزیز بنده‌ای باشد که اسباب را مسبب از حال وی دفع کند. واللّه اعلم.
یاکه‌خود را به‌چشم‌بندی‌و سحر جالب دقت و نظر سازی
استاد منیژه آرمین در کتاب «کیمیاگران نقش، زندگی‌نامه داستانی هفت نقاش» در قسمت پرده عشق مطالب جالبی را دربارهٔ استاد حسن اسماعیل‌زاده نوشته‌است.
ووکالیست اصلی این بند «دنییل کاوانا» به صورت مستقل نیز در زمینهٔ موسیقی راک فعالیت می‌کند که کارهای مستقل وی نیز جالب توجه می‌باشد
ثُمَّ جاءَکُمْ رَسُولٌ محمد (ص) را میگوید. مُصَدِّقٌ لِما مَعَکُمْ لَتُؤْمِنُنَّ بِهِ وَ لَتَنْصُرُنَّهُ این لام جزاست، جالب این لام آن لام که در لَما آتَیْتُکُمْ.
وَ إِمَّا نُرِیَنَّکَ این ماء صلت است و جالب آن نون مشدّد است و صلت سخن اینست و ان نرک این رؤیت رؤیت بصر است یعنی ان نرک بَعْضَ الَّذِی نَعِدُهُمْ من العذاب فی حیاتک أَوْ نَتَوَفَّیَنَّکَ و لم نرک ذلک فَإِلَیْنا مَرْجِعُهُمْ فی القیامة.
اکسید مس ماده ای سمی است که در بسیاری از حلال‌ها نامحلول است. این ماده خواص جالبی از جمله خواص کاتالیستی و الکترونیکی مناسبی دارد. از کاربرهای مهم آن می‌توان به ساخت رنگدانه‌ها و مکمل‌های غذایی در خوراک دام‌ها اشاره کرد.
از نکات جالب درباره آلن مولالی روش کار و سامانه مدیریتی اوست! وی اکنون در خانه‌ای در فاصله تنها ۳ مایلی از دفتر مرکزی شرکت فورد، که در دیربورن، میشیگان مستقر می‌باشد، زندگی می‌کند. او هر روز رأس ساعت ۵:۱۵ صبح وارد دفتر کارش می‌شود و روزانه به‌طور متوسط ۱۲ ساعت کار می‌کند.
ز بحر نظم تو هر جالبی است سیرابست همین لب قدح امروز تشنه لب جوست
باشد آن خبر را جالب می‌سازد یا مثل خداحافظی یک بازیکن خیلی معروف از تیم ملی آن کشور که جنجال آفرین است.
خاک شو گر طلب پرتو انوار کنی جالب آن است که این فیض به ویرانه زدند
اکثر متون تاریخی به سورابه در مورد فرمول‌های سحر و جادو می‌باشند، اما متونی که شرح تاریخ در ارتباط با موضوع نیاکان اقوام ساکن جنوب‌شرق ماداگاسکار نیز وجود دارند. مسئلهٔ جالب این است که بدون هیچ اشاره‌ای به دین اسلام، این متون ادعای اینکه نیاکان این اقوام با پیغمبر اسلام، محمد، و شهر مکه ارتباط داشته‌اند.
تا در خوی خجالب جیحون کنند خاک خاقانی ثناگر و خاقان شعر خوان
حال بی‌ساخته‌ات جالب استقبال است خواهد امروز شدن آنچه به فکرت فرداست
اسباب معیشت دنیا به منزله وجه کفافی است که سلطان در وجه خدم مقرر دارد تا شرط خدمت به جا آرند و شکر نعمت گزارند ولی از جمله طبقات چاکران، معدودی حاصل چاکری را تقدیم خدمت دانند نه تحصیل نعمت و باقی چاکران انعامند نه شاکر منعم و جالب جاهند، نه طالب شاه. چه میل و اعراض و قبول و انکارشان را پیوسته به تغییر منصبی و تاخیر مطلبی و توفیر مرسومی و وعده معلومی بسته بینیم و دانیم که چون به جمع کفاف چالاک گردند، از هتک سر عفاف بی باک شوند و باشند که بحب جاه و مال بغض اقران و امثال اندیشة کرده چنان در یکدیگر افتند که به یک بار از خدمت و مخدوم غافل مانده، حاصل چاکریشان جز غرض خویش و طمع خام نباشد.
قوله: «وَ إِذْ قالَ مُوسی‌ لِقَوْمِهِ اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ» ای اعلم قومک یا محمّد ما کان من موسی علیه السلام حین قال لبنی اسرائیل «اذْکُرُوا نِعْمَةَ اللَّهِ عَلَیْکُمْ إِذْ أَنْجاکُمْ مِنْ آلِ فِرْعَوْنَ» ففرعون داخل فی آله ها هنا کما انّ ابراهیم (ع) داخل فی آله فی خبر التشهد و الیاس داخل فی آله فی قوله: «سَلامٌ عَلی‌ إِلْ‌یاسِینَ» و مثله قوله: «أَدْخِلُوا آلَ فِرْعَوْنَ أَشَدَّ الْعَذابِ»، «وَ یُذَبِّحُونَ أَبْناءَکُمْ» اثبت الواو ها هنا عطفا علی «یَسُومُونَکُمْ» و حیث لا واو فانّه بدل عن الاوّل. قال الفرّاء العلة الجالبة لهذه الواو انّ اللَّه سبحانه اخبرهم انّهم یعذبون بانواع العذاب بالتذبیح و غیر التذبیح و حیث طرح الواو اراد تفسیر صفات الذین کانوا یسومونهم، «وَ یَسْتَحْیُونَ نِساءَکُمْ» ای یدعونهنّ احیاء لا یقتلونهنّ. و فی الخبر: اقتلوا شیوخ المشرکین و استحیوا شرخهم، «وَ فِی ذلِکُمْ بَلاءٌ مِنْ رَبِّکُمْ عَظِیمٌ».