تعزی. [ ت َ ع َزْ زا ] ( ع اِ ) عزوی ̍. کلمه ای است جهت عطوفت و مهربانی خواستن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تعزی. [ ت َ ع َزْ زی ] ( ع مص ) شکیبایی نمودن. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). تصبر. ( اقرب الموارد ). || بازبستن و نسبت پذیرفتن راست باشد یا دروغ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ) ( از اقرب الموارد ). و منه الحدیث : من تعزی بعزاء الجاهلیة فاعضوه بهن ابیه و لاتکنوا؛ ای من انتسب الی الجاهلیة باحیاء سنة اهلها و اتباع سبیلهم فی الشتم و اللعن او افتخر بالاباء. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه تعزی در فرهنگ معین
(تَ عَ زّ ) [ ع . ] (مص ل . ) شکیب ورزیدن ، شکیبایی کردن .
معنی کلمه تعزی در فرهنگ فارسی
( مصدر ) شکیب ورزیدن شکیبایی کردن .
معنی کلمه تعزی در ویکی واژه
شکیب ورزیدن، شکیبایی کردن.
جملاتی از کاربرد کلمه تعزی
افراخت اختر تعب از خاک تا سماک انداخت فرش تعزیت از عرش تا زمین
چو یافت زلف تو دزد دلست بندش کرد که در شریعت فرض است دزد را تعزیر
رسول (ص) گفت، «یک نماز به جماعت چون بیست و هفت است تنها»؛ و گفت، «هرکه نماز خفتن به جماعت کند، چنان بود که یک نیمه شب احیاء کرده بود و هرکه نماز بامداد به جماعت کند، چنان بود که جمله شب احیاکرده باشد» و فرمود که هرکه چهل روز نماز به جماعت کند، بر دوام که تکبیر اولش فوت نشود، دو برائت نویسند وی را یکی از دوزخ و یکی از نفاق و از این سبب بود که هرکه را از سلف تکبیر اول فوت شدی سه روز خود را تعزیت می کردی و اگر جماعت فوت شدی هفت روز و سعید بن المسیب می گوید، «بیست سال است تا بانگ نماز نشنیدم الا از پیش به مسجد آمده بودم.»
برای تعزیه این پسر به هفت سما بهر سمائی هفتاد منبر است بپا
طبق تعزیهنامه «شمر و عباس» اثر میر عزا کاشانی، در کربلا شمر با دیگر سرداران مشورتی دربارهٔ جنگ فردا با حسین بن علی میکند. تصمیم میگیرند که عباس را بفریبند و به سوی خود جلب کنند. شمر به این مأموریت میرود ولی وعدههای او برای فریفتن عباس مؤثر واقع نمیشود و بازمیگردد.
ابوالفضل عابدینی از اعضای حزب پان ایرانیست ایران است و در حدفاصل سالهای ۱۳۸۴ تا ۱۳۸۶ چندین بار توسط نیروهای امنیتی استان خوزستان بازداشت و این بازداشتها منجر به صدور حکم یک سال حبس تعزیری از سوی دادگاه انقلاب اسلامی اهواز برای وی شد.
از سال ۱۳۶۰ به بعد، شکلی جدید از حقوق بر اساس شرع اسلام و غرب زدایی شکل گرفت. با تصویب قانون اساسی جدید و توجه به قانون شرع، نخستین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان با تصویب دو لایحه، ویژگیهای قانون شرع را اعلام کرد: قانون تعزیر و قانون قصاص. قانون تعزیر به قضات اجازه میداد که حدود مجازاتهای بیشتر از چهار ضربه شلاق در مورد چندین جرم از جمله «دروغ گفتن به مسئولان»، تعیین کنند. برخی بر این نظر هستند که جرم آخر، به صورت قانونی این اجازه را میدهد که اقرار دستگیرشدگان «دروغ تلقی» شود و قانون «حد» تا جایی که اقرار صحیح باشد، ادامه پیدا میکند.
و اینجا خبر بدو رسید از نامههای ثقات که امیر محمّد بغزنین آمد و کارها بر وی قرار گرفت و لشکر بجمله او را مطیع و منقاد شد که گفتهاند: [اهل] الدّنیا عبید الدّینار و الدّرهم . امیر مسعود، رضی اللّه عنه، بدین خبر سخت دلمشغول شد و در وقت صواب آن دید که سیّد عبد العزیز علوی را که از دهاة الرّجال بود برسولی بغزنین فرستد و نامه نبشتند از فرمان او ببرادرش بتهنیت و تعزیت و پیغامها داد در معنی میراث و مملکت چنانکه شرح داده آمد این حال را در روزگار امارت امیر محمّد و آن کفایت باشد.
ریشههای محکم اعتقادی و علاقه به خاندان علی بن ابیطالب موجب شده است تعزیه در این سامان رشد یابد و آهنگهای تعزیه در بخشهای ریتمیک رشد چشمگیری بیابد. در عین حال، شیوههای آوازخوانی در تعزیه باعث شده است مقامهای موسیقی مازندران تحول یابد و در شکلهای متنوع عرضه شود و از این راه، فرمهای تازه در شکلهای موسیقی مازندران پدید آید.
شش تن از معلمانی که در اردیبهشت ماه به وضعیت ناهنجار معلمان و خصوصیسازی مدارس اعتراض کرده بودند، هر یک به نه ماه حبس و پرداخت جریمه نقدی بدل از ۷۴ ضربه شلاق محکوم شدند. در اعتراض معلمان و بازنشستگان در ۲۰ اردیبهشت ۱۳۷۹ در تهران شعبه ۱۰۶۰ دادگاه کیفری دو مجتمع قضایی کارکنان دولت تهران عالیه اقدامدوست، عضو اتحادیه بازنشستگان، رسول بداقی، بازرس سابق کانون صنفی معلمان تهران، جواد ذوالنوری، محمد عابدی، حسین غلامی و اسماعیل گرامی را به اتهام «اخلال در نظم عمومی از طریق شرکت در تجمعات غیرقانونی» و «تمرد نسبت به مأمورین حین انجام وظیفه» به تحمل نه ماه حبس تعزیری و پرداخت جریمه نقدی بدل از ۷۴ ضربه شلاق محکوم کردهاست.
میدان اصلی شهر قتلگاه یا سرخدو (سر یخدان (محل نگهداری یخ در فصل گرما)) نام دارد. این میدان از این رو قتلگاه نامیده میشود که هر ساله در روزهای تاسوعا و عاشورای حسینی مراسم شبیه خوانی (تعزیه) در آنجا برگزار میشود. اما سرخدو مخفف سر یخدان است. سابق بر این که نیروی برق کشف نشده و یخچال اختراع نشده بود، در کنار این میدان یخدان بزرگی دایر بود که یخ مورد نیاز در تابستان را در آن ذخیره مینمودند.
عالیجاه ابوالفتح خان بختیاری منکر مناهی بود و با صلاح و سداد و تقوا و شب زنده دار بود و عالیجاه ابوالفتح خان، علیمردان خان را حقیر می شمرد و با او به درشتی سخن می گفت، اتفاقاً علیمردان خان در حالت مستی از سخن درشت عالیجاه ابوالفتح خان متغیر شد و با تبر زینی که در دست داشت بر فرق مبارک عالیجاه ابوالفتح خان فرود آورد و او را به درجه شهادت رساند و بعد پشیمان شد و به آیین پادشاهی آن شهید مرحوم را کفن و دفن نمود و قواعد تعزیت به جا آورد و بازماندگانش را به عذرخواهی نوازش نمود و تمشیت امور اصفهان با توابع و کاشان و قم با توابع و قلمرو علی شکر و قزوین و ری با توابع و کرمانشاهان و همدان با توابع، یزد و کرمان با توابع را به آنها داد.
تا تعزیهگردان بود آن هوچی بیدین این قافله تا حشر در این بادیه لنگ است
در تعزیت گل کرم بنشین دراعه کبود همچو نیلوفر
فلک به تعزیت عمر من درین ماتم قبای ساده مرکز فرو زده است به قیر
پدرِ ادیب، میرزا محمّدرضا، متخلّص به ابنِ روح (از پسِ تخلّصِ پدرِ خود، روحالامین)، نیز شاعر بود، هرچند اغلبِ اشعارش منحصراً مرثیهٔ بزرگانِ اسلام بودهاست. (سرودههای ابن روح نزدِ ذکایی بیضایی آرانی بوده و منتشر نشدهاست) دلبستگیِ دیگرِ ابن روح برپاییِ مجالسِ تعزیه بودهاست. ادیب نیز در این کار دستیارِ پدر میبوده و خود نیز مبدعِ یکی دو دستگاهِ تعزیه شده بودهاست. پس از ابن روح دو تن از پسرانش (میرزا یحیی و حسن) کارِ تعزیهگردانیِ پدر را تا حوالیِ سالِ ۱۳۳۰ ادامه دادند. پس از آن بخشِ اعظمِ گنجینهٔ نسخههای تعزیهٔ ابن روح را دزد برد.
فلک به تعزیت عمر من در این ماتم قبای ساده مرکز فرو زده است به قیر
روز ششم آبان ۱۳۹۲ خبر رسید که پگاه آهنگرانی به «۱۸ ماه حبس تعزیری» محکوم شدهاست. منیژه حکمت مادر پگاه آهنگرانی، در گفتگویی با ایسنا، دربارهٔ مطالب منتشر شده پیرامون صدور حکم محکومیت پگاه آهنگرانی اظهار کرد: وی در دادگاه بدوی به ریاست قاضی «مقیسه» به ۱۸ ماه حبس تعزیری محکوم شدهاست. گفته میشود اتهامات پگاه آهنگرانی به شرکت در اعتراضات سال ۱۳۸۸ مربوط بودهاست.
تا در میان خون کله سرکشان ندید گردون به شرط تعزیه نیلی قبا شد
التعزیر (انواعه و ملحقاته) کتابی از لطفالله صافی گلپایگانی است که در سال ۱۳۶۳ منتشر و در مراسم کتاب سال جمهوری اسلامی ایران بهعنوان کتاب برگزیده معرفی شد.