تاب خورده

معنی کلمه تاب خورده در لغت نامه دهخدا

تاب خورده. [ خوَرْ / خُرْ/ دِ ] ( ن مف مرکب ) پیچیده. تابیده شده :
موی چون تاب خورده زوبین است
مژه چون آبداده پیکانست.مسعودسعد.

معنی کلمه تاب خورده در فرهنگ معین

(دِ ) (ص مف . ) پیچیده ، تابیده شده .

معنی کلمه تاب خورده در فرهنگ عمید

تابیده، پیچیده.

معنی کلمه تاب خورده در فرهنگ فارسی

( صفت ) پیچیده تابیده شده.

معنی کلمه تاب خورده در ویکی واژه

پیچیده، تابیده شده.

جملاتی از کاربرد کلمه تاب خورده

زمانه چنبری از تاب خورده فتراکم ستاره جوهری از آب داده پیکانم
مژگان تاب خورده اشک آفرین ماست امروز رشته ای که گهرها در او گم است
سایه حق اختر خورشید تاب خورده از او گوهر خورشید تاب
دارم ز اشک گرم دل تاب خورده ای چون خار و خس تپانچه سیلاب خورده ای
خصوصیات الاستیک اکثر مواد مهندسی نتیجه تغییر فاصله بین اتم‌های مجاور (یعنی طول پیوند) هنگام اعمال بار است. زمانی که نیروی اعمالی برداشته می‌شود، نیروهای بین اتمی موجود، تمام اتم‌ها را به جای اولیه خود بازمی‌گردانند، و تغییر شکل الاستیک کاملاً بازیابی می‌شود. در پلیمرهای الاستومری، مولکول‌های خطی نوع زنجیره ای دقیقاً مانند یک فنر تاب خورده‌اند. وقتی نیرویی اعمال می‌شود این پلیمرها مانند فنر کش می‌آیند و زمانیکه نیرو برداشته می‌شود، این مولکول‌ها به شکل اولیه خود بازمی‌گردند و ماده به شکل اولیه خود برمی گردد. رابطه بین کشش و تغییر شکل البته از قانون هوک پیروی نمی‌کند.
آید به چشم بی تو شب و روز عاشقان یکرنگ چون دو زلف به هم تاب خورده ای
به رویش ز گرمی نگه تاب خورده به کویش به رفتن صبا دم گرفته
زان جام برفروز دل تاب خورده را کین تابخانه ایست کزان جام روشن است
آگوگو ساختاری بسیار ساده مانند دیگر سازهای ریتمیک داشته که به وسیلهٔ ضربه به قسمت زنگولهٔ فلزی در آن ایجاد ارتعاش کرده و تولید نوا می‌نماید. این ساز از دو زنگوله تشکیل شده‌است که به وسیلهٔ یک میلهٔ کوتاه از جنس زنگوله به هم متصل شده‌اند. این اتصال با فرمی منحنی و گهگاه تاب خورده هر دو زنگوله را در یک راستا قرار می‌دهد.
از پیچ و تاب رشتهٔ عمرم عجب مدار با موی آن کمر ز ازل تاب خورده است
از خار و سنگ ریزه دستش خجل شده زوبین تاب خورده و شمشیر آبدار
من تنگدل که هستم زغمش فراخ روزی دل تاب خورده دارم بکمند دلستانش