بگنی. [ ب َ ] ( اِ ) پگنی. شرابی باشد که ازبرنج و ارزن و جو و امثال آن سازند و آنرا به عربی نبیذ و بلفظ دیگر بوزه گویند. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ) ( از انجمن آرا ) ( از آنندراج ) ( جهانگیری ). شراب برنج وارزن و امثال آن. ( رشیدی ). نبیذ. بوزه. هک النبیذ فلاناً؛ دریافت او را بگنی. ( منتهی الارب ) : بخور بی رطل و بی کوزه میی کو بشکند روزه نه ز انگورست و نز شیره نه از بگنی نه از بخسم.مولوی.مست گشتم ز جرعه بگنی شد مزاجم ز بنگ مستغنی.نزاری ( از رشیدی ) ( از انجمن آرا ).- بگنی ارزن و جو ؛ مِرز. ( منتهی الارب ). - بگنی جو ؛ جَعة. ( منتهی الارب ). - بگنی ارزن ؛ نبیذ ذرت. ( از صراح ).
معنی کلمه بگنی در فرهنگ معین
(بَ گَ ) ( اِ. ) شرابی که از برنج و ارزن و جو و مانند آنها سازند.
معنی کلمه بگنی در فرهنگ عمید
نوشابه ای که از برنج، ارزن، یا جو تهیه می شود، نوعی شراب، بوزه: مست گشتم ز جرعهٴ بگنی / شد مزاجم ز بنگ مستغنی (نزاری: مجمع الفرس: بگنی ).
معنی کلمه بگنی در فرهنگ فارسی
( اسم ) شرابی که از برنج و ارزن و جو و مانند آنها سازند بوزه .
معنی کلمه بگنی در ویکی واژه
شرابی که از برنج و ارزن و جو و مانند آنها سازند.
جملاتی از کاربرد کلمه بگنی
هیکس به عنوان فعال حقوق بشر در برنامههای صدای آمریکا حضور داشته است و همچنین برای دفتر کمیساریای عالی حقوق بشر سازمان ملل متحد و اول حقوق بشر کار کرده است. او از اعضای کارگروه مستقل شورای روابط خارجی در مورد سیاست ایالات متحده آمریکا در قبال ایران به ریاست زیبگنیو برژینسکی و رابرت گیتس بوده است.
در انتخابات منازعهآمیز ۱۹۵۸ که پرونیستها کنار رفتند، دکتر کارلوس سیلوستر بگنیس - یک نماینده حامی رئیسجمهور (آرتورو فروندیزی) – به فرمانداری رسید. وی با برنامههای عمرانی خود، تونل ارنان داریاس را احداث کرد. این تونل ۱۵ کیلومتری که از زیر آبهای رود پارانا گذر میکند، دو شهر پارانا و سانتافه را به هم متصل میکند.