بند باز

چومرغ سیه بند بازوی بدید سر درز آن گوهران بردرید

در ۹۸۷، «میمون»، امیر شهر دربند، از روس‌ها در برابر سران قبایل محلی کمک خواست. روس‌ها، که به نظر می‌رسد بسیاری از آن‌ها سربازان حرفه‌ای بودند، وارد ۱۸ کشتی شدند؛ ولی در پذیرش درخواست مردد بودند و یک کشتی را برای بررسی وضعیت فرستادند. هنگامی که خدمهٔ کشتیِ مورد نظر توسط مردم محلی قتل‌عام شدند. گزارش شده است در سال ۹۸۹ یک واعظ محلی از میمون خواسته است که روس‌ها را برای مسلمان کردن به او تحویل دهد یا بکشدشان، اما میمون این درخواست واعظ را نپذیرفت. در نبردی که در پی این اتفاق پیش آمد، میمون شکست خورد و از شهر گریخت، اما در سال ۹۹۲ به دربند بازگشت.

ورزش‌های سنتی نظیر؛ کشتی گیله مردی و ورزا جنگ و بند بازی که کارهای یالانچی پهلوان دقیقاً جنبه

در گشادن حیله کرد آن حیله‌ساز نوع نوع و خود نشد آن بند باز

در ۹۸۷، «میمون»، امیر شهر دربند، از روس‌ها در برابر سران قبایل محلی کمک خواست. روس‌ها، که به نظر می‌رسد بسیاری از آن‌ها سربازان حرفه‌ای بودند، وارد ۱۸ کشتی شدند؛ ولی در پذیرش درخواست مردد بودند و یک کشتی را برای بررسی وضعیت فرستادند. هنگامی که خدمهٔ کشتیِ مورد نظر توسط مردم محلی قتل‌عام شدند. گزارش شده‌است در سال ۹۸۹ یک واعظ محلی از میمون خواسته‌است که روس‌ها را برای مسلمان کردن به او تحویل دهد یا بکشدشان، اما میمون این درخواست واعظ را نپذیرفت. در نبردی که در پی این اتفاق پیش آمد، میمون شکست خورد و از شهر گریخت، اما در سال ۹۹۲ به دربند بازگشت.

کلهجه سرانداز و موبند باز سرآغوش با پیچک سرفراز

جان ما در حسن فانی شد کجا یابند باز در میان چشمهٔ حیوان اگر قندی بود

سری گوید حیا و انس، بدرِ دل آیند اگر در وی زهد و ورع یابند فرود آیند و اگر نیابند بازگردند.

سپهر دانش و دریای جود ابوالیسر آن که جود و دانش یابند باز از او تک و تاز

من آنم که خواهم شدن برفراز برون دان ز من هر چه یابند باز

صدگونه پند می دهدم کمتر ابلهی کو چاه و بند باز نداند ز جاه و پند

چو آمد به دربند بازارگان پذیره شدندش همه باژبان

مرغی است گرفتهٔ تو مگذار و مکش گر بگریزد به بند باز آر و مکش