خلیفه

خلیفه

معنی کلمه خلیفه در لغت نامه دهخدا

خلیفه. [ خ َ ف َ ] ( اِخ ) رجوع به حاجی خلیفه شود.
خلیفه. [ خ َ ف َ] ( اِخ ) نویسنده عرب که نام پدر او محمود و خود مشهور به خلیفه بک بن محمود مصری است. او از شاگردان رفاعه بک در مدرسه زبانهای خارجه و معلم مدارس مصری بود. او راست : 1 - اتحاف الملوک الالبا بتقدم الجمعیات فی بلاد اروبا. 2 - اتحاف ملوک الزمان بتاریخ الامپراطور شارلکان. 3 - براهین جلیلة فی نقض ما قیل فی الدولة العثمانیة. 4 - تنویر المشرق بعلم المنطق. 5 - قلائدالجمان فی فوائدالترجمان. ( از معجم المطبوعات ).
خلیفه. [ خ َ ف َ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان شبانکاره بخش برازجان شهرستان بوشهر، دارای 1500 تن سکنه. آب آن از چاه و محصول آن غلات و خرما و هندوانه و شغل اهالی زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
خلیفه. [ خ َ ف َ ] ( اِخ ) کوهی است به مکه مشرف بر اجیاد. ( منتهی الارب ).
خلیفه. [ خ َ ف َ ] ( اِخ ) شاعری است ترک و او راست : خسرو شیرین به ترکی.
خلیفه. [ خ َ ف ِ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان کوهدشت بخش طرهان شهرستان خرم آباد. دارای 180 تن سکنه. آب آن از چشمه هورین و چاه و محصول آن غلات و لبنیات و پشم. شغل اهالی زراعت و گله داری و زنان سیاه چادربافی. راه مالرو و ساکنین از طایفه خلیفه که در ساختمان و سیاه چادر سکونت دارند. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
خلیفه. [ خ َ ف َ ] ( اِخ ) ابن عبدالواحد، مکنی به ابوعطا. از تابعان بود. ( یادداشت بخط مؤلف ). رجوع به ابوعطا خلیفةبن عبدالواحد شود.

معنی کلمه خلیفه در فرهنگ معین

(خَ فِ ) [ ع . خلیفة ] (اِ. ) ۱ - جانشین ، قائم مقام . ۲ - پیشوای مسلمانان . ج . خلفاء، خلائف .

معنی کلمه خلیفه در فرهنگ عمید

۱. عنوان هریک از جانشینان پیغمبر.
۲. رهبر مذهبی برخی جوامع مسیحی شرقی.
۳. = خمیرگیر
۴. [قدیمی] قائم مقام، جانشین.
۵. [قدیمی] داروغه.

معنی کلمه خلیفه در فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) ۱ - جانشین قایم مقام . ۲ - جانشین پیغمبر پیشوای مسلمانان . ۳ - کسی که بمقام خلافت رسیده . ۴ - جانشین قطب و مرشد ارشد مریدان . ۵ - کمک استاد . ۶ - شاگرد ارشد در مدارس و مکتبهای قدیم مبصر . جمع : خلفائ ( خلفا ) خلائف ( خلایف ) خلیفگان ( بسیاق فارسی ) .
ابن کعب مکنی به ابوذبیان تابعی بود

معنی کلمه خلیفه در دانشنامه عمومی

خلیفه (سنقر). خلیفه یک روستا در ایران است که در شهرستان سنقر استان کرمانشاه واقع شده است.
این روستا در دهستان سطر قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۸۵ نفر ( ۲۵ خانوار ) بوده است.

معنی کلمه خلیفه در دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] خلیفه به معنای جانشین، جایگزین کسی یا چیزی است.
واژه «خلف» با مشتقات آن در قرآن کریم بتکرار ذکر شده است، از جمله: و اذ قال ربک للملائکة انی جاعل فی الارض خلیفة. و دیگر: یا داود انا جعلناک خلیفة فی الارض فاحکم بین الناس بالحق .
در این دو آیه و همچنین آیات دیگری از این قبیل مانند: و هو الذی جعلکم خلائف الارض مستخلف عنه: کسی که جای او گرفته شده است ذکر نشده، آنچه بنظر قاصر میرسد و با معنی خلافت سازگار است اینکه در مورد آیه نخست، مستخلف عنه سکنه پیشین زمین، نسل آدم پیش از این آدم یا جنس دیگری از مخلوقین مانند جن یا نسناس ـ حسب اختلاف اقوال ـ باشد، زیرا مراد از خلیفه در این آیه شخص آدم نیست بلکه نسل او است، چنانکه از، اتجعل فیها من یفسد فیها و یسفک الدماء برمی آید.
و در مورد آیه دوم، مستخلف عنه پیغمبران قبل از داود باشد که در میان مردم قضاوت و حکومت می کرده اند.
اما برخی از مفسرین خواسته اند بگویند: مستخلف عنه در هر دو مورد خداوند است، هر چند در مورد آیه دوم این معنی با وضوح بیشتری استفاده می شود، زیرا مستخلف فیه (کاری که مورد خلافت قرار گرفته) قضاوت است و قضاوت و حکومت از آن خداوند است که «ان الحکم الاّ لله».
حتی برخی پا فراتر نهاده می گویند:
نه تنها حضرت آدم و حضرت داود بلکه عموم افراد بشر خلیفة الله می باشند، بدلیل این دو آیه و آیه: و هو الذی جعلکم خلائف الارض و ثم جعلناکم خلائف فی الارض من بعدهم....
و در مقام توضیح این مدعی گاه میگویند:
[ویکی الکتاب] معنی خَلِیفَةً: جانشین
معنی خَلَائِفَ: جانشینان (خلائف جمع خلیفه است . و خلیفه بودن مردم در زمین در جمله "خلائف فی الارض"به این معنا است که هر لاحقی از ایشان جانشین سابق شود و سلطه و توانایی بر دخل و تصرف و انتفاع از زمین داشته باشد ، همان طور که سابقین بر این کار توانایی و تسلط داشتند ) ...
معنی لُقْمَانُ: نام یکی ازبندگان شایسته خداوند که یکی از سوره های قرآن به نام اوست وبرخی از سخنان حکیمانه وی در این سوره نقل شده است (از رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)نقل شده است که:" به حق میگویم که لقمان پیغمبر نبود ، و لیکن بندهای بود که بسیار فکر میکرد ، و یقین...
ریشه کلمه:
خلف (۱۲۷ بار)
«خَلِیْفَة» به معنای جانشین است.

معنی کلمه خلیفه در ویکی واژه

جانشین، قائم مقام. پیشوای مسلمانان.
(جمع): خلفاء، خلائف.
کنایه از نخ یا ریسمان برای به دام انداختن افراد خُل، چل و بی‌عقل. مهره‌‌های به نخ شده تسبیح ختم به یک دانه درشت بنام خلیفه می‌شوند که در مجموع استعاره‌ای از به دام آوردن امت توسط خلیفه را باید در ذهن متبادر نماید.

جملاتی از کاربرد کلمه خلیفه

گر چه در آخر زمان پرورش دین کم است عدل خلیفه بس است از پی دین پروری
از دیگر بزرگان این قبیله، می‌توان به محمدخان بیگ، یوسف بیگ امامی، خلیفه کیخسرو امامی، حسین کوهکن اشاره کرد. در حال حاضر بیشتر افراد این قبیله، در شهر بانه‌وره که از توابع شهرستان پاوه است سکونت گزیدند و هم‌چنین عدّه‌ای از آن‌ها نیز در کردستان عراق زندگی می‌کنند.
چون نامه بخلیفه رسید و مطالعه کرد چون بدان کلمه رسید حیران فرو ماند و خاطرش آنرا بر هیچ حمل نتوانست کرد که سخت بیگانه بود.
از شهنشه ملک باقی ویژه شد تا روز ‌حشر وز خلیفه دین تازی تازه شد تا روز دین
بر نشان دادن خلیفهٔ تخت می‌زدند آن وشاقگان را سخت
صد خلیفه گشته کمتر از مگس پیش چشم آتشینش آن نفس
خلیفه چو آگاه شد زین فریب که برد آن خراسانی آن زر و زیب
طبع خلیفه قدری گرم گشت باز پذیرندهٔ آزرم گشت
ای که خوانی خویش را قائم مقام مصطفی گر خلیفه احمدی از کار احمد گیر پند
در دوران اسلامی، به «هارون‌آباد» تغییر نام و شهرت یافته‌است. شهری که بنای آن را به خلیفهٔ وقت عباسی «هارون‌الرشید»، در سال‌های ۱۴۸ تا ۱۹۳ هجری قمری، نسبت می‌دهند.
تاریخ اسلام در چین به دوران صدر اسلام اسلام بازمی‌گردد. بر اساس روایات سنتی مسلمانان چین، هجده سال پس از فوت پیامبر اسلام، خلیفه سوم، عثمان، هیأتی را به سرپرستی سعد بن ابی وقاص، دایی محمد، نزد امپراتور گائوزونگ، حاکم وقت چین، فرستاد.
چون خلیفه این شنید از وی خروش از نهادش شد بلند و شد ز هوش
بر لب دجله چو شد سبز بساط زد سراپرده خلیفه به نشاط
در منابع تاریخی هیچ گزارش جدی دربارهٔ ازدواج ابن سینا مطرح نشده‌است، جز این‌که برخی گفته‌اند با دختری به نام یاسمین که کنیز فراری خلیفه بغداد بود، ازدواج کرد، که آن هم دیری نپایید.
نام ابن قوطیه به معنای فرزند و نواده زن گوتی است. گوت‌ها قومی ژرمن‌تبار بودند و ابن قوطیه گفته است که تبار او از طریق «سارای گوت» نوه ویتزیا، به ویتزیا، واپسین پادشاه ویزیگوت‌های متحد اسپانیا می‌رسد. سارای گوت، دختر اولموند، به دمشق سفر کرده و با یکی از موالی خلیفه هشام بن عبدالملک ازدواج کرد.
دومین عامل جنبش عبدالله بن معاویه از نوادگان جعفر بن ابی طالب در شهر کوفه بود. او در رویارویی با سپاه اموی شکست خورد و به ایران عقب‌نشینی کرد و نواحی فارس، کرمان، ری، قم و اصفهان را تصرف کرد و ارتباط این مناطق را با امویان قطع کرد، سکه به نام خود به عنوان خلیفه ضرب کرد. گروهی در پی غلبه بر امویان نیز زیر پرچم عبدالله با یکدیگر هم پیمان شدند و حتی گروهی از خوارج و بزرگان اموی و حتی سفاح و منصور نیز به او پیوستند اما در نهایت در مقابل امویان از سپاه اموی به فرماندهی عامر بن ضباره شکست خورد و به سوی ابومسلم در خراسان گریخت و در نهایت به دست ابومسلم کشته شد. اما این قیام برای عباسیان عامل تأثیر گذاری بود.
مشهورترین آثار او برج خلیفه، برج جین مائو، و برج و هتل بین‌المللی ترامپ است.