خطاء. [ خ ِ ] ( ع اِ ) ج ِ خَطوَة. ( منتهی الارب ). رجوع به خطوه در این لغت نامه شود. خطاء. [ خ َطْ طا ] ( ع ص ) آنکه پیوسته خطا می کند. ( منتهی الارب ) ( از تاج العروس ). خطاء. [ خ َ ] ( ع ص ، اِ ) ناراست. نقیض صواب. || گناه بی قصد. ( منتهی الارب ).
معنی کلمه خطاء در فرهنگ معین
(خَ ) [ ع . ] (اِ. ) سهو، گناه غیرعمد.
معنی کلمه خطاء در ویکی واژه
سهو، گناه غیرعمد.
جملاتی از کاربرد کلمه خطاء
یار با وی دوستی هرگز مکن لا تقل هذا عطا الا خطاء
قال الضحّاک: «فَلا تَضْرِبُوا لِلَّهِ الْأَمْثالَ» ای لا تعبدوا من دونه مالا ینفعکم و لا یضرّکم و لا یرزقکم، «إِنَّ اللَّهَ یَعْلَمُ» خطاء ما تضربون من الامثال و صوابه، «وَ أَنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ» خطاء ذلک من صوابه. و قیل انّ اللَّه یعلم انّ ما عبد من دونه باطل و انتم جهلة لا تعلمون.
الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقانَ عَلی عَبْدِهِ الفرقان هاهنا القرآن الفارق بین الحق و الباطل و الحلال و الحرام و الهدی و الضلال و الخطاء و الثواب، و هذا الاسم لا یختص بالقرآن فیجوز اطلاقه علی جمیع کتب اللَّه و قد سمی اللَّه التوریة فرقانا فی قوله: وَ لَقَدْ آتَیْنا مُوسی وَ هارُونَ الْفُرْقانَ، و کل شیء فرّق بین شیئین فهو فرقان. مصدر جعل اسما، و یوم الفرقان هو یوم بدر فرق السیف فیه بین الحق و الباطل. و قوله: یَجْعَلْ لَکُمْ فُرْقاناً معناه یبین لکم سبیلا و ینصرکم نصرا و یؤتکم فتحا یفرّق بین الحق و الباطل.
فریضه چهارم آن است که مباشرت اهل نکند، چندان که غسل واجب کند، و اگر بحال نسیان افتد روزه باطل نشود، مصطفی ع گفت: «رفع عن امّتی الخطاء و النسیان و ما استکرهوا علیه»
وَ کانَ اللَّهُ غَفُوراً للمخطی رَحِیماً فی رخصته. و سمع عمر بن الخطاب رجلا یقول: اللهم اغفر خطایای. فقال: ابن آدم استغفر للعمد، فاما الخطاء فقد تجاوز لک عنه النَّبِیُّ أَوْلی بِالْمُؤْمِنِینَ مِنْ أَنْفُسِهِمْ معنی اولی اقرب و احقّ للصّواب، و قیل معناه: حکمه انفذ علیکم من حکمهم علی انفسهم. و قیل: هو اولی و احقّ بتدبیر المؤمنین فی امور دینهم و دنیاهم منهم بتدبیر انفسهم فاذا رأی احدهم لنفسه رأیا و رأی النّبی (ص) له خلاف ذلک، فالاولی ان یترک رأی نفسه و یتّبع ما رآه النّبی (ص) له، لان ذلک املج للعامّة و ابعد من الفساد و قیل لانّ انفسهم تدعوهم الی ما فیه هلاکهم و النّبی یدعوهم الی ما فیه نجاتهم.
بقوله صلّی اللَّه علیه و آله و سلم: «رفع عن امتی الخطاء و النسیان و ما استکرهوا علیه»
در موضع حال است، ای لم یکن منهم اصرار مع العلم. میگوید: چون بدانستند که حرام است یا معصیت، بر آن اصرار نکنند، یعنی اگر ندانند معذور باشند. هذا کالرّجل یتزوّج بأخته من الرّضاع او من النّسب، و لا سبیل له الی معرفة ذلک و لم ینبّه علیه، و کالرّجل یجتهد فیخطئ، و کالمستفتی یفتیه المفتی بالخطاء. معنی دیگر گفتهاند: و هم یعلمون أن لهم ربا یغفر الذنوب. این از آن خبر برگرفتند که مصطفی (ص) گفت: من اذنب ذنبا، و علم أن له ربا یغفر الذنوب غفر له و ان لم یستغفر.
و نصب «حِینَ» لانّ معنی لات لیس فنصب بلات کما ینصب بلیس، ای لیس الحین حین مناص. و یجوز «وَ لاتَ حِینَ» برفع النّون علی انه اسم لیس و خبره محذوف ای لیس حین مناص لهم. و الکسر شاذ شبیه بالخطاء عند البصریّین و لم یروه سیبویه و الخلیل و الّذی علیه العمل النصب و الرّفع. و قال الاخفش: انّ «لاتَ حِینَ مَناصٍ» نصبها بلا، کما تقول: لا رجل فی الدّار، و دخلت التّاء للتّأنیث. و قیل: هی «لا» زیدت فیها التّاء کقولهم: ربّ و ربّت، و ثمّ و ثمّت. و قیل: التّاء یلحق بحین کقول الشاعر:
بیشترین علما چون شافعی و مالک و ابو حنیفه و اهل شام و عراق جمله بر آنند که این جزاء صید در عمد و در خطا یکسانست. زهری گفت: نزل القرآن بالعمد، و جرت السنّة فی الخطاء، و ذلک
بدانک این امرها را امر تهدید و وعید گویند که پیش از این نهی رفته از آنچ او را بدان میفرمایند و ذلک قوله: «فَمَنْ تَبِعَکَ مِنْهُمْ فَإِنَّ جَهَنَّمَ جَزاؤُکُمْ جَزاءً مَوْفُوراً» و این همچنانست که کسی را گویی درین سرای مرو، چون خواهد که در رود تو گویی مردی کن و در رو و این نه فرمان است که میدهد تا در رود و طاعت دار باشد بلکه تهدید میکند که اگر در روی بینی که با تو چه کنم و چه جزا دهم، نظیره قوله تعالی: «اعْمَلُوا ما شِئْتُمْ» و قد نهوا قبل ذلک ان یتبعوا أهواهم و ان یعملوا بالمعاصی، قوله تعالی: «وَ ما یَعِدُهُمُ الشَّیْطانُ إِلَّا غُرُوراً» ای خدیعة و باطلا لانّه لا یغنی عنهم من عذاب اللَّه شیئا، کقوله: «إِنَّ اللَّهَ وَعَدَکُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُکُمْ فَأَخْلَفْتُکُمْ» الآیة... و قیل الغرور تزیین الخطاء بما یوهم انّه صواب.