ختائی. [ خ َ ] ( ص نسبی ) منسوب بختا که نام ناحیتی است بچین : ترک ختائی شده یعنی چو ماه زلف خطا بر زده زیر کلاه.نظامی.|| ( اِ ) هرپارچه راه براه. ( یادداشت بخط مؤلف ) || نام نوعی آجر است که از آجر نظامی کوتاه تر می باشد. ختائی.[ خ َ ] ( اِخ ) نام تیره ای است از ایل آقاجری کهکیلویه از ایلات فارس. ( از جغرافیای سیاسی کیهان ص 88 ).
معنی کلمه ختائی در فرهنگ فارسی
نام تیره ایست از ایل آقاجری کهکیلویه از ایلات فارس .
جملاتی از کاربرد کلمه ختائی
آیدین ختائی اصل (زادهٔ ۲۴ اردیبهشت ۱۳۶۳) بازیگر سینما، تلویزیون و ورزشکار اهل ایران است.فعالیت بازیگری او با بازی در مجموعهٔ تلویزیونی کلانتر ۳ شروع شد. آیدین ختائی در مجموعۀ تلویزیونی مختارنامه در نقش غول شامی ظاهر شد.
وی از بزرگزادگان یزد بوده و خود را از نژاد ساسانیان میدانسته و به اصل و نسب خویش فخر میکردهاست. او سالهای متمادی از عمر خود را در خدمت پادشاهان سَلغُری فارس گذرانده و آنان را مدح گفته و سمت ملکالشعرائی داشتهاست. او پس از فروپاشی حکومت اتابکان فارس، به قراختائیان کرمان و پس از آن به خاندان جوینی در اصفهان پیوستهاست و پس از زوال جوینیان، در تنهایی و بیکسی در اصفهان درگذشتهاست.
گرچه از ما بخطا روی بپیچید و برفت ترک آن ترک ختائی بخطا نتوان کرد
من و آرزویت کجا تا کجا که ناید ز ترک ختائی خطا
نام این گوشه به شاه اسماعیل یکم اشاره دارد؛ وی شاعری پرکار بود و با تخلص «ختائی» شعر میسرود.
این گوشه نیز مانند عشاق از نظر فواصل به دستگاه شور نزدیک است و در دستگاه نوا نیز اجرا میشود. وجه تمایز این گوشه در آن است که نتی در آن که مطابق با درجهٔ پنجم شور است، نت متغیر بوده و یک ربع پرده بمتر اجرا میشود. گوشهٔ شاه ختائی در اوج آواز اصفهان اجرا میشود و در آغاز این گوشه معمولاً یک جهش به اندازهٔ فاصلهٔ چهارم درست به سمت نتهای زیرتر صورت میگیرد تا آواز اوج بگیرد. آغاز این جهش معمولاً درجهٔ دوم یا سوم اصفهان است. برخلاف گوشهٔ عشاق که آواز اصفهان را از محور اصلیاش خارج میکند و در فضای دستگاه شور میبرد اما آن را به محور اصلی بیات اصفهان بازنمیگرداند، گوشهٔ شاه ختائی که همیشه بعد از عشاق اجرا میشود، حتماً با فرود به محور اصلی دستگاه اصفهان دنبال میشود.
آن ختائی بچه چون از بر خواجو برمید همچو آهوی ختن عزم ختا کرد و برفت
گر نسیم صبحدم بر خاک کویش بگذرد قیمت مشک ختائی در جهان ارزان کند
پس از حمله مغول به ایران، بم و منطقه کرمان به خاندان قرهختائیان واگذار شد که از سال ۱۲۴۰ تا ۱۳۶۳ میلادی بر منطقه حکومت کردند. بم از موقعیت استراتژیک در مسیر ادویه بهره میبرد که این منطقه را به جاده ابریشم متصل میکرد. این شهر به دلیل پرورش کرم ابریشم و صنعت ابریشم شکوفا شده بود.
منم که تا سر من سایه قبول تو یافت شد آفتاب ختائی نسب مرا هندو
بعد از منقرض شدن سلسلهٔ سلجوقیان عراق عجم (۵۹۰–۵۱۱ ه.ق) به دست علاءالدین تکش پدر سلطان محمد خوارزمشاه، بر سر حکمرانی ایران غربی بین ناصر خلیفه عباسی (دوران حکمرانی ۶۲۲–۵۷۵ ه.ق) از یک سو و علاءالدین تکش و همچنین جانشین او سلطان محمد از سوی دیگر اختلاف و دشمنیِ سختی بروز کرد. بر همین اساس از زمان به قدرت رسیدن سلطان محمد تا آخر سلطنت او، ایران غربی میدان تاختوتاز لشکریان خوارزمی و سپاهیان خلیفه شد. ناصر خلیفه برای قلع و قمع خوارزمشاه نهتنها سلاطین غور و علمای متعصب ماوراءالنهر را بر او برمیانگیخت، بلکه از اسماعیلیه و غیرمسلمانان قراختائی و اقوام مغول نیز کمک خواست و در نتیجه نه تنها موجب سرنگونی خوارزمشاه شد، بلکه خاندان خود را نیز سرنگون کرد.
میبرد دل من بان ترک ختائی چون کنم با شکنج طرهاش زورآزمایی چون کنم
با وجود اینکه هر جا جمال زیبایی است شاهدی است از دست مشاطه عنایت او آراسته و هر جا قامت رعنایی است سروی است که از چمن قدرتش برخاسته غمزه غماز ترکان ختائی را بجز او، که خون ریزی آموخت و عشوه دلفریب شوخان عراقی را به غیر از او، که شیوه دلبری یاد داد.
سوار ختائی درآمد چو باد که ساما بقای تو جاوید باد
تو آهوی ختائی ورم کردنت سزاست باز آی از خطا که فدای رمت شوم
سرا پای در ساز زر گشته غرق ختائی یکی تاج بودش به فرق