یک زبان

معنی کلمه یک زبان در لغت نامه دهخدا

یک زبان. [ ی َ/ ی ِ زَ ] ( ص مرکب ) ترجمه متفق اللسان که به معنی متفق و یکدل است. ( آنندراج ). با یک آواز و صدا و متفق.( ناظم الاطباء ). هم آواز. متحدالقول. متفق الکلمة. هم قول. همزبان. ( یادداشت مؤلف ). متفق القول :
همه یک زبان آفرین خواندند
بر تخت زر گوهر افشاندند.فردوسی.همه همواره یک زبان شده اند
کو خداوند دولتی ست جوان.فرخی.هیچکس یک بیت و یک معنی از این که در او گفته بود منکر نشد الا همه به یک زبان گفتند... ( تاریخ سیستان ).
بر دعای دولتش در شش جهت
هفت مردان یک زبان بینم همی.خاقانی.به خانی برکیوک و جلوس او در دست ملک یک زبان شدند. ( جهانگشای جوینی ).
برو با دوستان آسوده بنشین
چو بینی در میان دشمنان جنگ
و گر بینی که با هم یک زبانند
کمان را زه زن و بر باره بر سنگ.سعدی ( گلستان ).تو آمرزیده ای واﷲ اعلم
که اقلیمی به خیرت یک زبانند.سعدی.- یکدل و یک زبان ؛ که زبان و دلش یکی باشد. یکرنگ. صمیمی. همدل. موافق :
برادر بدش یکدل و یک زبان
از او کمتر آن نامدار جهان.فردوسی.کنون داستان گوی در داستان
از آن یکدل و یک زبان راستان.فردوسی.چو نزدیک نوشین روان آمدند
همه یکدل و یک زبان آمدند.فردوسی.بعد از آنکه همه یکدل و یک زبان بودند هرکسی از ایشان رایی و اختلافی و اختیاری گرفت. ( تاریخ قم ص 146 ). به سبب آنکه همه یکدل و یک زبان باشند. ( تاریخ قم ص 252 ).
- یک زبان شدن ؛ موافقت نمودن. همدل شدن. ( ناظم الاطباء ). ورجوع به ترکیب یک زبان و یکدل شدن شود.
- یک زبان و یکدل شدن ؛ یکدل و یک زبان شدن. متفق القول گشتن. همرای و همزبان شدن :
تو شمع انجمنی یک زبان و یک دل شو
خیال و کوشش پروانه بین و خندان باش.حافظ.و رجوع به ترکیب یکدل و یک زبان شود.

معنی کلمه یک زبان در فرهنگ معین

( ~. زَ ) (ق مر. ) متفق القول ، یک - دل .

معنی کلمه یک زبان در فرهنگ عمید

۱. هم صدا، هم آواز.
۲. هماهنگ، متفق.
* یک زبان شدن: (مصدر لازم ) [مجاز]
۱. هماهنگ شدن، متحد شدن.
۲. [قدیمی] با خلوص نیت رفتار کردن.
* یک زبان گردیدن: (مصدر لازم ) [مجاز] = * یک زبان شدن

معنی کلمه یک زبان در فرهنگ فارسی

همصدا، هم آواز، هم آهنگ، متفق، یک زبان شدن: هم آهنگ شدن، متحدشدن
متفق الکلمه متفق القول .

جملاتی از کاربرد کلمه یک زبان

کنیزان راهم آمد جان به تن باز که بد هر یک زبان بسته دهن باز
تا زبان آوران همه شده اند یک زبان در ثنای آن دو زبان
چون جرس بسته از پی محمل در ره عشق یک زبان بودن
تا خدا دوست گیردت با خلق یک دل و یک زبان و یک رو باش
نیاز به یک شیوه نمایش برای فایلهای اکس‌ام‌ال پیش از سال ۱۹۹۷ احساس می‌شد. از سال ۱۹۹۴ مقالاتی در زمینه خصوصیات یک قالب نمایشی مناسب تهیه شدند. سرانجام در سال ۱۹۹۷ گروهی از تعدادی از شرکتهای نرم‌افزاری یک سند اولیه (که اکس‌اس‌ال نامیده می‌شد) را برای طراحی یک زبان قالب نمایشی اکس‌ام‌ال به کنسرسیوم جهانی وب ارائه دادند. کار بر روی اکس‌اس‌ال از همان زمان آغاز شد. تا این زمان تمرکز بر روی قالبهای نمایشی و قابلیتهای ترسیم و نمایش اطلاعات بود و هنوز چیزی به عنوان نگاشت یا ابزار تبدیل ساختاری مطرح نبود.
یک زبان دارد صد گز که به ظاهر سگزست چون به زخمش نگری باشد چاهی پرمار
یک دهن خواهم به پهنای جهان یک زبان جاری بود چون عسقلان
چه صورت های معنی آفرین در آستین دارد به رنگ خامه مو صد زبان را یک زبان کردن
دل ز مهر جسم او خالی نیابی در بدن یک زبان خالی نیابی از مدیحش یک زمان
اهل این خطّه را زدولت تو یک زبانست و شکر صد خروار
گر به خدمت رسم و گر نرسم یک زبانم پر از دعا و ثناست
این خانواده زبانی مجزا بوده و مانند سایر خانواده‌ها ارتباط ریشه‌ای با سایرین ندارد. با این‌حال پژوهش‌های زیادی دربارهٔ این مجموعه انجام شده که در مهم‌ترین آن‌ها یک زبان‌شناس دانمارکی بنام راسموس راسک این نظر را مطرح نمود که زبان‌های این خانواده با زبان فنلاندی مشابهت‌های زیادی دارند. در سال ۲۰۰۲ نیز جوزف گرینبرگ این زبان‌ها را در مجموعه زبان‌های اوراسیایی پیشنهاد کرد.