خزنده. [ خ َ زَ دَ / دِ ] ( نف ) آنکه می خزد. ( از ناظم الاطباء ). || کشان کشان رونده. جانوری که کشان رود. ( یادداشت بخط مؤلف ) : شیر غرنده که او را دید از هیبت او پیش او گردد چون مار خزنده بشکم.فرخی ( دیوان ص 237 ).|| هر یک از جانوران متعلق به دسته «خزندگان » چون مار، سوسمار، لاک پشت ، تمساح. هریک از جانوران متعلق به دسته حشرات الارض ، خستر . ( از ناظم الاطباء ). جحر؛ سوراخ دده و خزنده. ( منتهی الارب ) .
معنی کلمه خزنده در فرهنگ معین
(خَ زَ دَ یا دِ ) (ص فا. ) جانوری که روی زمین بخزد.
معنی کلمه خزنده در فرهنگ عمید
۱. کسی که روی زمین می خزد. ۲. (زیست شناسی ) = خزندگان
معنی کلمه خزنده در فرهنگ فارسی
( اسم ) جانوری که روی زمین بخزد . جمع : خزندگان . جانورانی جزو شاخ. ذی فقاران که بسبب کوتاهی دست و یا پا فقدان آنها شکمشان روی زمین کشیده شود و غالبا در خشکی زیست کنند . بعضی از آنها تخم خود را در کیسه ای زیر شکم خود حفظ نمایند . خزندگان عموما بوسیل. شش تنفس میکنند . رسته های آنها عبارتست از تمساحان سوسماران ماران لاک پشتها .
معنی کلمه خزنده در دانشنامه آزاد فارسی
خزنده (reptile) عضو ردۀ خزندگان، از مهره داران. برخلاف دوزیستان، خزندگان دارای تخمی با پوشش سخت و پر از زرده اند. خزندگان در خشکی تخم می گذارند و خزندۀ کوچک کامل از تخم بیرون می آید. برخی از مارها و مارمولک ها تخم ها را در بدن نگه می دارند و بچۀ زنده را به دنیا می آورند. خزندگان جانورانی خون سردند و پوست شان معمولاً با پولک پوشیده است. سوخت و ساز (متابولیسم) در این جانوران آهسته صورت می گیرد و در برخی از موارد، مثلاً در بعضی از مارهای بزرگ، فاصلۀ زمانی بین غذاها ممکن است چند ماه باشد. قدمت خزندگان به بیش از ۳۰۰ میلیون سال می رسد. بسیاری از انواع منقرض شده شناخته شده اند. از آن جمله اند: راسته های پَرسوسماران یا پتروزورها، نزدیک سوسماران یا پلیوزورها، ماهی سوسماران یا ایکتیوزورها، و دیوسوسماران (دنیوساوریا) یا دایناسورها. مهم ترین رده های زندۀ امروزی عبارت اند از لاک پشتان، شامل لاک پشت های دریازی و خشکی زی، کروکودیل ها (کروکودیل ها و تمساح ها؛ و پولکیان که به سه زیررده تقسیم می شوند: سوسماران (مارمولک ها و سوسمارها)، ماران یا افعیان(مارها)، مارمولکیان (مارمولک های کرمی). از راستۀ پوزه سوسماران یا رینکوسفال ها یک گونه برجای مانده است که توئاترای شبه سوسمار نیوزیلند است. طی مطالعه ای چهارساله در جنگل های استوایی بارانیِ بخشِ شرقیِ ماداگاسکار، ۲۶ گونه خزندۀ جدید کشف شدند (۱۹۹۵).
معنی کلمه خزنده در ویکی واژه
جانوری که روی زمین بخزد.
جملاتی از کاربرد کلمه خزنده
توشا آر. تیلور در فصل «میمهای ترسناک و فرهنگ دیجیتال» در کتاب راهنمای گوتیک معاصر پالگریو نوشت که این خزنده «بازتابدهنده نگرانیهای سیاسی باقیمانده است زیرا ادعا میکند تلاشی فوق محرمانه توسط دانشمندان روسی در جنگ جهانیدوم آشکار میشود.»
رضای تو بدل اندر خزنده چون عقل است خلاف تو بتن اندر گزنده چون عقرب
یکی اژدهای دمنده چو بادی یکی در نخیزی خزنده چو ماری
ردپای اورنیتومیمیسوری با سن مشابه از شمال موآب، یوتا، در میدان مسیر دایناسور میل کانیون، در مرتع روبی عضو سازند کوه سدر (کرتاسه پیشین) شناخته شدهاست. این جایگاه رد همچنین ردپای خمیدهخزنده، اردکمنقارران، خزندهپایان و چندین رده اندازه دایناسورهای ددپا را به همراه کروکودیلها و پرندگان حفظ میکند. جانوران مشابهی از گروه ترینیتی در آرکانزاس دیده شدهاست.
نخستین آبپردهداران (که با نام «آبپردهداران پایهای» شناخته میشوند) شبیه مارمولکهای کوچک بودند و در حدود ۳۱۲ میلیون سال پیش از دوزیستان خزندهشکل در دوره کربونیفر فرگشت یافتند. تخمهای آنان میتوانستند بیرون از آب نیز به بقا ادامه دهند و به آنها اجازه دادند که به محیطهای عمیقتری از خشکی پای بگذارند. تخمها همچنین میتوانستند «تنفس» کنند و این باعث فرگشت یافتن آبپردهداران به اندازهای بزرگتر شد.
به خواست خدا از آن پس همه ساله این خاک سرشته و این تخم کشته خواهد گشت. زیرا که اگر دریاها از ابر سیاه کاسه خشکی پذیرد و پشک گاو و گوسپند در کم یابی و پرآبی مشکی گیرد، آن مایه خاشاک و آب خواهند داشت که سی نی زمین و صد پی جوی خوشیده لب و تفسیده روان نپاید. پس از بخش مار و مور و ملخ و زنبور و راسو و موش، آهو و خرگوش و گاو و خر و اسب و استر، دهقان و لشگری بومی و گذری، دزد و مزدور نزدیک و دور، چرنده و پرنده درنده و خزنده، ودیگر برون شد هر چه ماند چید و ریخت، کوفت و بیخت، برد و پخت، داد و خورد، به خوشه و مشت، دامن آکنده دار و به خروار و خرمن بر دوست و دشمن پراکنده ساز، مصرع: ره چنین رو که رهروان رفتند.
درنده، چرنده، خزنده بهم درآمیخته رنج و تیمار و غم
وسایل صید : تور گوشگیر، رشته قلابهای طویل، قلاب خزنده و تور گردان پیالهای.
این خزنده کوچک، قهوهای و در طول بدن دارای لکههای مشخص و بارز است. طول کل اندام نرهای بالغ ۲۲ میلیمتر (۰٫۸۷ اینچ) است (با احتساب اندازهٔ دم). این در حالی است که مادهها اندکی بزرگتر و در حدود ۲۹ میلیمتر (۱٫۱ اینچ) میباشند. همانند سایر گونههای بروکسیا که آفتابپرست نانا نیز از همان خانواده است، بهطور کلی مادهها بزرگتر از نرها هستند. دلایل این تفاوت اندازه در حال حاضر و تا به امروز ناشناخته است، چرا که بسیاری از خزندگان، همانند مهرهداران همزمان با رسیدن به بلوغ دچار افزایش رشد عمده نیز میشوند.
در سال ۱۸۵۱، به همراه پدرش، فهرست مجموعه خزندگان را منتشر کرد. با جانورشناس ماری فیرمین بوکورت (۱۹۰۴–۱۸۱۹)، در پروژه ای به نام مأموریت علمی در مکزیک و آمریکای مرکزی همکاری کرد ، انتشاراتی که نتیجه اعزام علمی بوکورت به مکزیک و آمریکای مرکزی از ۱۸۶۴تا ۱۸۶۶بود. در مورد خزندگان بهترین تلاش کتبی دومر در زمینه خزندهشناسی است. دومر در سال ۱۸۷۰در زمان محاصره پاریس درگذشت و مأموریت علمی در مکزیک و آمریکای مرکزی توسط بوکورت، لئون ویلانت (۱۹۱۴–۱۸۳۴) و سایر دانشمندان ادامه یافت.
مار خزنده، یا نه، ستور دوندهای؟ آگه چو عقلی از خود، یا بی خبر چو دد؟
ز فر طلعت او هر گزنده سوی سوراخ دیگر شد خزنده
درازای بدن این خزنده بین هشت تا یازده متر است. ازلحاظ وزن سنگین ترین مار جهان است که حدود ۱۷۰ کیلوگرم وزن دارد یعنی ۵۰ کیلوگرم سنگین تر از پایتون.
تاکنون در این منطقه، ۸۳۰ گونه پروانه، ۱۱۳ صدف و حلزون و ۱۸ دوزیست و خزنده در این منطقه شناسایی شده است. تاکنون ۴۸ گونه سنجاقک، ۳۶ گونه ماهی، ۴۵ گونه پستاندار و ۱۳۸ گونه پرنده مولد سرشماری شده است. این تنوع را میتوان به انواع بیوتوپهای متعدد موجود در ذخیرهگاه زیست کره ردیابی کرد. اینها شامل جوامع مختلف جنگلی است که در آنها لک لکهای سیاه و عقابهای دم سفید مکانهای لانه سازی را پیدا میکنند. گونههای چشمانداز باز در مرتعها و مزرعهها، درختان بید و درختان میوه پراکنده میشوند. که شامل باتلاقها و آبزیان مانند پاشلک معمولی و فرفری هستند. این همچنین شامل هدهد است که دوست دارد در حفره درختان قدیمی لانه کند و پرنده معمولی پرورش یافته در این منطقه، لک لک سفید است.
شیر غرنده که او را دید از هیبت او پیش او گردد چون مار خزنده به شکم
گوئیم که فرق میان معجز پیامبران و میان سحر بیش از آن است که تفاوت میان یاقوت سرخ و میان سفال ، هر چند پیدا کردن سوی نادان هر دو کاریست که دیگر مردمان از آن عاجز آیند . اما معنی معجز رفتن قوت آفریدگار است از راه پیغمبر اندر چیزهای طبیعی ، که چون قئت الهی بر نفس پیامبر گذرد و بر او بر چیزهای طبیعی عیشی کند بر مراد پیامبران آن وقت اندران چیز طبیعی اثر کند ، چنانک معروف است که رسول مصطفی صلی الله علیه و اله مر درخت خرما را سوی خویش خواند ، آن درخت همچنانک اندر زمین برفت تا پیش او علیه السلام . و باز بفرمان او بازگشت از پیش او . و خردمند را ازین شگفتی نباید داشتن ، از بهر آنک تا جمله قوت آفرینش اندر یک جسم جمع نشود آن کس پیغمبر نشودو مثال این حال اندر مطبوعات پیداست ، چنانک اگر صد سال مهر بر چوبی همی تابد آن چوب سوخته نشود بقوت آفتاب ولکن چون آفتاب اندر بلور گذرد تا از آبینه ژوف رویی باز افتد در وقت آن چوب که برابر آن باشد آتش گیرد ، و چون در اجسام مولف چیزی یافتیم که فروغ مهر بمیانجی او چنین فعل که هرگز از ذات او بی آن میانجی آن فعل نیامده بود پدید آورد ، روا باشد که آفریدگار عالم بمیانجی آن نفس شریف که او را مر صلاح این صنعت عظیم خویش پدید آورده بود چیزی کرد که بی آن میانجی نکرده بود همچنین نیز اندر طلسمات یافته است مثال این که مردم بمیانجی صورتی که بکند بر مثال گزنده یی یا خزنده یی از پشه و مور و کژدم و جز آن بوقتی معلوم همی ضرر و رنج آن گزنده از اهل آن زمین باز تواند داشتن ، که آنکس بی آن میانجی هرگز رنج آن جانور از نفس خویش باز نتواند داشتن ، بدانچ ایزد سبحانه مر رسول را علیه السلام پدید آوردتا بمیانجی او صانع اندر عالم خلق عالم پدید آورد ازو جلت قدرته رحمتی عظیم بود بر خلق . و نگوئیم که قدرت صانع حکیم عاجز بود از نگاه داشت خلق از فساد ، و لکن گوئیم که چون صلاح اندر خلق بر رسول خویش پدید آورد دانیم که حکمت اندرین بود ، پس چه شگفت باید دانستن اگر بمیانجی نفس شریف پیمبر آفریدگار عالم از بهر صلاح خلق چیزی پدید آورد که پیش از آن بی میانجی او آن چیز پدید نیاورده بود .
بر بست هر پرنده درِ آشیان خویش بگریخت هر خزنده و در گوشهای خزید