خزانه
معنی کلمه خزانه در لغت نامه دهخدا

خزانه

معنی کلمه خزانه در لغت نامه دهخدا

( خزانة ) خزانة. [ خ ِ ن َ ] ( ع اِ ) گنجینه تهی. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ). ج ، خَزائن. || منبع و سرچشمه هر چیز. ( ناظم الاطباء ). || گنجینه داری. ج ،خَزائن. || گنجینه. ( از منتهی الارب ) ( از تاج العروس ) ( از لسان العرب ) ( از اقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ) ( مجمل اللغة ) ( ترجمان اللغة علامه جرجانی ).دفینه. خزینه. ( یادداشت بخط مؤلف ). ج ، خزائن. || اندوخته. ( یادداشت بخط مؤلف ) :
نسیه دادیم بر خزانه عیش
همه نقد از خزانه بستانیم.خاقانی.
خزانه. [ خ ِ /خ َ ] ( از ع ، اِ ) محلی بوده است که در سرای پادشاهان و امیران و ثروتمندان که جواهرات و نقود و مالهای منقول قیمتی را بدانجا می نهادند و هر خرج و بذل و بخششی از آنجا می شد و هر هدیه ای بدانجا می رفت : علی تکین بخارا بغازیان ماوراءالنهر سپرد و خزانه وآنچه مخفف داشت با خویشتن برد. ( تاریخ بیهقی ). با من عهد کنید و بر غلامان سرایی حجت کنید تا بخرد باشند که چون به آموی رسیم از خزانه خوارزمشاه صلتی داده آید. ( تاریخ بیهقی ). آن چیزها از مجلس و میدان ببردندبه خزانه ها و سرای ها. ( تاریخ بیهقی ). چند روز پیغام می رفت و می آمد تا قرار گرفت بر آنکه خداوند را خدمتی کند پنجاه هزار دینار و خط بداد و مال در زمان بخزانه فرستاد. ( تاریخ بیهقی ). خازنان و دبیران خزینه ومستوفیان نثارها را بخزانه بردند. ( تاریخ بیهقی ).
گر تو بیاموزی ای پسر سخن خوب
خوار شود سوی تو خزانه قارون.ناصرخسرو.گفت حجت بجمله گوهر علم است
گوهر او راز جانت ساز خزانه.ناصرخسرو.شاه را چون خزانه آراید
چیز بدهم چو نیک دریابد.سنائی.طمعش بود کز خزانه جود
بی نیازش کنی بجامه و زر.انوری.نسیه بر نام روزگار تو بس
زانکه نقد از خزانه می نرسد.خاقانی.حمل خزانه اش به سمرقند برنهد.خاقانی.بخت نقش سعادتش بندد
بر ششم چرخ کان خزانه اوست.خاقانی.بذات خویش بحفظ خزانه جوهر قیام نمود. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
گرامی نزلهای خسروانه
فرستاد از ادب سوی خزانه.نظامی.ولیکن خزانه نه تنها مراست.سعدی.

معنی کلمه خزانه در فرهنگ معین

(خِ نِ ) [ ع . خزانة ] (اِ. ) گنجینه ، جایی که در آن پول ها و اشیاء گرانبها را نگهداری می کنند. ج . خزاین .

معنی کلمه خزانه در فرهنگ عمید

۱. جایی که در آن پول و چیزهای گران بها را حفظ و نگهداری می کنند.
۲. گنج.
۳. (نظامی ) محل قرار گرفتن گلوله در سلاح های گرم.
۴. = خزینه
۵. (کشاورزی ) قطعه زمینی که در آن تخم بعضی گیاهان، گل ها، یا درختان را می کارند تا پس از سبز شدن از آنجا دربیاورند و برای کاشتن به جای دیگر ببرند.

معنی کلمه خزانه در فرهنگ فارسی

( اسم ) ۱ - جایی که اموال و نقود را در آن نگاهداری کنند گنج خانهگنجینه خانه. جمع : خزائن ( خزاین ) . ۲ - قطعه زمینی که در وی تخم گیاهان و گلها را بکارند و پس از سبز شدن از آنجا بیرون آورند و در جاهای مختلف کارند . یا خزان. حمام . حوضی در حمام های قدیم که در آن آب گرم میکردند. یا خزان. کتب . کتابخانه.
گنجینه تهی یا منبع و سرچشمه هر چیز

معنی کلمه خزانه در فرهنگستان زبان و ادب

{nursery} [کشاورزی- زراعت و اصلاح نباتات، مهندسی منابع طبیعی- محیط زیست و جنگل] محلی که در آن گیاهان را برای انتقال به زمین اصلی یا پیوند زدن میکارند
{seedbed} [کشاورزی-زراعت و اصلاح نباتات] زمینی که نشا را قبل از انتقال به محل دائمی خود در آن می کارند
{treasury} [باستان شناسی] ← گنج خانه

معنی کلمه خزانه در دانشنامه عمومی

خزانه (فیلم). خزانه ( به انگلیسی: Vault ) یک فیلم سینمایی آمریکایی در ژانر درام، جنایی و دلهره آور به کارگردانی تام دنوچی محصول سال ۲۰۱۹ با بازی تئو روسی، کلایو استندن، سمیرا وایلی و چاز پالمینتری است. این فیلم برپایهٔ وقایع واقعی در رودآیلند در سال ۱۹۷۵ میلادی ساخته شده است.
دوس و چاکی دو دزد خرده پا هستند که از کودکی با هم دوست و نزدیک بودند. در جریان یک سرقت این دو گیر افتاده و به زندان می افتند. در زندان با یک گانگستر فرانسوی آشنا شده و او به آنها پیشنهاد یک سرقت بزرگ با دستمزدی بالا را می دهد. این دو در رأس تیمی از سارقین به دزدی از اتاق خزانه مافیا دست می زنند، ولی تأخیر در پرداخت حق الزحمه و سربه نیست شدن بعضی از اعضای تیم، دوس را دچار بیم می کند. نهایتاً با افشاگری دوست دختر دوس و ادعای پلیس مبنی بر به قتل رسیدن چاکی، دوس حاضر به همکاری با پلیس می شود.
خزانه (فیلم ۲۰۲۱). خزانه ( انگلیسی: The Vault ) یک فیلم اکشن و هیجان انگیز اسپانیایی محصول ۲۰۲۱ به کارگردانی ژاومه بالاگرو است.

معنی کلمه خزانه در دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] خزانه، محل نگهداری مسکوکات، جواهرات و اشیای گران بها. خزانه، واژه ای عربی و به معنای گنجینه، دفینه، اندوخته و مال و نقود بسیار است.
در هند دوره اسلامی، واژه های خزانه/ خزینه، خزینه/ خزانه عامره، خزینه دار و خزانچی مکررآ به کار رفته است. سلطان محمدشاه بهمنی (حک: ۷۵۹ـ۷۷۶) دو خزانه داشت، یکی خزانه شاه که محل نگهداری اموال حکومتی بود و تمام هزینه های حکومتی از آن محل تأمین می شد، و دیگری خزانه درویشان که به تأمین مایحتاج زندگی مستمندان اختصاص داشت. به سرپرست این خزاین خزانچی گفته می شد. در دوره مغولان هند، خزانه دار به همراه شماری از متصدیان امور مالی و دفتری، از زیردستان عامل (مسئول جمع آوری مالیات) محسوب می شدند که موظف به ارسال گزارشهای ماهانه از وجوه مربوط به عواید و هزینه های ایالات بودند. از اینان تعهدنامه ای مبنی بر درست و دقیق انجام دادن وظایف محوله اخذ می شد. در همین دوره از منصب میرْسامان، مسئول تدارکات و ذخایر، یاد شده است که وی می بایست همه پروانه ها یا فرمانهای مربوط به پرداختهای نقدی خانواده سلطنتی را امضا کند. هم زمان، دیوان بیت المال نیز نهاد مالی مهمی بود که به ضبط و نگهداری اموال متوفیان بی وارث اختصاص داشت و کسانی چون داروغه، امین، مشرف و تحویلدار و فراش از متولیان آن به شمار می رفتند.
مغرب جهان اسلام
...

معنی کلمه خزانه در ویکی واژه

خزانة
گنجینه، جایی که در آن پول‌ها و اشیاء گرانبها را نگهداری می‌کنند.
خزاین.

جملاتی از کاربرد کلمه خزانه

جز در خور خزانهٔ او نیست هرگهر کز آفتاب رنگ به کوه و به کان گرفت
نمونه‌نویسه‌گردانده‌ای از ترجمهٔ عیلامی یک گزارش از خزانه تخت جمشید توسط جورج کمرون:
کلاه ملک ز شاهان بتیغ بستاند خزانه شان گه بخشش تهی کند بکلاه
در ۱ ژوئن، ملک عبدالله پادشاه اردن مداخله نموده و دستور داد که افزایش قیمت‌ها متوقف شود؛ دولت موافقت کرد اما گفت که این تصمیم ۲۰ میلیون دلار برای خزانه هزینه خواهد داشت.
چنان ملک را بایدکه باشدی هر روز خزانه پردرم و پر سلیح و پر دینار
دست تو نشانهٔ کرم باد دست تو خزانهٔ هنر باد
دل باید و خزانه و تیغ و سپاه و تخت تا بر مراد خویش بود مرد کامران
«سالانه حدود ۴۵۰ هزار میلیارد تومان بودجه برای اداره کشور در خزانه نیاز است، بالاترین مالیاتی که پیش‌بینی می‌شود سال آینده بتوانیم بگیریم ۱۵۰هزار میلیارد تومان است، ۳۰۰ هزار میلیارد تومان دیگر که برای بودجه لازم است را از کجا بیاوریم؟ درآمد اصلی که کشور را اداره می‌کند پول نفت است».
دل ما گنج و گنجخانهٔ ماست گوشهٔ جان ما خزانهٔ ماست
بحث درباره فلسطین، اولین بار در جلسه مورخ ۹ نوامبر ۱۹۱۴ کابینه بریتانیا مطرح شد، یعنی چهار روز پس از اعلان جنگ بریتانیا به امپراتوری عثمانی که متصرفه قدس مشهور به فلسطین هم بخشی از قلمرو این امپراتوری بود. در این جلسه، دیوید لوید جرج که در آن زمان رئیس خزانه بود «به سرنوشت نهایی فلسطین اشاره کرد». لوید جورج همچنین صاحب یک مؤسسهٔ حقوقی بود که از یک دهه پیش توسط فدراسیون صهیونیسم در بریتانیای کبیر و ایرلند به کار گرفته شده بود تا بر روی «طرح اوگاندا» کار کند. در زمان صدور بیانیهٔ بالفور، لوید جورج به نخست‌وزیری بریتانیا رسیده و مسئول نهایی صدور این بیانیه بود.
شهی است باده فروش و خزانه میخانه ز لعل پر خم بسیار در خزانه او
که ما را کار با این اوفتادست چه جوهر چه خزانه جمله بادست
دردم نهفته به ز طبیبان مدعی باشد که از خزانه غیبش دوا کنند
ما جمله دل بمهر تو اسپرده ایم از آنک دلها خزانهٔ مَلِک است و امین تویی