ختلان. [ خ َ ] ( اِخ ) نام شهرهای مجتمعی است در ماوارءالنهر بنزدیک سمرقند بعضی از جغرافیانویسان عرب آنرا بضم «خاء» و تشدید «تاء» آورده اند ولی صواب نظر اول است چه خُتَّل بنابر قول سمعانی نام قریه ای است بنواحی دسکره بر سر مسیر بغداد خراسان سمعانی نصربن محمد ختلی فقیه حنفی را منسوب بدینجامی آورد و می گوید او شارح کتاب قدوری بود بنابر مذهب ابوحنیفه است مولد نصر از قریتی بوده بنام قراسوا از محله خم میانه از قراء ختلان ، منسوب بدانجا ختلی است. از یاقوت در معجم البلدان ). حمداﷲ مستوفی آنرا از اقلیم چهارم می آورد و میگوید طولش از جزایر خالدات «فا» و عرضش از خط استوا «ک » است سابقاً شهر بزرگی بوده و اکنون ( = زمان نویسنده ) خراب است. ( از نزهت القلوب چ دبیرسیاقی ص 191 ). مؤلف لغتنامه ختلان را ولایتی بماوراءالنهر نزدیک بدخشان ذکر میکند و می گوید میان آن و چغانیان سی فرسنگ راه است و از آنجا اسبهای بانژاد خیزد. از آنچه در فوق گذشت بر می آید که ختلان و خُتَّل یک ناحیتند و در ادبیات فارسی و متون تاریخی به دو نام ذکر شده اند ناحیتی است بحدود ماوارءالنهر اندر میان کوههای بزرگ و آبادان و بسیار کشت و بسیار مردم و نعمتهای فراخ وپادشاه وی از ملوک اطراف است و مردمان این ناحیت مردمان جنگی اند و اندر حدود وی از سوی تبت مردمانی اند وحشی اندر بیابانها و اندر کوههای وی معدن سیم است وزر و از این ناحیه اسبان نیک خیزد بسیار، هلمک قصبه ختلان است و مستقر پادشاه است شهری است ببرا کوه نهاده بسیار مردم با روستاهای بسیار. ( حدود العالم ). گه بولوالجم ولایت خویش که بوخش و بکیج و ختلانم.ولوالجی.برادران منا زین سپس سیه مکنید بمدح خواجه ختلان به جشنها خامه.منجیک.سپاهی بدینسان بیامد ز چین ز صقلاب و ختلان و توران زمین.فردوسی.فروتر که از دشت آموی وزم همیدون بختلان درآید بهم.فردوسی.ز ختلان واز ترمذ و ویسه گرد ز هر سو سپاه اندر آورد گرد.فردوسی.کورتهاء آن : طبسین ، قهستان ، هراه ، طالقان ، گوزکانان ، خفشان ، بادغیس ، بوشنج ، طخارستان ، فاریاب ، بلخ ، خلم ، مروالرود، چغانیان ، آشجرد، ختلان ، طالقان... ( تاریخ سیستان ص 26 ). و چون کرده آمد نواحی بلخ و تخارستان و ترمذ و قبادیان و ختلان بمردم آگنده باید کرد که هرکجا خالی یافت و فرصت دید غارت کند و فرو کوبد. ( تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض ص 92 ). و اگر رایت عالی قصد هندوستان کند این کارها همه فروماند و باشد که به پیچد و علی تکین ببلخ نزدیک است و مردم تمام دارد که سلجوقیان با وی یکی شده اند و اگر قصد بلخ و تخارستان نکند باشد که سوی ختلان و چغانیان و ترمذ آید و فسادی انگیزد و آب ریختگی باشد. ( تاریخ بیهقی چ غنی و فیاض ص 383 ). و نامها فرمود به تلک تا شغل احمد ینالتکین را که بجد پیشه گرفته است و وی را از لهو برمانیده و قاضی و حشم از قلعت فرود آمده بجد تربیتش گیردچنانکه دل یکبارگی از کار وی فارغ گردد و سوی وزیر احمد عبدالصمد تا چون از شغل ختلان و تخارستان فارغ گردد منتظر باشد فرمان را تا بدرگاه آید آنجا که رایت عالی باشد. ( از بیهقی چ غنی و فیاض ص 432 ).
معنی کلمه ختلان در فرهنگ معین
(خَ ) (اِ. ) نام ناحیه ای از بدخشان در ماورالنهر که اسبان خوب و زنان زیبارویش معروف بودند.
معنی کلمه ختلان در فرهنگ فارسی
ولایتی بود از بدخشان در ماورائ النهر نزدیک سمرقند در مبان کوههای بزرگ و آبادان و بسیار کشت و بسیار مردم . معادن سیم و زر در کوههای آن فراوان بود و در آنجا اسبهای نیکو تربیت میکردند . ( مصدر ) فریب دادن خدعه کردن گول زدن ختل . نام شهرهای مجتمعی است در ماورائ النهر بنزدیک سمرقند .
معنی کلمه ختلان در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] خُتَّلان «یاخُتَّل» سرزمینی در ساحل راست علیای آمودریا/ جیحون که اکنون در جمهوری تاجیکستان قرار دارد. ختّلان را ابن خرداذبه، خُطَّلان ضبط کرده است. نام ختلان در اشعار فردوسی، ناصرخسرو و انوری آمده است. مسعودی ختل را نام مردم ساکن ناحیه ختّلان و بارتولد ختّلان را جمع ختل دانسته است.بنابر منابع جغرافیایی، ختّلان نام دیگر سرزمین ختل و این اختلاف فقط ناشی از نامگذاری عرب و عجم است. دو ناحیه ختّلان ختّلان مشتمل بر دو ناحیه وخش و ختل بوده که وخش در محل جلگه قورغانتپه کنونی قرار داشته است. ذخایر نقره جریاب یا نهر بدخشان شاخه اصلی جیحون از بلاد وخّان نزدیک بدخشان سرچشمه میگرفت و در حدود ختل و وخش نهرهایی به آن می پیوست که نهر بزرگ جریاب را شکل میداد. رود بزرگ وخشاب دیگر شاخه جیحون از میان دو کوه بین واشجرد «وشگرد/ ویشجرد در محل فیض آباد کنونی» و تملیات «از توابع ختل» می گذشت. وخشاب نواحی ختل و وخش را که در شرق آن واقع بودند، از قبادیان و چغانیان در مغرب آن، جدا میکرد. در کوههای ختّلان و ناحیه کوهستانی مجاور آن، وخّان، ذخایر فراوان نقره وجود داشت و بر اثر سیلابهایی که از وخان جاری می شد در کناره رودها و میان درههای ختّلان، زرآب پدید میآمد که مردم آن ها را جمع می کردند. از ناحیه یون نزدیک ختل نیز نمک به دست می آمد. شهرهای ختّلان ...
معنی کلمه ختلان در ویکی واژه
نام ناحیهای از بدخشان در ماورالنهر که اسبان خوب و زنان زیبارویش معروف بودند.
جملاتی از کاربرد کلمه ختلان
خاک ختلان زناوک تو گرفت گونه گوهر بدخشانی
گفت: که من غازیم آنکه بر اثبات قول وضع مسلمان کشی بر غزو- ختلان نهاد
این کانال که در ولایت ختلان واقع شده بخش از سامانهٔ آبیاری دشت وخش است و آب آن از رودخانه وخش تأمین میشود.
اسکندر ختلانی (عیدیزاده) (به تاجیکی: Искандар Хатлонӣ) (۲۰ مهر ۱۳۳۳، کولاب، تاجیکستان — ۳۱ شهریور ۱۳۷۹، مسکو، روسیه) — شاعر، مترجم، روزنامهنگار برجسته فارسیزبان و فعالِ سیاسی و اجتماعی از کشور تاجیکستان بود.
اثر خشم و سهم و صولت تو به طرازی رسید و ختلانی
فروتر دگر دشت آموی و زم که با شهر ختلان براید برم
آرال جماعت و شهرکی در جنوب غربی کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ واسع ولایت ختلان قرار دارد. جمعیت این جماعت ۲۵۳۳۹ است.
آزادی جماعت و شهرکی در جنوب غربی کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ یاوان ولایت ختلان قرار دارد. جمعیت این جماعت ۱۷۵۰۵ است.
نتایج حاصله از این سیاست در ترکیب قومی منطقه دیده میشود و از پیامدهای آن این است که باشندگان منطقه هویت خود را به صورت گروههای مجزای غَرمی (کوهستانی) و کولابی تعریف میکنند. این دو گروه هرگز در هم استحاله نیافتند و در درازای جنگ داخلی در تاجیکستان علیه یکدیگر جنگیدند. در خلال این جنگ منطقۀ ختلان دچار سنگینترین خسارات در تاجیکستان شد.
که کمترین رهیی را ببخشد آن تفلیس که کمترین رهیی را ببخشد این ختلان
و شغل وزارت بو الخیر بلخی میراند که بروزگار امیر ماضی عامل ختلان بود. و طاهر و عراقی بادی در سر داشتند بزرگ. و بیشتر خلوتها با بو سهل زوزنی بود و صارفات او میبرید و مرافعات را او مینهاد و مصادرات او میکرد، و مردمان از وی بشکوهیدند . و پیغامها بر زبان وی میبود، و بیشتر از مهمّات ملک . و نیز عبدوس سخت نزدیک بود بمیانه همه کارها درآمده .
چو خنگ ختلان آنگه مرا نمایی وصف که بیمماطله بیرون بری ز ختلانم
امیر گفت: این همه ناصواب است که خواجه میگوید. و این کارها بتن خویش پیش خواهم گرفت و این را آمدهام، که لشکر، چنانکه گویم، کار نمیکنند، و پیش من جان دهند، اگر خواهند وگرنه. بوری تگین بدتر است از ترکمانان که فرصتی جست و در تاخت و بیشتر از ختلان غارت کرد، و اگر ما پستر رسیدیمی، وی آن نواحی خراب کردی. من نخست از وی خواهم گرفت و چون از وی فارغ شوم آنگاه روی بدیگران آرم. وزیر گفت: «همه حالها را که بندگان خیر بینند و دانند باز باید نمود و لکن رای [عالی] خداوند درستتر است.» سپاه سالار و حاجب بزرگ و سالاران که درین خلوت بودند گفتند: بوری تگین دزدی رانده است، او را این خطر چرا باید نهاد که خداوند بتن خویش تاختن آورد؟ پس ما بچه شغل بکار آییم؟ وزیر گفت: راست میگویند. امیر گفت: فرزند مودود را بفرستیم. وزیر گفت: هم ناصواب است. آخر قرار دادند بر آنکه سپاه سالار رود. و هم درین مجلس ده هزار سوار نام نبشتند، و بازگشتند و کار راست کردند، و لشکر دیگر روز یوم الخمیس لست بقین من- المحرّم سوی ختلان رفتند.
خاندان کولابیها در ختلان مستقر است. در فوریۀ ۱۹۹۶، سرهنگ محمود خدایبردیف شورشی را بر پا کرد و شرط پایان شورش خود را استعفای سه تن از مقامات خاندان کولابی قرار داد. دولت به این خواسته او تن داد و افزونبر این جمشید کریموف، نخستوزیر، و عبدالجلیل حامدف، رئیس کمیتۀ اجرایی منطقۀ لنینآباد نیز استعفا دادند.
آریان (نام پیشین: آوانگرد) جماعت و شهرکی در جنوب غربی کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ باختر ولایت ختلان قرار دارد. جمعیت این جماعت ۵۶۳۰۸ است.
خنگش چو در تکاد و غوغا و ملک ختلان عزمش چو در روارو آشوب و مرز میمند
آب مُکی جماعت و شهرکی در جنوب غربی کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ یاوان ولایت ختلان قرار دارد. جمعیت این جماعت ۱۹۳۴۷ است.
عیسی در زمان دانشجویی در حالی که در سال ۲۰۰۰ برای اولین بار به عنوان یک هنرمند به تلویزیون ختلان رفت، پس از یک سال به عنوان سردبیر استخدام شد. بعدها او در تلویزیون دولتی تاجیکستان، سفینه، و همزمان در تاجیک فیلم و رادیو امروز کار کرد.
بعد ازین به ختلان هم گیرودار یونان شد!
آرال جماعت و شهرکی در جنوب غربی کشور تاجیکستان است که در ناحیهٔ جامی ولایت ختلان قرار دارد. جمعیت این جماعت ۱۶۹۵۶ است.