حکیمانه

معنی کلمه حکیمانه در لغت نامه دهخدا

حکیمانه. [ ح َ ن َ / ن ِ ] ( ص نسبی ، ق مرکب ) مانند حکیم. چون حکیمان. درخورِ، ازدرِ، سزای ِ، لایق ِ حکیم : حکیمانه شراب آشامیدن ؛ به اندازه ای که زیان تن و نقصان عقل را سبب نگردد آشامیدن. || از روی حکمت : سخنان حکیمانه. ( فرهنگ فارسی معین ).

معنی کلمه حکیمانه در فرهنگ عمید

۱. مانند حکیمان، به روش حکیمان.
۲. (قید ) از روی حکمت و دانایی.

معنی کلمه حکیمانه در فرهنگ فارسی

۱ - (صفت ) از روی حکمت : سخنان حکیمانه. ۲ - همچون حکیمان : (( حکیمانه سخن میگوید . ) )

جملاتی از کاربرد کلمه حکیمانه

نویسنده از این سبک رزمی به عنوان دنیایی جدید برای جوانانی یاد می‌کند که فرصت اعمال هرگونه حرکت قهرمانانه از آنان سلب شده. میرزایی در متن گزارش به عنوان فردی معرفی شد که «در چندین کشور اروپایی تحصیل کرده و چندین مدرک عالیه گرفته، متواضع است و سخنان حکیمانه می‌گوید.»
کبابی حکیمانه، سرجوشکی مغولانه او ما جکی، مرغکی
انبیا حرف حکیمانه زدند وز پی نظم جهان چانه زدند
از میان شاهان ساسانی، به دو تن، یکی اردشیر بابکان و دیگری انوشیروان، بیش از شاهان دیگر اندرز و کلمات حکیمانه نسبت داده شده و در اغلب کتاب‌های ادب و تاریخ عربی و از آنجا، در کتاب‌های اخلاق و تاریخ فارسی، این‌گونه آثار از آنان نقل گردیده است. از اهم آثار منسوب به اردشیر، «عهد» اوست.
حکیمانه جوید چو راه سخن روان حکیمان در آید بتن
چو شعر حکیمانه گفتم ترا تو جود کریمانه با من بکن
از مهم‌ترین آثار سغدی بودایی می‌توان از دو کتاب وسنتره جاتَکَ (داستان تولد بودا) و سوترَیِ علت و معلول نام برد. رساله‌های دیگر در مجموعه‌های آثار سغدی بودایی به چاپ رسیده است. مفصل‌ترین آن‌ها متون سغدی محفوظ در کتابخنه ملی پاریس است. در این مجموعه علاوه بر متون خاص بودایی، متن‌هایی نیز که اختصاصاً جنبه دینی ندارند، مانند متون پزشکی، طلسم باران و بعضی اندرزها و سخنان حکیمانه نیز آمده است، قطعه‌ای که از داستان رستم در این مجموعه آمده، از نظر ادبیات فارسی اهمیت ویژه‌ای دارد.
حکیمانه میگوید ابن یمین کسی کو که حکمت نیوشی کند
می بکش، می ولی حکیمانه خرد از کف مده چو دیوانه
برخی آفرینش‌گرایان معیارهایی نظیر علت وجودی، مبدأ و غایت حکیمانه را جزو شروط و معیارهای یک اندیشه قابل قبول می‌دانند، حال آنکه نظریات علمی از جمله نظریه فرگشت، مبتنی بر چنین رویکردی نیست و قائل به چنین معیارهایی نمی‌باشد.
در دوران هخامنشی، آموزش رسمی ویژهٔ روحانیان زرتشتی (موبدان)، شاهزادگان و دولت‌مردان بود. اما چون در آیین زرتشت آموزش و پرورش به مانند زندگی مهم شمرده شده بود، مردم ایران به پیروی از گفتار حکیمانهٔ زرتشت، یعنی پندار نیک، گفتار نیک و کردار نیک، اخلاق و مهارت‌های سودمند را به فرزندان خود آموزش می‌دادند. در آن زمان آتشکده‌ها جایگاه رسمی آموزش بودند و موبدان علاوه بر درس‌ها مذهبی، پزشکی، ریاضی و اخترشناسی نیز درس می‌دادند.
من بگفتمش حکیمانه برو یافه مگوی که خود او جوهر روحست نباشد خطرش
مکارم شیرازی گفته که از شنیدن خبر عدم اجرای تفکیک جنسیتی در دانشگاه‌ها و اینکه برخی مسئولان مسئله جداسازی را یک امر سطحی و غیر حکیمانه می‌دانند، بسیار متأثر شده‌است. او همچنین مدعی شد در آلمان تفکیک جنسیتی انجام گرفته تا بازده کار دانشگاه‌ها افزایش یابد.
متنبی علاوه بر شاعری یک فیلسوف بود و در عهد فارابی می‌زیست. اشعار حکیمانهٔ وی که ضرب‌المثل شده‌اند قابل‌مقایسه با قطعات حکیمانهٔ سعدی است.
گفت و گوهای حکیمانه نیالاید عشق واگذارید که این نکته مسلّم باشد
عاقل اگر چه پند حکیمانه می‌دهد عاشق چگونه گوش گذارد به پند او
بیشتر جملات حکیمانه او در کتابی به نام لون‌یو (منتخبات کنفوسیوس) (论语) جمع‌آوری شده‌است. در واقع، این کتابی است که به دست خود کنفوسیوس نگاشته نشد، بلکه به دست شاگردان او جمع‌آوری شده‌است.
از میان شاه‌های ساسانی، به دو تن، یکی اردشیر بابکان و دیگری انوشیروان، بیش از شاه‌های دیگر اندرز و کلمات حکیمانه نسبت داده شده و در اغلب کتاب‌های ادب و تاریخ عربی و از آنجا، در کتاب‌های اخلاق و تاریخ فارسی، این‌گونه آثار از آنان نقل گردیده‌است. از اهم آثار منسوب به اردشیر، «عهد» اوست.
من باده اگر خورم حکیمانه خوردم با مردم هوشیار و فرزانه خورم