حساد. [ح ُس ْ سا ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ حاسد. ( غیاث ). ج ِ حسود. ( دهار ). حاسدان. حسودان. رشگنان. حسدورزان : حساد تو را در دل و در پشت شکست است جز پشت و دل حاسد مپسند شکسته.سوزنی.نظام کارها گسسته شد و شماتت حساد وتجاسر اضداد به اظهار رسید. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
حسودان، جمع حاسد ( صفت اسم ) جمع حاسد بد خواهان بد اندیشان رشکینان .
معنی کلمه حساد در ویکی واژه
جِ حاسد. بد - خواهان، بداندیشان.
جملاتی از کاربرد کلمه حساد
در زمان سکونت در تهران و هنگامی که به عنوان مأمور در رادیو و بخش موسیقی مشغول به کار شد، به دلیل تنگچشمیها و حسادت دیگران، استقبال چندانی از وی و ضبط کارهایش نشد و پس از یک سال دوباره به تبریز برگشت.
کجا شنیده که از وی کلام نامشروع جز اینکه قول عوام است و صحبت حساد
حساد را ز سهم تو هر لحظه ماتمست احباب را ز جاه تو هر لحظه سور باد
کالما صفوا غیر ان ورائها نار تذیب جوانح الحساد
اراکچایف املاک گروزینو در نزدیکی نووگورود را در سال ۱۷۸۸ خریداری کرد او در ۳۰ سالگی بود که با آناستازیا واسیلیونا خوموتووا ۱۸ ساله ازدواج کرد. او مهمانی ها و رقص ها را دوست داشت. او این کار را نکرد، به شدت به او حسادت میکرد و فهرستی از آدرسهای ممنوعه را به خدمتکاران داد. در سال دوم ازدواج او را ترک کرد و آنها دیگر ملاقات نکردند.
قد اعدا ز عنا خفته همی دار چو لام دل حساد به غم رخنه همی دار چو سین
آنها با یک پرستار مصاحبه میکنند که نتیجه زیاد مطلوبی به همراه ندارد؛ ، اما بعداً با شِوون که در یک سوپرمارکت محلی کار میکند ملاقات میکنند و سعی می کنند که او را برای انجام این کار راضی کنند. شِوون با وجود نداشتن تجربه حرفه ای، با اکراه پیشنهادشان را قبول میکند. روری به دوستی مایکل و شِوون حسادت میکند؛ که در نهایت به دزدیدن تفریحی ماشین با بچههای همسایه منجر میشود. او تصادف میکند و متعاقباً برای مدت کوتاهی توسط پلیس بازداشت میشود.
ولی رسول به هر حال دوست باید داشت اگرچه طعنه حساد در قفا باشد
حاوی اسپویل پادشاه کشور ماهیشماتی مردهاست و زن برادر او شیواگامی از فرزند او (باهوبالی) و فرزند خودش (بالادیو) مراقبت میکند تا در نهایت کسی بر تخت پادشاهی بنشیند. از همان کودکی شجاعت و مهربانی باهوبالی بر بالادیو مقدم بود و در نهایت شیواگامی او را پادشاه معرفی کرد اما حسادت بالادیو باعث شد که باهوبالی و مادرش شیواگامی را بکشد و خود بر تخت پادشاهی بنشیند. در قسمت دوم فرزند باهوبالی برای انتقام پدرش عموی خود را میکشد ودوباره عدالت را به کشور ماهیشماتی برمیگرداند.
ارمنیستیزی نیز به عنوان احساسات ضد ارمنی و ارمنی هراسی، اشاره به دشمنی با سیاستها و فرهنگ ارمنی، و کشور ارمنستان و همچنین اشاره به حسادت، تبعیض، تعصب، نژادپرستی، به ارمنیان به عنوان یک گروه نژادی، قومی، زبانی، مذهبی پذیرفتهشده در سراسر جهان دارد.
از آنجایی که آئوله یک آهنگر است، از دیدگاه قدرت شبیهترین والا به ملکور است چون هر دو میتوانند کار هنری و صنعتی بر روی مواد انجام دهند بدون آنکه الگویی داشته باشند. اما آئوله هر چه درست میکرد در جهت رضایت ایلوواتار قرار میداد اما ملکور همیشه میخواست همه چیز را در کنترل خودش قرار دهد. ملکور به ساختههای دیگران حسادت میکرد و گاهی تلاش میکرد آنها را از میان ببرد.
دست تو حساد را ز پای درآورد پای تو افلاک را ز دست در افکند
علی رهبری، رهبر ارکستر و آهنگساز ایرانی که آخرین قسمت از پوئم سمفونیک مادرم ایران، ساختهٔ خود را به احمد پژمان تقدیم کردهاست دربارهٔ وی گفتهاست: «احمد پژمان را هنوز در ایران درک نکردهاند». او دلیل آن را بیسوادی مسئولان فرهنگی و حسادت موسیقیدانان باسواد ذکر میکند.
در بهار سال ۱۹۰۸، گلدمن با بن ریتمن، که به «دکتر هوبو» معروف بود، ملاقات کرد و عاشق او شد. ریتمن در محلهٔ تندرلوین شیکاگو بزرگ شده بود و چندین سال را به عنوان راننده کار میکرد و بعد مدرک پزشکیاش را از کالج پزشکان و جراحان شیکاگو گرفت. وی به عنوان یک پزشک، افراد فقیر و بیمار، به ویژه آنها که از بیماریهای آمیزشی رنج میبردند، را معالجه میکرد. او و گلدمن رابطهای را آغاز کردند. آنها به عشق آزاد تعهد داشتند و ریتمن معشوقههای مختلفی داشت، اما گلدمن این کار را نکرد. او سعی کرد احساس حسادت خود را با اعتقاد به آزادی قلب سازگار کند، اما این کار دشوار بود.
آمیزش جنسی سهنفره ممکن است برای برخی زوجها جذاب، اما اینگونه از آمیزش در عمل میتواند در بهوجود آمدن احساس حسادت نقش داشته باشد. به گونهای که مثلاً یکی از افراد احساس کند تنها ماندهاست. از سوی دیگر اینگونه از آمیزش در میان افراد غریبه میتواند هیجانانگیز نیز باشد.
او در فیلمهای فردی انگولک شد، دوستیابی ناشناس و آقای حسادت بازی کردهاست.
خداوند حاسدان ما را محفوظ داراد و نعمت حسادت ایشان را برمن نیز هر چند که ایشان قصد انعام من نداشته اند.
از این عیش احباب گشته مصفا وزان عمر حساد گشته مکدر
ما را که برای دل حساد جفا گفت امروز چو خلوت شد ما را بستود او
از انتقام کردن حساد فارغی مشغول کی شوند کریمان بانتقام ؟