حار. [ حارر ] ( ع ص ) نعت فاعلی از حرّ. گرم. ( دهّار ). مقابل بارد، سرد. مولوی آن را در مقابل برد آورده است : خصم و یار و نور و نار و فخر و عار تخت و دار و برد و حارو ورد و خار. || یکی از امزجه نه گانه قدماء اطباء. و آن بر دو گونه است : حار بالفعل ، چون آتش و حارّ بالقوّة، چون فلفل. ( مفاتیح العلوم خوارزمی ). || کار دشوار. || موی مِنخَرین. ( منتهی الارب ). || آب گرم. ( مهذب الاسماء ). || حادّ و حار، از اتباع ، تب دار را از تناول اغذیه حادّ و حارّ پرهیز سزد. || گرم کننده. ( غیاث ). || رمد حار؛ چشم درد حادّ. تب حارّ؛ تب تُند. حار. ( اِخ ) نام قبیله ای است از قبائل یمن. رجوع به انساب سمعانی ورق 6 شود.
معنی کلمه حار در فرهنگ معین
(رّ ) [ ع . ] (ص . ) گرم ، سوزان .
معنی کلمه حار در فرهنگ عمید
گرم، سوزان.
معنی کلمه حار در فرهنگ فارسی
گرم وسوزان، ضدبارد ( اسم صفت ) سوزنده سوزان گرم مقابل بارد : دوای حار . یا حار رطب . گرم تر . نام قبیله ایست از قبایل یمن
معنی کلمه حار در ویکی واژه
گرم، سوزان.
جملاتی از کاربرد کلمه حار
کان ز بخشش نکند بحث بر از پستی کوه وین ز ریزش نزند لاف ز بالای بحار
بر پایه آیه ۳۳ سوره مائده قرآن، یک دست و یک پای محارب (کسی که با خدا و رسول به جنگ برخیزد.) را باید قطع کرد.
از دیدگاه دینی در خصوص میزان گستردگی دایرهٔ محارم، دین مسیحیت بزرگترین دایره و دین یهودیت کوچکترین دایره محارم را دارند. به این معنی که در اسلام چند خویشاوند (عمو و عمه و دایی و خاله) به محارم یهودیت افزوده شده و در مسیحیت چند خویشاوند بیشتر (فرزندان عمو و عمه و دایی و خاله) از محارم اسلام و یهودیت وجود دارد.
ناکرده کس قیاس یسار تو بر بحار نگرفته کس شمار سخای تو بر یمین
ام حارتین (به عربی: أم حارتین) یک روستا در سوریه است که در استان سویدا واقع شدهاست. ام حارتین ۵۷۴ نفر جمعیت دارد.
باولیا و باعدا رسد فتوت او چو ز آفتاب ببرد بحار نور و ضیا
آزاده نامداری در ۲ مرداد ۱۳۹۶ در یک پیام ویدئویی به انتشار این تصاویر واکنش نشان داد و گفت در مکانی سرسبز بوده که «محارم» او حضور داشتند.به گفته برخی، نامداری به خاطر این اتفاق دچار فشار روانی شده بود و پیش دوستانش هم ابراز ناراحتی میکرد. ویدئویی از او وجود دارد که با حال منقلب میگوید «نیاز به کمک دارد».
البحاریه (به عربی: البحاریة) یک روستا در سوریه است که در استان ریف دمشق واقع شدهاست.
عمادالدین باقی، فعال حقوق بشر در ایران، نیز حکم اعدام را نامعتبر دانسته و گفت «گشادهدستی در صدور احکام محاربه که چه بسا با عقل و شرع هم مغایرت دارد، اگر ارعابی باشد اما نفرت درو میکند.»
برهانالدین ربانی از مخالفان طالبان بود و مدتی پیش از مرگش در سخنانی از طالبان به دلیل استفاده از «کودکان» در حملات انتحاری و درگیریها به شدت انتقاد کرده بود.
اگر حمله پذیری کوه و سنگی وگر حمله بری موج بحاری
چو از حارث کلده باشد نژادت شرف داری از دودمان سمیه
اقلیم نیمهحارهای مرطوب مانند دیگر انواع اقلیم نیمهحارهای، با تابستان گرم مشخص میشود. این اقلیم را اقلیم چینی یا اقلیم پامپا نیز مینامند، چون در جنوب شرقی چین و منطقه پامپای آرژانتین یافت میشود. پوشش گیاهی غالب در این اقلیم، جنگل نیمهحارهای است.
اقلیم موسمی حارهای دارای ویژگی اصلی زیر است: میانگین سالانه دما در حدود ۲۷٫۰۵ درجه سانتیگراد (۸۰٫۶۹ درجه فارنهایت) است و بازه تغییرات میانگین دمای سالانه حدود ۳٫۶ درجه سانتیگراد (۲ درجه فارنهایت) است. تمایز بین فصلهای مرطوب و خشک در اقلیم موسمی حارهای به دلیل بارش غیر یکنواخت در طول سال با سایر اقلیمهای حارهای متفاوت است. بارندگی در تابستان زیاد است و در زمستان فصل خشک کوتاهی رخ میدهد. این اقلیم دارای میانگین بارندگی سالانه ۳۴۰۹٫۲ میلیمتر و بارش تابستانی ۳۱۱۵٫۹ میلیمتر و بارش زمستانی ۲۹۳٫۳ میلیمتر است.
«وَ قالُوا رَبَّنا عَجِّلْ لَنا قِطَّنا» هذا قول النضر بن الحارث بن علقمة بن کلدة الخزاعی کان من شیاطینهم و نزل فی شأنه فی القرآن بضع عشرة آیة، و هو الذی قال: «فَأَمْطِرْ عَلَیْنا حِجارَةً مِنَ السَّماءِ» و القطّ الصّک و هو الحظّ اخذ من القطّ و هو القطع، فالقطّ فی الاصل النصیب المقطوع. فقیل للکتاب الذی یکتب للرّجل بنصیبه القطّ، و المعنی: عجّل لنا نصیبنا المقطوع من العذاب. و قال الکلبی: لمّا نزلت: «فَأَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِیَمِینِهِ» «وَ أَمَّا مَنْ أُوتِیَ کِتابَهُ بِشِمالِهِ» قاله استهزاء: عجّل لنا کتابنا فی الدّنیا «قَبْلَ یَوْمِ الْحِسابِ».
رازِ حق پردهٔ محارم او نفس کل صورت مکارم او
طاب روح النسیم بالاسحار این دورالندیم بالادوار؟
اسلام محارب (عربی: اسلام محارب؛ زادهٔ ۱ ژانویهٔ ۱۹۹۲) ورزشکار فوتبال اهل مصر است.
قلم شوند اگر هر چه در جهان، اشجار شود مرکب اگر هر چه در جهان، ابحار
الخلب الطّین و الثأط الحمأة و الحرمد الاسود، و قرأ الباقون «فی عین حامیة» بالالف من غیر همز ای حارّة.