جوقه

معنی کلمه جوقه در لغت نامه دهخدا

( جوقة ) جوقة. [ ج َ ق َ] ( ع اِ ) گروه مردم. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). جماعت مردم. ( اقرب الموارد ). جَوخة. رجوع به جَوخة شود.
جوقه. [ ق َ / ق ِ ] ( اِ ) جَوقة. جَوخة. رجوع به جوخه شود.
جوقه. [ ق َ ] ( اِخ ) تیره ای از ایل بهارلو ( از ایلات خمسه فارس ). ( جغرافیای سیاسی کیهان ص 86 ).

معنی کلمه جوقه در فرهنگ معین

(قِ ) [ تر. ] (اِ. ) دسته ، گروه .

معنی کلمه جوقه در فرهنگ فارسی

جوخه، دسته، گروه، رسد
دسته گروه .
تیره از ایل بهارلو

معنی کلمه جوقه در ویکی واژه

دسته، گروه.

جملاتی از کاربرد کلمه جوقه

حلقه حلقه شاهدان زرین کمر اندر یسار جوقه جوقه گلرخان سیمبر اندر یمین
فرقه‌یی همچون زنان‌ گشتند در چادر نهان جوقه‌یی در نیمشب ‌کردند از کشور فرار
مجموعه دلبری است روی چو مهت منجوقه سروری است طرف کلهت
گردند گرد جوقه اطفال روز و شب چون باغبان به گرد گل و سرو و یاسمین
جوقه دور تو دارند که رسوا گردد جبرئیل ارشود اندر بر ایشان مهمان
یاران حذر کنید که در بوستان عدل امروز جوقه جوقه بسی بوم و زاغ رفت
بر فلک منجوقها افراختند هایم و هامی به هامون تاختند
فرقه بر سر وصل تو بهم در جدلند جوقه از غم هجرت بخیم معتزلند
برآمد از سر کهسارها طلایه ابر چو جوقهای حواصل که برکشی بطناب
دسته دسته جوقه جوقه زوج زوج و فرد فرد گل ز گل سرزد بنفش و طوسی و اسپید زرد