جهود

معنی کلمه جهود در لغت نامه دهخدا

جهود. [ ج ُ ] ( ص ، اِ ) یهود. ( دهار ). یهودی. کلیمی. اسرائیلی :
دگر دین موسی که خوانی جهود
که گوید جز این را نشاید ستود.فردوسی.بنگر بچه علم و فضل گشته ست
یعقوب جهود و تو مسلمان.ناصرخسرو.خیالت را پرستش ها نمودم
وگر جرمی جز این دارم جهودم.نظامی.گر نبارد فضل باران عنایت بر سرم
لابه بر گردون رسانم چون جهود اندر فطیر.سعدی.یکی جهود و مسلمان نزاع میکردند
چنانکه خنده گرفت از نزاع ایشانم.سعدی.- جهودبازی درآوردن ؛ در ادای مالی تعلل بسیار ورزیدن.
- مثل جهود، مثل جهودخیبری ؛ سخت ترسنده از خون و جز آن.
- امثال :
جهود خون دیده .
جهود دعاش را آورده .
جهود هم خیلی پول دارد.
جهودی هم چنین شده بود.

معنی کلمه جهود در فرهنگ معین

(جُ ) (ص . اِ. ) یهود، یهودی .

معنی کلمه جهود در فرهنگ عمید

۱. یهود.
۲. (اسم، صفت ) یهودی.

معنی کلمه جهود در فرهنگ فارسی

یهود، یهودی، کوشش کننده، زحمت کش
( صفت اسم ) یهود یهودی .

معنی کلمه جهود در دانشنامه آزاد فارسی

رجوع شود به:یهود

معنی کلمه جهود در ویکی واژه

یهود، یهودی.

جملاتی از کاربرد کلمه جهود

ابوالحسن شهید بن حسین جهودانکی بلخی، معروف به شهید بلخی (درگذشت ۳۲۵ هجری قمری) شاعر و متکلم و حکیم سده چهارم هجری است. او بنا به گفته ابن ندیم فیلسوفی بوده که علاوه بر تألیفاتی که داشت به مناظره با سایر فلاسفه از جمله زکریای رازی نیز دست می‌یازید. او استاد علوم اوایل (مجموعه معارف یونان) بود.
گفتم آخر زین گرانجان الغیاث زین جهود نامسلمان الغیاث
و گفت: اگر همه دنیا مرا باشد بجهودی دهم بزرگ منتی دانم او را بر خود که از من پذیرد.
«سپاهان شهری عظیم است و آن دو شهر است: یکی را جهودان خوانند و یکی را شهرستان و در هر دو منبر نهاده‌اند … .»
واشعار دیگر ازین دستٰ نه تنها دربارهٔ زنان که دربارهٔ همهٔ موجودات: حنفیان گمراهند، و مسیحیان راه به جایی نبرده‌اند، جهودان سرگردان و مجوسان سر گشته‌اند. ساکنان خاک دو گروه‌اند: نخست آنان که عاقلند و دین ندارند و دومین گروه دین دارانند که از عقل شان بهره‌ای نمی‌برند.
سلاح روشن چون فکرت نبی و ولی غبار تاری چون سینهٔ مجوس و جهود
چو نیک در نگریستم برویشان دیدم یکی جهود و یکی گبر و دیگری ترساست
وَ لَنْ تَرْضی‌ عَنْکَ الْیَهُودُ و خشنود نگردند از تو جهودان وَ لَا النَّصاری‌ و نه ترسایان حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ تا آن گه که پس کیش ایشان شوی، قُلْ گوی إِنَّ هُدَی اللَّهِ هُوَ الْهُدی‌ راه نمونی اللَّه راه نمونی آنست وَ لَئِنِ اتَّبَعْتَ أَهْواءَهُمْ و اگر بخوش آمد ایشان پی بری و بر پسند ایشان روی بَعْدَ الَّذِی جاءَکَ مِنَ الْعِلْمِ پس آن دانش و پیغام که از خدای آمد بتو ما لَکَ ترا نیست از خدای پس آن مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ نه رهاننده و نه بروی یاری دهنده.
گوئی تو جهودم ار فراموش کنم یاد تو مسلمان و بت ترسا را
همی دین فرزند مریم فزود بدان تا نگونسار گردد جهود
ارومیه با داشتن موقعیت ممتاز جغرافیایی در ۲۰ کیلومتری دریاچه ارومیه قرار دارد. ارتفاع ارومیه ۱۳۳۲ متر از آب‌های آزاد است. ارومیه در دشت ارومیه واقع شده‌است که ارتفاعاتی چون کوه سیر، کوه قیزقلعه، کوه جهودها، کوه چهل مر شهیدان، کوه ماه، کوه علی پنجه سی و کوه علی ایمان آن را احاطه کرده‌اند.
ثُمَّ إِلَیَّ مَرْجِعُکُمْ فَأَحْکُمُ بَیْنَکُمْ فِیما کُنْتُمْ فِیهِ تَخْتَلِفُونَ این مختلفان درین آیت پنج قوم‌اند، یکی مسلمانان‌اند که می‌گویند که: اللَّه یکی و موسی (ع) و عیسی (ع) و محمد (ص) رسولان او، و دیگر جهودان‌اند که میگویند: موسی رسول او و عیسی و محمد (ص) نه. و سدیگر گروه ترسایان‌اند. یک گروه می‌گویند که: عیسی (ع) خداست! و یک گروه می‌گویند که: فرزند است و مادر وی زن، و محمد (ص) پیغامبر نه. آن گه خبر داد از سرانجام این چهار گروه که کافرند و آن یک گروه که مسلمان‌اند: فَأَمَّا الَّذِینَ کَفَرُوا الآیة... اما این چهار گروه که کافران‌اند فَأُعَذِّبُهُمْ عَذاباً شَدِیداً فِی الدُّنْیا وَ الْآخِرَةِ ایشان را عذاب کنم عذابی سخت در دنیا بشمشیر و گزیت و در آخرت آتش جاوید.
مؤلف حدودالعالم حدود آن را چنین بیان می‌کند: از مشرق به بلخ و تُخارستان تا حدود بامیان، از جنوب به آخر حدود غور و مرز بُست، از مغرب به غَرْجِسْتان و قصبهٔ بشین تا حدود مرو و از شمال تا حدود جیحون (ص ۹۵). وی از نواحی و شهرهای زیر نیز در این ولایت نام برده‌است: ربوشاران، درمشان، تمران، تمازان، ساروان، مانشان، طالقان، جهودان، باریاب (پاریاب)، نریان، کرزوان، کندرم، ابنیر (صص ۹۵–۹۷). طبق نوشتهٔ این کتاب، شهر جهودان (یهودیه) پایتخت فرمانروایان آل فریغون بوده‌است (ص ۹۷)؛ لیکن ابن حوقل که اثر خود را پیش از حدود العالم نوشته، شهر «اَنبار» را بزرگ‌ترین شهر این ناحیه دانسته و گفته‌است که آل فریغون زمستانها در این شهر اقامت می‌کنند (ص ۱۷۷).
به راهام مردیست پرسیم و زر جهودی فریبنده و بدگهر
قوله: لَیْسَ بِأَمانِیِّکُمْ وَ لا أَمانِیِّ أَهْلِ الْکِتابِ الأمانیّ، الأکاذیب. معناه: لیس بأکاذیبکم و لا أکاذیب اهل الکتاب، و این آن بود که میان جهودان و میان قومی از عرب در سخن مباهات رفت. جهودان گفتند: ما بهیم از شما، کتابنا قیل کتابکم، و نبیّنا قبل نبیّکم. این جواب ایشان را آمد. و یقال: هی من تمنّیت ای اشتهیت. معنی آنست که نه بآرزوهای شما است، و نه بآرزوهای اهل کتاب.