جنبنده. [ جُم ْ ب َ دَ / دِ ]( نف ) دابة. ( ترجمان القرآن ). حرکت کننده : وز آن پس چو جنبنده آمد پدید همه رستنی زیر خویش آورید.فردوسی.
معنی کلمه جنبنده در فرهنگ معین
(جُ بَ دِ ) (ص فا. ) متحرک .
معنی کلمه جنبنده در فرهنگ عمید
موجود زنده.
معنی کلمه جنبنده در فرهنگ فارسی
۱-( اسم ) متحرک . ۲- ( اسم ) شپش : ( پوستینی داشتیم جنبند. بسیار در آن افتاده بود. ) ( عطار تذکره الاولیائ ج ۱ ص ۸۴ )
معنی کلمه جنبنده در دانشنامه عمومی
جُنبَنده ( motile ) در زیست شناسی صفتی است برای توصیف زیست مندانی که قادرند به خودی خود و به طور فعال در محیط حرکت کنند. جنبندگان برای این حرکت انرژی مصرف می کنند. بیشتر جانداران جنبنده هستند. به جانداران جنبنده آبزی معمولاً، شناگر گفته می شود. جاندارانی مانند مرجان ها، کشتی چسب ها، و اسفنج های دریایی که در جای خود ثابت می مانند ناجنبنده sessile نامیده می شوند.
معنی کلمه جنبنده در ویکی واژه
متحرک.
جملاتی از کاربرد کلمه جنبنده
بود مرد آرمده در بند سخت چو جنبنده گردد شود نیکبخت
ز رنجش به جز مرگ فریاد نه درو هیچ جنبنده جز باد نه
آن مورچه پر دار از طاق و طرنب افتد بالنده ز بالیدن جنبنده ز جنب افتد
دهقان پسران هر سو در باغ دویدند جز از بچگان در وی جنبنده ندیدند
برنج آش را کمتر کنید و گوشت را سرخ نکنید. فقط در تابه آن را با آب خودش بپزید و به محتویات دیگر بیفزایید. در ضمن، از خوردن این آش به همراه برشهای نان نیز خودداری کنید زیرا کالری دریافتی به این ترتیب بیشتر خواهد شد. این آش معمولاً در فصول سرد سال سرو میشود و عطر و طعم آن میتواند هر جنبنده ای را به خود جذب کند.
همه مویش بچید و پرده بشکافت چو خرچنگی درو جنبندهای یافت
آن چیست که خلق ازوست جنبنده کو علم چو این قدر نمیدانم
زین سخن کرسی قوی جنبنده شد گفتی از عرش مجید افکنده شد
جنبنده همه جمله بودگانند برهانت بس است بر فنای گیهان
اسپِرماتُزون یا اسپِرماتُزویید، برگرفته از واژههای یونانی باستان σπέρμα به معنای «دانه» و ζῷον «زنده»، سلول جنبنده اسپرم یا شکل متحرک یاخته پلوئیدیِ گامت نر است. اسپرماتوزون، تخمک را بارور میکند تا یاخته تخم تشکیل شود (یاخته تخم، یاخته تنهایی است که تمام کروموزومها را داراست و بهصورت طبیعی، به رویان مبدل میشود)
چو آن جوهر آمد برون از نورد خرد نام او جسم جنبنده کرد
شد از باد جنبنده شیر درفش هوا شد به چشم دلیران بنفش