جلکی

معنی کلمه جلکی در لغت نامه دهخدا

جلکی. [ ج ُ ل َ کی ی ] ( ص نسبی ) نسبت است به جلک. رجوع به جلک شود.
جلکی. [ ج ُ ل َ ] ( اِخ ) عباس بن ولید اصفهانی مکنی بابوالفضل از راویان است. وی از اصرم بن حوشب و جز او روایت کند. ( از معجم البلدان ).

معنی کلمه جلکی در فرهنگ فارسی

عباس بن ولید اصفهانی مکنی به ابوالفضل از راویان است وی از اصرم بن حوشب و جز او روایت کند .

جملاتی از کاربرد کلمه جلکی

جلکینگ یک روش فیزیوتراپی است. هدف این روش، افزایش طول آلت به‌طور طبیعی از طریق افزایش فشار و جریان خون در آلت است. این روش با لمس مکرر آلت طی یک حرکت فشاری از پایهٔ آلت به سمت کلاهک آن انجام می‌شود؛ دستگاه‌هایی هم برای کسب همین تأثیر تولید شده‌اند. از این حرکت ممکن است به‌عنوان «شیردوشی» هم تعبیر شود.
بااین‌که ماجراهای بسیاری مدعی موفقیت این روش از طرف طرفداران آن مطرح می‌شود، هیچ مدرک پزشکی‌ای دال بر اثربخشی آن وجود ندارد. علاوه بر این، کریستوفر ونجک، روزنامه‌نگار حوزهٔ پزشکی، گفته‌است که «این ادعا که این روش حفره‌های آلت را که با خون پُر می‌شوند، وادار به نعوظ بیشتر کند… به لحاظ بیولوژیکی معقول به نظر نمی‌رسد». به‌طور مشابه، سو جوهانسون توضیح می‌دهد که جلکینگ نمی‌تواند آلت را بزرگ کند؛ هرچند بعید به نظر می‌رسد که هیچ آسیب جدی‌ای ایجاد کند.