جلای
جملاتی از کاربرد کلمه جلای
طهماسب خان جلایر، شیخ احمد مدنی و عدهای از سران دیگر طاغی بنادر را اعدام نموده و عدهٔ کثیری از عربها را به خراسان و استرآباد منتقل ساخت و سپس دژهای آنان را با خاک یکسان کرد.
شیوه او شبیهسازی و پرداز بود و گاه چشماندازی از طبیعت را میکشید. جلایر آثار رنگ و روغنی خود را با رنگهای شاد و زنده تصویر مینمود و بعضی اوقات از رنگ سیاه و سفید استفاده میکرد و رنگ و روغن را بهروش سیاه قلم اجرا میکرد، او زمینه آثار خود را با گل و برگهای شاد و زنده و ابتکار مخصوص پر کرده و جلوه اثر را دو چندان مینمود.
نادر شاه پس از جلوس، رضاقلی میرزا، پسرش را به معاونت تهماسب خان جلایر به ایالت خراسان و برادر خود ابراهیمخان ظهیرالدوله را به حکومت آذربایجان منصوب نمود
در سال ۸۰۰ تیمور سرزمین فارس، بخشی از عراق و آذربایجان را گرفت و سلسلهٔ جلایریان را نیز منقرض کرد. آنگاه رو به خزر نهاد و اهالی برخی از شهرهای آن را به قتل رساند. در سال ۷۹۵ ه.ق بعد از انقراض مظفریان متوجه آسیای کوچک شد. در سال ۸۰۰ (۷۷۶ ه.خ) هند را فتح کرد و دهلی را به تصرف درآورد. با عثمانیان نیز جنگها کرد و در سال ۸۰۴ (۷۸۰ ه.خ) بایزید عثمانی را به اسارت بگرفت. تیمور در سال ۸۰۷ (۷۸۳ ه.خ) به سمرقند پایتخت خویش برگشت، عزم تسخیر چین را نمود ولی اجل مهلتش نداد و در سال ۸۰۷ (۷۸۳ ه.خ) در ۶۹ سالگی در قزاقستان درگذشت.
نظام پولی حکومت جلایریان براساس دینارِ طلا و درهم نقره بود و به سبب اوضاع سیاسی و اقتصادی، در شهرهای داخل و خارج عراق سکههای گوناگونی از نظر شکل و حجم و عیار، ضرب میشد. به سبب اختلاف ارزشی سکههای ضرب شده، مبادلات اقتصادی و تجاری بین شهرهای عراق و نیز بین بغداد و تبریز، آسان نبود، بهطوری که گاه ارزش یک درهم در ابتدای حکومت یک سلطان به شدت افزایش و در پایان حکومت او بسیار کاهش مییافت.در حکومت جلایریان در بسیاری از شهرها درهم ضرب میشد، که نشاندهنده میزان نفوذ آنان است. این شهرها عبارت بودند از بغداد، بصره، حله، واسط، تبریز، آمل، ارزروم، اردبیل، اران، موصل، هویزه، شروان، عمادیه، باکو، مراغه و اربیل.
چنین گوید غلام تو جلایر که من رفتم ز شرا تا ملایر
شد آن مجلای ثانی جمع اسما به اولی برزخیت هم مسمی
چون رضای حق رضای تو است ای مجلای حق با رضای خویشتن ما را رضا کن یا علی
فروپاشی دولت ایلخانان در سال ۷۳۶ ه.ق دورهای از رقابت، درگیری و سرانجام چندپارگی قدرت سیاسی را در پی آورد که نزدیک به نیم قرن طول کشید. نیروهای رقیبی که هر یک بخشی از قلمرو سابق ایلخانی را فراگرفته بودند، در این دوره برای کسب قدرت یا تثبیت حکومتشان غالباً به نیروی نظامی خود تکیه میکردند. برخلاف حکومتهایی که ریشههایی مغولی داشتند (مانند جلایریان، چوپانیان، طغاتیموریان و جانی قربانیان)، حکومتهای ایرانیتبار مشروعیت خود را تنها در قدرت نظامی و نسبت به چنگیز خان معرفی نمیکردند. در این میان سربداران ویژگیهایی انقلابی و ضد ظلم را همراه با تشیع به کار بستند، آل کرت سابقهٔ طولانی حکومتشان را نشان شایستگی خود میدانستند و مظفریان پیوندشان با خلافت عباسی در مصر را برجسته میکردند.
بازیل گری در بررسی ویژگیهای سبک هراتی، اهمیت خاصی به تأثیر متقابل تصاویر بر یکدیگر میدهد که با اشارات معنیدار جان گرفتهاند. او خاطرنشان میکند که این سَرزندگی و تحرک، کاملاً مغایر با خشکی و بیروحی چهرهها در نگارگریهای مکتب جلایری است. همچنین، صحنهها با قرارگرفتن افق در نزدیک لبهٔ بالایی، عمق بیشتری یافتهاند. زمینههای فیروزهای متمایل به آبی و سبز، رنگهای عمده در این نگارگریها هستند.
ابن نصوح شیرازی شاعر پارسی گوی عهد جلایریان در قرن هشتم هجری است. اصلش از شیراز بوده و به همین علت به «ابن نصوح شیرازی» یا «ابن نصوح فارسی» شهرت یافته است. وی در صوفی آباد به خدمت شیخ علاءالدوله سمنانی (متوفی ۷۳۶ق) رسید و مدتها شاگرد او بود. ابن نصوح در حدود ۷۳۶ق، یعنی روزگار ابوسعید بهادرخان ایلخانی، شاعری را آغاز کرد. ابن نصوح رابطه نزدیکی با سلمان ساوجی (متوفی ۷۷۸ق) داشت و خود را شاگرد وی میدانست. ابن نصوح بیشتر عمر خود را در تبریز گذراند؛ زیرا این شهر مرکز حکومت جلایریان بود.
جلایر نظم خوش رفتار آور سخن چون لولو شهوار آور
شهنشه گفت: آخر مطلبت چیست؟ جلایر گفت جز این مطلبم نیست،
محیی بر شمع تجلای جمالش می سوخت دوست می گفت زهی همت پروانه ما
سلطان احمد جلایر ۵ برادر به نامهای اسماعیل، بایزید، حسن، حسین و شیخ علی و یک خواهر به نام دندی خاتون داشت که خواهرش به عقد شاه محمود مظفری درآمد. آرامگاه سلطان احمد و ۲ تن از برادرانش که بر تخت پادشاهی نشستند (سلطان حسن جلایر و سلطان حسین جلایر) در مقبرهٔ دمشقیهٔ تبریز است.
دیده را تاب تجلای حضور تو نبود خود بر آتش زده تا این هنر آموختهام
در شماره هفده مجله مهرنامه نیز بخش اعظم «کتابنامه» (تحت عنوان «مرحله بعدی روشنفکری دینی») به معرفی و نقد کتاب اخلاق دینشناسی اثر فنائی اختصاص دارد. این بخش شامل مصاحبهای مفصل با ابوالقاسم فنائی و همچنین مقالاتی از علیرضا علویتبار و محمدرضا جلاییپور درباره کتاب اخلاق دینشناسی است.
منکه باید کنم جلای وطن که باین روی نیست رای وطن
جلای دیده داد از خاک راهش به طاعت شد بدل یک یک گناهش
جلایر کام تو زان شهد کام است دعایش کن که این شهر صیام است