جزو. [ ج ُزْوْ ] ( از ع ، اِ ) مأخوذ از تازی جُزء. قطعه. پاره. حصه. بخش. ورشیم. قسمت. عضو. ( ناظم الاطباء ). بهر. لخت. برخ. کرسسه. شطر. پرگاله. ( یادداشت مؤلف ). ظاهراً مخفف جزء بهمزه عربی است و چون آنرا مضاف نمایند به چیزی بجای همزه واو نویسند و گویند جزو طلا هم طلا است و همچنین جزو بدن و جز آن و بهر تقدیر اسم است و بمعنی غیر نیز اسم است لیکن به اضافت مستعمل نیست. ( از آنندراج ). جزو به واو در اصل جزءبه همزه است ولی شعرا نیز آنرا به واو استعمال کرده و با کلمه عضو هم قافیه قرار داده اند. ( از مجله دانشکده ادبیات تبریز سال اول شماره 3 ) : کهینه عرصه ای از جاه او فزون ز فلک کمینه جزوی از قدر او مه از کیوان. عنصری.جزو جهان است شخص مردم روزی باز شود جزو بی گمان بسوی کل.ناصرخسرو.چون ز گلشن جزو سازد ریگ نرم آید زسنگ چون ز جزوش کل بسازد خاک را خارا کند.ناصرخسرو.گر اجزای جهان جمله نهی مایل بدان جزوی که موقوف است همواره میان شکل مه سیما.ناصرخسرو.بسان نقطه موهوم دل زهول و بلا چوجزو لایتجزی تن از نهیب خطر.مسعودسعد.یک جزو مغنسیا بباید گرفت با یک جزو بسد و یک جزو زنگار... پس جزوی حرمل و جزوی مازو و جزوی بلوط وجزوی صدف. ( از نوروزنامه ). هر یکی را بلمس هر عضوی اطلاع اوفتاده بر جزوی.سنایی.و جزوی چند بعز تأمل عالی مشرف شد. ( کلیله و دمنه ). همتی دارد چنان کافلاک با لوح و قلم کمترین جزویست اندر دفتر تعظیم او.خاقانی.در آن جزوی که ماند از عشقبازی سخن راندم نیت بر مرد غازی.نظامی.زآنکه بی لذت نروید هیچ جزو بلکه لاغر گردد از هر پنج عضو.مولوی.ای از بهشت جزوی وز رحمت آیتی حق را بروزگار تو با ما عنایتی.سعدی.من آن خاک وفادارم که از من بوی مهر آید وگر بادم برد چون شعر هر جزوی به اقصائی.سعدی. || مقابل کل : چون که جزو دوزخ است این نفس ما طبع کل دارد همیشه جزوها.مولوی.هرچه بینی سوی اصل خود رود جزو سوی کل خود راجع شود.مولوی.عاشقان کل نه این عشاق جزو ماند از کل هرکه شد مشتاق جزو.
معنی کلمه جزو در فرهنگ معین
(جُ ) [ ع . جزء ] (اِ. ) ۱ - نک جزء جز. ۲ - سالک راه خدا.
معنی کلمه جزو در فرهنگ عمید
۱. =جزء ۲. [قدیمی] =جزوه
معنی کلمه جزو در فرهنگ فارسی
( اسم ) ۱- سالک راه خدا راهرو. یا جزو جمع . ارزیابیمالیاتی . یا دفتر جزو. دفتری که در آن نتیج. ارزیابی مالیاتی ناحی. معینی ثبت میشد.
معنی کلمه جزو در ویکی واژه
جزء نک جزء جز. سالک راه خدا.
جملاتی از کاربرد کلمه جزو
گر از هر جزو من چشمی شود باز نبیند جز ترا در پرده راز
چو بگشاید درت مانند منصور شوی در جزو و کل نور علی نور
جزو جزوت لشکر او در وفاق مر ترا اکنون مطیعاند از نفاق
جزو درویشند جمله نیک و بد هر که نبود او چنین درویش نیست
برنامه کاری مهندسی ارزش ارایهای از رویکردها وعملکرد لازم برای بدست آوردن جواب بهتر و مؤثرتر برای مسئله میباشد. برنامه مهندسی ارزش شامل شش فاز میباشد. البته به دلیل اینکه اگر نتایج یک مطالعه مهندسی ارزش اجرا نگردد، عملاً هیچ فایدهای نداشتهاست، بعضی افراد فاز اجرا را نیز جزو فازهای برنامه کاری میدانند.
جزوهم نیست نشئهٔ شور دماغ خلق بدمستی سپهر هم ازگردش سر است
- افزایش فشار خون و قند خون: در صورت مصرف کوتاه مدت کورتون ها، این دو عارضه بعد از قطع دارو برطرف خواهند شد. اما مصرف طولانی مدت کورتون ها برای بیش از یک سال و به ویژه در دوزهای بالا میتواند ریسک ابتلا به فشار خون بالای مزمن و دیابت نوع دو را افزایش دهد که در حال حاضر جزو عوامل اصلی مرگ و میر در جهان شناخته میشوند.
مسلمان گشتة اکنون به یک عضو به کل شو زانکه نافع نیست یک جزو
ورزش و انجام حرکات پهلوانی جزو فعالیتهای اصلی روزمره ایرانیان در دوران باستان بوده است. مردمان آن زمان، برای ورزشکاران با توان بدنی و منش و نگرش والایشان، ارزش بسیاری قائل بودند و همواره سپاسگزار ایشان بودهاند.
در کتاب صنع یزدانی خیانت کردنست سرو من جزو کمر را از میان برداشتن
پژوهندگان و کلام شناسان اسلامی آنها را به دلیل باور به نسخ اسلام در آخرالزمان، جزو غُلات دانستهاند.
و مثل این نمودگار چنان است که اگر کودکی ما را پرسد که لذت ریاست و سلطنت و مملکت داشتن چگونه لذتی باشد؟ با وی گوییم همچون لذت چوگان زدن و گوی بازیدن که وی جز این لذت نداند و هر چه وی را نبود، به قیاس آن تواند شناخت که وی را باشد و معلوم است که لذت سلطنت با لذت چوگان زدن هیچ مناسبت ندارد، ولکن در جمله نام لذت و شادی بر هر دو افتد، پس در نام، از وجهی حملی برابر باشد بدین سبب نمودگار معرفت کودکان را شاید کار این نمودگار و این مثالها همچنین همی دان پس حق را کمال و حقیقت جزوی نشناسد.
کبریایِ تو از ره دگر است از تو جزوی جهان مختصر است
این ادغام، از این جهت در آمریکا منحصربهفرد بود، که این دو شرکت، قبلاً جزو یک کمپانی بودند و حدود یک قرن قبل، بهدلیل قوانین دولتی، از هم جدا شده بودند. این ادغام، بزرگترین ادغام در تاریخ ایالات متحده آمریکا محسوب میشود.
چنینکه نیک وبد ما به عجزوابستهست قضا به دست حنا بسته نقش ما بستهست
این تکآهنگ در چارتهای سوئد در رتبه اول و در چارتهای بریتانیا، نیوزلند، نروژ جزو ده ترانه اول قرار گرفت.
در حالت کلی، اسلام نیز همچون دیگر دینهای ابراهیمی رابطه جنسی و نزدیکی میان دو همجنس را گناه میشمارد و شریعت اسلامی برای کنش جنسی میان دو همجنس حدهای بسیار شدید گذاشته که گاه مجازات مرگ نیز جزو آنها میشود.