جانداری

معنی کلمه جانداری در لغت نامه دهخدا

جانداری. ( حامص مرکب ) سلاح داری. محافظت. نگهبانی. ( حاشیه برهان چ معین ). محافظت جان :
آن ترک که یافت منصب جانداری
یک لحظه نمی شکیبد از دلداری
گفتم دل من نگه نمی داری ؟ گفت
جان داری را چه کاربا دلداری ؟
امام فخرالدین خطاط هروی ( از حاشیه برهان چ معین از لباب الالباب ج 1 ص 248 و 351 ).
صاحب بریدی براهبر داد و جانداری بی باک را فرمود. ( سندبادنامه ص 32 ).
اگر کندرای است در بندگی
ز جان داری افتد به خر بندگی.سعدی.یار دلدار من ار قلب بدینسان شکند
ببرد زود بجانداری خود پادشهش.حافظ.|| حیوة. زندگانی. ( ناظم الاطباء ). جان داشتن. دارای جان بودن. رجوع به جان داشتن شود.

معنی کلمه جانداری در فرهنگستان زبان و ادب

{animacy} [زبان شناسی] مشخصه ای معنایی که دلالت بر جاندار بودن دارد

معنی کلمه جانداری در ویکی واژه

مشخصه‌ای معنایی که دلالت بر جاندار بودن دارد.

جملاتی از کاربرد کلمه جانداری

پس از کشف ویروس مادر توسط ادوارد آشفورد، این ویروس این توانایی را برای آمبرلا فراهم می‌کرد تا جهش‌هایی کنترل شده در ساختار بدن موجودات زنده ایجاد کند. اما ویروس مادر دارای قدرت زیادی بود و بر روی هر جانداری جهش‌های دلخواه را ایجاد نمی‌کرد. در حقیقت این ویروس بیشتر مبتلایان به خودش را می‌کشت. از این ویروس دو نمونهٔ اصلاح شده نیز ساخته شد، اما ویروس مادر چیزی نبود که به خودی‌خود آمبرلا را به اهدافش برساند. پروژهٔ کودکان وسکر نیز نمونه‌ای از پروژه‌های زیرمجموعهٔ پروژهٔ مادر بود.
انسان جانداری است دارای قدرت حل مسئله، که بر همین اساس می‌تواند در مواجهه با مسائل، معماها و فرمول‌های ریاضی بسته به نوع (دشواری و آسانی مسئله) به حل آن‌ها بپردازد. در طول زمان مسائل و مشکلات زیادی برای بشر پیش آمده و هر کدام درگیری‌های ذهنی را ایجاد کرده‌اند ولی انسان از بی‌جواب گذاشتن این مسائل و مشکلات کوتاه نیامده و با تلاش جدی در پی پاسخی برای آن کوشیده است. انسان با تدبیر و تلاش خود کوشیده تا هر روز زندگی بهتری نسبت به گذشته خود داشته باشد، بدین معنی که همواره فن‌آوری پیشرفته تری را ایجاد نموده و سهولت بیشتری فراهم نماید. پس ماشین‌های دست‌سازی که بشر ساخته است کارهای او را انجام می‌دهد و خود به استراحت و آسایش بیشتر می‌پردازد.
چگونه چنین نباشد و حال آنکه حق تعالی می فرماید: «و ما من دابه فی الارض الا علی الله رزقها» یعنی «هیچ جانداری نیست مگر اینکه روزی او بر خداست» و نیز می فرماید «و من یتق الله یجعل له مخرجا و یرزقه من حیث لا یحسب» یعنی «هر که پرهیزکاری کند خد او را از هر غمی، راه نجات می بخشد و روزی او را می رساند از جائی که گمان نداشته باشد» و حضرت رسول صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: «که قرار داد خدایی آن است که روزی بنده مومن را نرساند مگر از جایی که گمان نداشته باشد».
غمزه جانداری ست آن سلطان خوبان را رفیق کز پی جان بردن مشتی گدا می داردش
یا مکن قصد هیچ جانداری یا چو کشتی تمام کش باری
به حق آنک تو جان و جهان جانداری مرا چنانک بپرورده‌ای چنان داری
پتروف می‌گوید: در آن لحظات با یک چشم میهن خود را می‌دیدم که با خاک یکسان شده و با چشم دیگر دنیایی را که دیگر جانداری در آن زندگی نمی‌کند. پتروف همچنین گفت که «۲۳ دقیقه» نفس گیر را سپری کرده و پس از آن به تشخیص خود مطمئن شده‌است که حمله اتمی در کار نبود.
این ماده یک وسیلهٔ دفاعی گیاهان در برابر جانداران گیاه‌خوار است. بدین ترتیب که در بافت گیاهی، به صورت گلوکوزینولات و جدا از آنزیم مایروسیناز ذخیره می‌شود؛ اما هنگامی که جانداری گیاه را می‌جود، با ترکیب ایندو با هم، آلیل ایزوتیوسیانات تولید شده و حیوان را فراری می‌دهد. اخیر ثابت شده که آلیل ایزوتیوسیانات یک دفع‌کننده قوی برای مورچه آتشین وارداتی قرمز است.
پادشاه هر چهار را بنواخت و هر یک را منصبی ارزانی داشت. صاحب بریدی به راهبر داد و جانداری، بیباک را فرمود و وزارت به طبیب ارزانی داشت و دختر و سپهسالاری به شجاع داد و گفت: هر یکی را از شما ثبوت حقی و حسن عهدیست که دیگری را نیست. اگر راهبر نبودی، هیچ آفریده به خانه عفریت نرسیدی و بر وطن و مسکن او وقوف و اطلاع نیافتی و اگر شجاع نبودی، هیچ کس با سپاه دیو و پری مقاومت نپیوستی و اگر بیباک نبودی، هیچ کس دختر را از خانه عفریت بیرون نیاوردی و اگر طبیب نبودی، علت به صحت نینجامیدی و سعی ها جمله باطل بودی حال بنده همین مزاج دارد، اگر نطفه پدر نبودی، زمین رحم معطل و مهمل بودی و اگر زمین نبودی، تخم ضایع بودی و اگر استاد ناصح نبودی، علم و حکمت در حیز تعلیم نیامدی و اگر همت من بر استجماع علوم جمع نبودی، تعلیم و تلقین استاد را اثر ظاهر نگشتی و اگر ایزد تعالی مرا به قدرت و صنع خود در وجود نیاوردی و به قوتهای ظاهر و باطن، بنیت مرا مستحکم نکردی، این جمله را وجود ممکن نگشتی. پس بحقیقت، سپاس و منت یزدان پاک راست که به کمال قدرت صورت کرد و دانشس و حکمت بخشید و ادب و هنر و تمییز داد.
جهان‌نیای پایانی یا جهان‌نیای پایانی مشترک به واپسین و پایانی‌ترین جانداری گفته می‌شود که همهٔ جانداران دیگر بر روی زمین از آن سرچشمه گرفته و گسترش یافته‌اند و آن جاندار، نیای مشترک همهٔ آن‌ها است. از این رو، جهان‌نیای پایانی همان نزدیک‌ترین نیای مشترک همهٔ جانداران روی زمین است. برآورد می‌شود که جهان‌نیای پایانی حدود ۳٫۵ میلیارد سال پیش می‌زیسته است.
تا جهانداران خاصه ز پی جانداری بنده و چاکر شایسته و در خور گیرند
در مقایسه با دیگر پستانداران، انسان تنها جانداری است که در دوره نوجوانی ۲۵٪ از رشد خود را با سرعت انجام می‌دهد، برای مثال در شامپانزه‌ها این مقدار ۱۴٪ است.
تو سلطانی و جانداری تو هم آنی و آن داری مشوران مرغ جان‌ها را که ایشان را سلیمانی
یارِ دلدارِ من ار قلب بدین سان شِکَنَد بِبَرَد زود به جانداریِ خود پادشه‌َش
نه مپذیر از من ای جانان ‌که جانداری‌کنم بیجان بهل خود را کنم قربان که برهم زین ‌گران‌جانی
من چو جانداری بدم در خدمت آن پادشاه اینک اکنون در فراقش می‌کنم جان ساییی