جانان. ( اِ مرکب ) مرکب از: جان و ان ( علامت نسبت ). معشوق. محبوب. خوب ( حاشیه برهان چ معین ). روی زیبا، دلکش ، نازنین. معشوق. محبوب. شاهد. ( ناظم الاطباء ). مؤلف آنندراج آرد: بمعنی جان. و الف و نون در آخر زائد است و همچنین در جاویدان و در مؤید نوشته که جانان محبوب را گویند و اصل این جانا بود بمعنی ای جان بعده نون غنه در آخر افزودند برای تحسین صوت جانان شد. ( از آنندراج ). حبیب. مطلوب. معشوقه. محبوبه. عزیز: شادان زی و بکام رس و برخور از عمر خویش و از دولب جانان.فرخی.ای رخ رخشان جانان زیر آن زلف بتاب لاله سنبل حجابی یا مه عنبرنقاب.عنصری.کبوتر سوی جانان بال بگشاد بشارت نامه زیر پرش اندر.منوچهری.همان کاین منظر عالی بدیدم رها کردم سوی جانان کبوتر.منوچهری.کنون کز جان و از جانان بریدم چه خواهم دید زین بدتر که دیدم.( ویس و رامین ).چو بر دل چیره گردد قهر جانان به از دوری نباشد هیچ درمان.( ویس و رامین ).یکی درد و یکی درمان پسندد یکی وصل و یکی هجران پسندد من از درمان و درد و وصل و هجران پسندم آنچه را جانان پسندد.باباطاهر.کمانها در کف مردان بنالد چو جان عاشق از هجران جانان.ناصرخسرو.گل سرخ چون روی خوبان بخجلت بنفشه چو زلفین جانان معطر.ناصرخسرو.ای که اوصاف پری دانی جمال او ببین کی بود ماننده دیدار آن جانان پری.سوزنی.قامتی چون سرو بستان است جانان مرا نیست از قامت چو سرو بوستان ای جان پری.سوزنی.بر سر بازار عشق آزاد نتوان آمدن بنده باید بودن و در بیع جانان آمدن.خاقانی.خاقانی است و آهی جانی گسسته در بر یارب که من چنینم جانان چگونه باشد.خاقانی.آن به که پیش هودج جانان کنی نثار آن جان که وقت صدمه هجران شود فنا.خاقانی.هر که باشد عاشق جانان نپردازد بجان هر که باشد طالب گوهر نیندیشد ز آب.عبدالواسع جبلی.چنین واجب کند در عشق مردن بجانان جان چنین باید سپردن.نظامی.گر این دل چون تو جانان را نخواهد
معنی کلمه جانان در فرهنگ معین
(اِمر. ) معشوقه ، محبوب .
معنی کلمه جانان در فرهنگ عمید
دلبر زیبا و بسیار دوست داشتنی که عاشقش او را مانند جان خود دوست دارد، معشوق، محبوب: خفته خبر ندارد سر بر کنار جانان / کاین شب دراز باشد بر چشم پاسبانان (سعدی۲: ۵۳۳ ).
معنی کلمه جانان در فرهنگ فارسی
معشوق، محبوب، دلبرزیباوبسیاردوست داشتنی ( اسم ) معشوق محبوب شاهد دلبر زیبا. از نواحی اصفهان
آستان جانان نام آلبوم موسیقی سنتی ایرانی است در آواز بیات زند و آواز بیات کُرد با صدای محمدرضا شجریان که در سال ۱۳۶۲ در سفارت ایتالیا در تهران اجرا و در سال ۱۳۶۴ منتشر شدهاست. آهنگسازی این آلبوم را پرویز مشکاتیان انجام دادهاست. اشعار این آلبوم از سرودههای حافظ و باباطاهر هستند.
ترک جانان چون توان از تیغ بی زنهار داد؟ پشت نتوان بهر زخم خار بر گلزار داد
پژمان طاهری نوازندهٔ سنتور و آهنگساز معتقد است که تنها یکی از آلبومهای مشکاتیان، بهعنوان مثال آستان جانان، برای ماندگار شدن کافیست. اما با این وجود مشکاتیان بهطرز عجیبی، غریبمانده و مظلوم واقع شده بود.
با تن گرفته ای خو در رنگ غرقی و بو محروم ماندی ای جان آخر زمهر جانان
قرآن در آیات ۲۸ الی ۴۵ سوره غافر از دفاع جانانه وی از موسی و خنثی شدن توطئه ترور موسی توسط او سخن میگوید.
جوزجان به نامهای جوزجانان، گوزگانان و گَوْزگان یاد میشد.
این فیلم داستان زنی به نام جانان (با بازی ملالی زکریا) است که همسرش هشت سال پیش در جنگ دچار قطع نخاع شده و فلج است.
یحیی به اتفاق بعضی از یاران پدر خود به خراسان و شهرهای بیهق، نیشابور و سرخس رفت. بدین ترتیب بسیاری از شیعیان پیرامون وی گرد آمدند و با والی نیشابور جنگیدند و او را کشتند. سپس یحیی رهسپار بلخ شد، ولی سپاهیان والی خراسان در جوزجانان راه را بر او بستند. در هنگامهٔ جنگ به یحیی نیزهای اصابت کرد و کشته شد. مردی شامی به نام عنزه سرِ یحیی بن زید را از پیکرش جدا ساخت و بهعنوان هدیه به «مرو» فرستاد. امیر مرو سر را به دارالخلافه شام گسیل کرد.
دل و دلدار خودیم و می و جام جان و جانانه و این وآنیم
عشق آمد و جان و دل فراجانان داد معشوق ز جان خویش ما را جان داد
کان و دریا را زچشم درفشان انداخته وز هوای لعل جانان جوهر جان باخته
حال جان سوختگان، سوخته جانان دانند رهروان، زابله آبی به خس و خار زدند
یکی از مسیرهای دسترسی این روستا از جاده جانانلو کلیبر و از نزدیکی های جانانلو می باشد.
تنها پسر او که حاصل ازدواج دوم اوست در آمریکا زندگی میکند. همچنین نوهٔ دختری او جانان خرم ترانههایی خوانده که از جملهٔ آن میتوان به ترانهٔ دختر کولی که سالها پیش مادربزرگش خوانده بود اشاره کرد. جانان هماکنون در پاریس زندگی میکند.
ز هجر از پیش یار افغان نمیکردم چه میکردم غم دل شکوه با جانان نمیکردم چه میکردم
به پای او جانانه [و خوشنما] است، نامش را نمیدانم
گر از پر سوختن پروانه داری شکوه ای امشب که جانت شد بر جانان چه پروائی زتن داری
دل به دلبر جان به جانان داده ایم دلبر خود جان جانانیم ما
جان او چون واصل جانان نشد دردمندان را از او درمان نشد
از روستای هوکتمبر که تا سال ۱۹۳۵ سردارآباد نام داشت به سمت روستای دزِرژینسکی که برانیم به مکانی میرسیم که دژ مهم حکومت ایران به نام دژ سردار در آنجا بوده. (ارمنیها آن را سرداری برد مینامند). این دژ را سردار حسینقلی خان قاجار ملقب به سردار ایروانی واپسین والی ایران در خانات ایروان در سال ۱۸۱۰ ساخت. برغم پدافند جانانه حسن خان قاجار، برادر حسینقلی خان، روسها در ۱۸۲۸ به فرماندهی ارتشبد پاسکویچ بر این دژ چیره شدند. شورویها بعدها این دژ و یادگار ایرانی را به کل ویران کردند تا اثری از آن نماند.