ثنایا

معنی کلمه ثنایا در لغت نامه دهخدا

ثنایا. [ ث َ ] ( ع اِ ) ج ِ ثَنیة. پشته ها. راههای سربالا در کوه که دشوار باشد؛ فلان طلاّع الثنایا؛ اذا کان سامیاً لمعالی الامور. || چهار دندان پیشین دو از فوق و دو از تحت. || شهیدانی که استثنا کرد ایشان را خدای تعالی از صعقه. حیث قال : و نفخ فی الصور فصعق من فی السموات و من فی الأرض الاّ من شاء اﷲ. ( قرآن 68/39 ).

معنی کلمه ثنایا در فرهنگ معین

(ثَ ) [ ع . ] (اِ. ) جِ ثنیه . دندان های تیز پیشین ، دندان های نیش .

معنی کلمه ثنایا در فرهنگ عمید

مجموع هشت دندان تیز جلو دهان که چهار در بالا و چهار در پایین قرار دارد، دندان پیش.

معنی کلمه ثنایا در فرهنگ فارسی

دندانهای تیزجلودهان که دودربالاودودرپایین است
( اسم ) جمع تثنیه . دندانهای تیز پیشین . دندان های پیشین انسان و دیگر پستانداران که معمولا برنده هستند و برای بریدن و قطع اغذیه بکار میروند . توضیح تعداد این دندانها درانسان ۸ است که ۴ عدد درفک بالاو ۴ عدد درفک پایین قراردارد. دودندان ثنایایی را که در هر فک در وسط قرار دارند بنام ثنایای مرکزی خوانند و دو دندان ثنایایی را که در هر فک در طرفین قرار دارند بنام ثنایای کناری نام گذاری کرده اند. تاج این دندانها بطورکلی شبیه پاروی پهن است و دارای لب. باریک برنده ای هستند که سطح برنده یا قطع کننده نامیده میشود.ریشه ئاین دندانها مخروطی وارست است دندان پیشین دندان پیش . یا ثنایای کناری . چهار دندان ثنایایی که در طرفین ثنایای مرکزی واقعند و دوعدد آنهادر فک بالا و دوعدد درفک پایین قرار دارند. یاثنایای مرکزی . چهار دندان ثنایایی که در جلو دهان و در وسط ثنایای کناری قرار دارند و دو عدد از آنها در فک بالا و دو عدد در وسط پایین جا گرفته اند.

معنی کلمه ثنایا در فرهنگ اسم ها

اسم: ثنایا (دختر) (عربی) (تلفظ: sanāyā) (فارسی: ثَنايا) (انگلیسی: sanaya)
معنی: مجموع هشت دندان تیز جلو دهان که چهار در بالا و چهار در پایین قرار دارد، دندان پیش، جمع تثنیه، دندان مقدم دهان

معنی کلمه ثنایا در ویکی واژه

جِ ثنیه. دندان‌های تیز پیشین، دندان‌های نیش.

جملاتی از کاربرد کلمه ثنایا

حق نعمت بر جهان داری مگردان روز او تا هم از دوران ثنایابی، هم از یزدان ثواب
شنیده ام که یکی تیغ آهنین دارد کز آن ثغور و ثنایای دین و ملک سدید
نرسد مرکب اندیشه بکنه مدحت که ثنایای ثنای تو رهی نیست گزاف
دندانم ار به سنگ غرامت شکسته‌اند وقت ثنای خواجه ثنایا برآورم
فلاح الصبح مبتسم الثنایا و عاد اللیل مقصوص الجناح
ثنایا در دهن چون در صدف در کفل همچون دل اهل حسد پر
گر بثنایای کوه پنجه گشاید خرد کند چو استخوان بطواحن
بخت جوان نسازد با عجز کودکی چون صبح شیرخواره، ثنایا برآورم
به دل بار غم آمد کوه بر کوه کما یعلوا هوادجها الثنایا
و قلت لصاحبی حث المطایا فان الصبح مبتسم الثنایا