تیزاب

تیزاب

معنی کلمه تیزاب در لغت نامه دهخدا

( تیزآب ) تیزآب. ( اِ مرکب ) سیل. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ). آبی سیل آسا و خروشان. آبی تیز و پرشتاب در حرکت. آب تیز و تند و فروگیرنده و بنیان کن. تندآب :
شب و روز و چرخ و مه و آفتاب
دمان ابر و تند آتش و تیز آب.اسدی ( گرشاسب نامه ).
تیزآب. ( اِ مرکب ) به اصطلاح کیمیا جوهر شوره و اسید نیتریک. ( ناظم الاطباء ). مایعی است بی رنگ و تندبو. استنشاق بخار آن خطرناک است. غالب فلزات را حل می کند. اگر آن را با اسید کلریدریک مخلوط کنند تیزآب سلطانی بدست آید. تندآب. جوهر شوره. اسید ازتیک اسید نیتریک . ( فرهنگ فارسی معین ).
تیزآب. ( اِخ ) دهی از دهستان رودمیان خواف است که در بخش خواف شهرستان تربت حیدریه واقع است. 524 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9 ).
تیزآب. ( اِخ ) دهی از دهستان میربیک است که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است. 240 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).
تیزآب. ( اِخ ) دهی از دهستان شاهیجان است که در بخش داراب شهرستان فسا واقع است و 450 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).
تیزاب. ( اِ مرکب ) آبی زبان گز. تیزابه. ( یادداشت بخط مرحوم دهخدا ).

معنی کلمه تیزاب در فرهنگ معین

(اِمر. ) اسیدنیتریک ، مایعی است بی رنگ و تندبو. همة فلزات غیر از طلا را آب می کند. اگر با اسیدکلریدریک آمیخته شود، تیزآب سلطانی می شود که طلا را هم آب می کند.

معنی کلمه تیزاب در فرهنگ عمید

مایعی بی رنگ و تندبو که فلزات را (غیر از طلا و برخی فلزات کمیاب دیگر ) حل می کند. در طب و صنعت به کار می رود. استنشاق بخار آن خطرناک است، تندآب، اسیدنیتریک، اسیدازتیک، جوهر شوره.
* تیزاب سلطانی: (شیمی ) مخلوط اسیدنیتریک و اسیدکلریدریک که می تواند طلا و طلای سفید را حل کند.

معنی کلمه تیزاب در فرهنگ فارسی

( اسم ) مایعی است بیرنگ و تند بو . استنشاق بخار آن خطرناک است . غالب فلزات راحل میکند.اگر آنرا بااسید کلریدریک مخلوط کنند تیزاب سلطانی بدست آید تند آب جوهرشوره اسیدازتیک . اسیدنیتریک . یاتیزاب سلطانی . مخلوطی از تیزاب ( اسیدازتیک ) و اسیدکلریدریک ( جوهرنمک ) که میتواند هم. فلزات - حتی طلا - را در خود حل کند تیزاب طلایی تیزاب فاروق .
آبی زبان گز تیز آبه

معنی کلمه تیزاب در دانشنامه عمومی

تیزاب (داراب). روستای تیزاب واقع در دهستان بختاجرد یکی از روستاهای شهرستان داراب در استان فارس می باشد. بیشتر مردم این روستا به کار کشاورزی مشغول می باشند. کشاورزی این روستا شامل گندم، ذرت دانه ای، پنبه، سبزیجات و سالهای اخیر خشکسالی اثرات زیادی بر وضع معیشتی مردم گذاشته و حدود یک دهم زمین های زراعی آن کشت می شود. جمعیت روستا حدود ۲۰۰۰ نفر می باشد.
روستای تیزاب با روستاهای شمس آباد، براب، اسلام آباد، برگان و کرسیا همسایه است. این روستا یکی از روستاهای توسعه یافته داراب می باشد که دارای آب، برق، تلفن و گاز می باشد. همچنین روستا دارای مدرسه دبستان ( دخترانه و پسرانه ) ، راهنمایی ( دخترانه و پسرانه ) و دبیرستان ( دخترانه و پسرانه ) می باشد.
فاصله روستای تیزاب تا مرکز شهر داراب ۱۳ کیلومتر است که ۹ کیلومتر آن به صورت بزرگراه می باشد.
بررسی مستندات تاریخی و بر اساس فارسنامه ناصری ( ۱۳۰۰–۱۳۱۱ ) ساکنین اولیه این روستا از مهاجران شمال غربی فارس و از طوایف لر ( قبیله بهاالدین ) بوده اند. الفاظ و لغات بکار رفته در گویش مردم این منطقه نیز موید این مستند تاریخی می باشد.
تا اواسط دهه ۷۰ سه رودخانه دایمی شاهیجان، تیزآب و شمس آباد از وسط و کنار این روستا عبور می کردند و منبع اصلی تأمین آب کشاورزی در منطقه بود که با توجه به خشکسالی های ( منشأ انسانی ) دو دهه اخیر سرچشمه هر سه رودخانه خشک شده است.
خاندان های خرمدل، دهقانی، عابدی، اقبال، ضیایی، خرمی، کشاورز، خادمی؛ گواهی و سمایی از فامیل های مشهور و قدیمی این روستا می باشند.
این روستا در دهستان بختاجرد قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱٬۵۴۷ نفر ( ۳۶۷خانوار ) بوده است.

معنی کلمه تیزاب در ویکی واژه

اسیدنیتریک، مایعی است بی رنگ و تندبو. همة فلزات غیر از طلا را آب می‌کند. اگر با اسیدکلریدریک آمیخته شود، تیزآب سلطانی می‌شود که طلا را هم آب می‌کند.

جملاتی از کاربرد کلمه تیزاب

در این تیزاب که چون برگ کاه است به مشتی گل در او بنیاد کردم
او تاکنون در فیلم‌های بالیودی زیادی ایفای نقش کرده و در چند فیلم بین‌المللی نیز بازی کرده. او اولین جایزه فیلمی‌اش را در سال ۱۹۸۴ میلادی برای اجرای بهترین نقش مکمل مرد در فیلم مشعل به کارگردانی یش چوپرا دریافت کرد. انیل کاپور جایزه ایفای بهترین نقش اول را برای فیلم تیزاب به کارگردانی ان.چندرا در سال ۱۹۸۸ دریافت کرد و در سال ۱۹۹۲ برای ایفای بهترین نقش اول در فیلم بیتا به کارگردانی اندرا کمار این جایزه را دریافت کرد.
برون سازد ز جرم خاک گستاخ چو از تیزاب گردد دست سوراخ
زر دانش به بوته سخنت پاک شد همچو سیم تیزابی
این روستا ازطرف شمال شرقی با روستای بختاجرد و از طرف جنوب غربی با روستای تیزاب همسایه می‌باشد، فاصله این روستا تا مرکز شهر داراب حدود(۱۴)کیلومتر می‌باشد.
علم شد تیغهای آسمان گون به تیری رشک تیزاب فلاطون
بر آتش از او فسون بخوانیم زو آتش تیزاب سیماست
مگر ندانی تخم و باز فضله گاو همی بسوزد چون سیم ساده از تیزاب
برآورد ژوبین تیزاب دار بزد بر جگرگاه مرد سوار
مرحله دوم: آن را در مخزن تیزاب به مدت ۱۰ تا ۳۰ ثانیه˓بسته به قدرت اثرگذاری محلول در مخزن قرار دهید و سپس آن را کاملاً شستشو دهید.
بامه صابون پز امشب گفتگو انگیختم رفتم و در دیگ او تیزاب خود را ریختم
گریه کن بر جان که از جان برنخورد غیر تیزاب دم خنجر نخورد
چو شد تیزاب تیغ عشق حاصل نمودش جوهر آیینه دل