تگین. [ت َ / ت ِ ] ( ترکی ، ص ، اِ ) دلاور و بهادر توانا. ( ناظم الاطباء ). قهرمان. ( از فهرست ولف ص 244 ) : دگر باره گفت ای بزرگان چین تگینان و شاهان و گردان چین.دقیقی.بکشت از تگینان لشکر بسی پذیره نیامد مر او را کسی.دقیقی.بکشت از تگینان من بی شمار مگر گشت زنده زریر سوار.دقیقی.وز آنجا دلاور به هامون شتافت بگشت از تگینان کسی را نیافت.دقیقی.بکشت از تگینان چین شست مرد همه پروریده بگرد نبرد.دقیقی.رجوع به تکین شود. || آتش. ( ناظم الاطباء ). تگین. [ ت َ / ت ِ ] ( اِخ ) نام پادشاهی. ( شرفنامه منیری ). نام پهلوانی. ( ناظم الاطباء ) : مگر داشت نام تو نقش نگین که بگرفت ملک جهان را تگین.( از شرفنامه منیری ).رجوع به تکین شود.
معنی کلمه تگین در فرهنگ معین
(تَ گِ ) [ تر. ] (ص . ) ۱ - خوش ترکیب ، زیبا شکل . ۲ - پهلوان ، دلاور. ۳ - در ترکیب نام های ترکی آید: سبکتگین .
معنی کلمه تگین در فرهنگ عمید
۱. امیر. ۲. دلاور، بهادر. ۳. امرایی که به حکمرانی ولایتی منصوب می شدند. ۴. بنده، غلام.
معنی کلمه تگین در فرهنگ فارسی
امیر، دلاور، بهادر، امرائی که به حکمرانی برسند ( صفت ) خوش ترکیب زیبا شکل. ۲ - پهلوان شجاع . جمع : تگینان . ۳ - در ترکیب اسمای اعلام ترکی آید : الپتگین بکتگین سبکتگین .
معنی کلمه تگین در فرهنگ اسم ها
اسم: تگین (پسر) (ترکی) معنی: تکین، پهلوان، دلاور
معنی کلمه تگین در دانشنامه عمومی
تَگین یا تِگین ( ترکی باستان: 𐱅𐰃𐰏𐰤, لاتین نویسی: Tegin یا Tigin در فارسی کلاسیک: تَکین ) ، لقبی ترکی است به معنی شاهزاده، که آن را به رشید، خوش قامت و بَهادُر ( قهرمان ) نیز معنی کرده اند. تگین در آغاز یک عنوان بلندمرتبه بود که تنها به شاهزادگان خاندان خاقان ( خان بزرگ ) اختصاص داشت؛ همان گونه که سنگ نوشته های اورخون در اشاره به کول تگین از همین معنی تبعیت کرده اند. ولی به تدریج از اهمیت این لقب کاسته شد و ضرورت داشتن تبار شاهانه برای دریافتش نیز از میان رفت و در انتها به یک لقب معمولی ترکی و پسوند نام افراد تبدیل شد. چنان که در تاریخ بیهقی این لقب در اشاره به افراد متعددی از سرداران سپاه تا صاحب منصبان دون پایه درباری همچون آب دار، چوگان دار و جامه دار ذکر شده است. آلپ تگین، بوری تگین، سبکتگین و انوشتکین از اشخاص شناخته شده در تاریخ ایران هستند که پسوند تگین در نام خود داشته اند.
معنی کلمه تگین در دانشنامه اسلامی
[ویکی فقه] تِگین (یا تَکین)، لقب ترکی قدیمی به معنای شاهزاده می باشد. در کهنترین ترکیِ شناخته شده، به صورت تگین آمده است. در اوایل پادشاهی ترکان، تگین به پسر یا نوه مشروع خاقان بزرگ اطلاق می شد. این معنا در سنگنبشته های اورخون مشهود است که یکی از آن ها را از آنِ کول تگین (معنای تحت اللفظی : «برادر جوانتر (از اِلتِرِش خاقان)، ولی عهد») دانسته اند . اعتبار لقب دورفر و کلاوسن حدس زده اند که واژه تگین از زبانی قدیمتر و غیرترکی به این زبان راه یافته است. به نوشته دورفر ، احتمالاً این واژه از زبان ناشناخته قوم یوان ـ یوان، که پس از هونها و پیش از پادشاهی ترکان می زیسته اند، آمده است. نخست در پادشاهی ترکان، شاهزادگان معمولاً مناصب عالی کشوری یا لشکری داشتند، اما بتدریج ضرورتِ داشتنِ تبارِ سلطنتی برای صاحبِ لقبِ تکین از بین رفت و این عنوان معرف منصب افراد شد و اعتبار آن به عنوان لقب کاهش یافت. کاربرد این لقب تگین به معنای شاهزاده در میان ترکان شرقی مثل اویغورها، فرمانروایان محلی فرغانه چون صوارتگین، و نیز قراخانیان/ ایلک خانیان باقی ماند؛ ازین رو، در میان نامهای فرمانروایان ایلک خانی می توان نامهایی مثل علی تگین و ارسلان تگین و طُغان تگین یافت. با وجود این، در سرزمینهای غربی تر از شأن این عنوان کاسته شد و می توانست به هر سردار ترک، حتی اگر پیش از آن برده بود ــ مثل سبکتگین مؤسس غزنویان ، و عمادالدوله ساوتگین، سردار و فرمانده پیشقراولان آلب ارسلان سلجوقی ــ اطلاق شود _ برای موارد دیگری که حتی در نام صاحب منصبان دون پایه، همچون آب دار و چوگان دار و جامه دار، پسوند تگین به کار رفته است _. ظاهراً لقب تگین تا زمان یورش مغولان کاربرد خود را از دست داده بوده و در میان مغولان تقریباً ناشناخته بوده است.
معنی کلمه تگین در ویکی واژه
خوش ترکیب، زیبا شکل. پهلوان، دلاور. در ترکیب نامهای ترکی آید: سبکتگین.
جملاتی از کاربرد کلمه تگین
آلپتگین در ۲۰ شعبان ۳۵۲ قمری درگذشت و پیش از مرگ، فرزندش ابو اسحاق ابراهیم را نامزد جانشینی خود کرد. او فردی خردمند بود و به دانشمندان اهمیت زیادی قایل میشد.
در برکشیده پیکر آن ترک سیمتن درکف گرفته غبغب آن شوخ ساتگین
روز نوروزست امروز و سر سالست ساتگینی خور و از دست قدح مفکن
ولایت سمنگان در کنترل بازماندگان هفتالیها که تگین شاهان یاد میشدند بود، تا اینکه صفاریان موفق شدند در قرن دوم قمری بعد از شکست دادن تگین شاه ولایت سمنگان را تصرف کند. بعد از صفاریان بهترتیب در قرن سوم سامانیان، در قرن چهارم فریغونیان، در قرن پنجم غزنویان، در قرن ششم غوریان، در قرن هفتم مغولان و در قرن هشتم تیموریان بر سمنگان حکومت کردند.
ساقیا ساتگینی اندر ده مطربا رود نرم و خوش بنواز
عالی شهاب دولت والا سبکتگین در خاتم معالی کردار او نگین
پس از مرگ سلطان محمود ابوبکر حصیری از مسعود غزنوی جانبداری میکرد. او پس از زندانی شدن امیرمحمد (پسر و ولیعهد سلطان محمود) در دژ کوهتیز، با تنی چند از درباریان این خبر را به مسعود رساند. در تگینآباد به نام مسعود خطبه خواندند و سلطان مسعود در همان سال، به پاس خدمت ابوبکر حصیری، به وی خلعت بخشید.
خوارزمشاه بر پای خاست و زمین بوسه داد و بازگشت هم از آن در که آمده بود و حاجب علی نیز برخاست که بازگردد، سلطان اشارت کرد که بباید نشست و قوم بازگشتند و سلطان با وی خالی کرد، چنانکه آنجا منگیتراک حاجب بود و بو سهل زوزنی و طاهر دبیر و عراقی دبیر ایستاده و بدر حاجب سرای ایستاده و سلاح داران گرد تخت و غلامی صدوثاقیان . سلطان حاجب بزرگ را گفت: برادرم، محمّد را آنجا بکوهتیز بباید داشت و یا جای دیگر؟ که اکنون بدین گرمی بدرگاه آوردن روی ندارد . و ما قصد بلخ داریم این زمستان، آنگاه وقت بهار چون به غزنین رسیدیم، آنچه رأی واجب کند، در باب وی فرموده آید. علی گفت: فرمان امروز خداوند را باشد و آنچه رأی عالی بیند، میفرماید . کوهتیز استوار است و حاجب بگتگین در پای قلعت منتظر فرمان است. گفت آن خرده که با کدخدایش حسن گسیل کرد سوی گوزگانان، حال آن چیست؟ علی گفت: زندگانی خداوند دراز باد، حسن آن را بقلعت شادیاخ رسانیده است، و او مردی پخته و عاقبتنگر است، چیزی نکرده است که از عهده آن بیرون نتواند آمد. اگر رای عالی بیند، مگر صواب باشد که معتمدی بتعجیل برود و آن خزانه را بیارد. گفت: بسم اللّه، بازگرد و فرود آی تا بیاسایی که با تو تدبیر و شغل بسیار است. علی زمین بوسه داد و برخاست و هم از آن جانب باغ که آمده بود، راه کردند مرتبهداران و برفت.
دان ساتگین پیمانه را و آن دلبر جانانه را میدان سفاهن شانه را زوبین همان ناچخ بود
ای گشته چو باد از لطافت پرباد شده چو ساتگینی
سلطان ابوالمظفر ظهیرالدوله رضیالدین ابراهیم بن مسعود بن محمود غزنوی (زادهٔ ۴۲۴ هجری قمری/۱۰۳۳ میلادی- مرگ ۴۹۲ هجری قمری/۱۰۹۹ میلادی) نهمین فرمانروای غزنوی از پشت سبکتگین بود. ابراهیم طولانیترین دوران سلطنت را در میان غزنویان داراست، وی نزدیک به ۴۲ سال بر سر کار بود.
و آن دیوسوار نوشتگین، چنانکه با وی نهاده بود، بهرات رسید، و امیر مسعود بر ملطّفه واقف گشت و مثال داد تا سوار را جایی فرود آوردند، و در ساعت فرمود که تا گچگران را بخواندند و آن خانه سپید کردند و مهره زدند که گویی هرگز بر آن دیوارها نقش نبوده است، و جامه افکندند و راست کردند و قفل برنهادند و کس ندانست که حال چیست.
هانتگینگتن سفرهایی اکتشافی به آسیای مرکزی و فلسطین داشت.
خاندان سبکتگین از اهالی برسخان بودند. در یکی از نبردهای قبایل ترک، سبکتگین توسط بختیان اسیر شد و به بردهفروشی از چاچ فروخته شد. پس از آموزش نظامی در بردهخانهای در نخشب، در نیشابور به آلپتگین فروخته شد و آلپتگین او را به نگهبانان خود افزود. پس از مرگ آلپتگین در ۳۵۲ قمری، سبکتگین غلام ابو اسحاق ابراهیم پسر آلپتگین شد.
پس از مرگ ابواسحاق در ۳۵۵ قمری، بلگاتگین که از فرماندهان ترک و غلامان سابق آلپتگین بود، به فرماندهی برگزیده شد و پس از مرگ او در ۳۶۴ قمری، بوریتگین یکی دیگر از غلامان آلپتگین قدرت را به دست گرفت. مردم به دلیل بیلیاقتی بوریتگین از لویک (که پیش از آلپتگین حاکم غزنه بود) دعوت کردند که دوباره به حکومت برگردد، ولی سبکتگین او را دفع کرد و در ۲۷ شعبان ۳۶۶ قمری جانشین بوریتگین شد.
اسماعیل بن سبکتگین شاهزادهٔ غزنوی و مدت کوتاهی هم میان سالهای ۳۸۷–۳۸۸ هجری قمری/۹۹۷–۹۹۸ میلادی امیر غزنه بود.
نوذر آزادی همچنین در سریالهای سرکار استوار، آدم به آدم، تله موش، قماربازان، ساتگین و همچنین چند کار تلویزیونی تک قسمتی مانند کافشو، سامانتا شو ایفای نقش کردهاست.
سبکتگین نامی ترکی است به معنی «شاهزاده محبوب».
سجده برده بر در بالای تو میر و وزیر بوسه داده بر کف میمون تو خان و تگین